eitaa logo
شبکه امامت
15.6هزار دنبال‌کننده
28.7هزار عکس
14.1هزار ویدیو
64 فایل
﷽ شبکه امامت در فضای مجازی: 📱بله: https://ble.ir/shabake_emamat 📱سروش: http://splus.ir/shabake_emamat 📱روبیکا: https://rubika.ir/shabake_emamat 📱روبینو: https://rubika.ir/shabake_emamat 📱پایگاه مجازی نمازجمعه: namazjomeh.ir ادمین: @Admin133_emmat
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در اختتامیه جشنواره شعر و عکس شکوه جمعه؛ 🔻 ما باید حوزه فعالیت‌های فرهنگی و هنری را به حوزه دین برگردانیم ┄┅💠@shabake_emamat💠┅┄ به"شبکه امامت" بپیوندید: https://eitaa.com/joinchat/1148452867Cf769ea04cd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
علیرضا قزوه، دبیر جشنواره شعر نمازجمعه؛ 🔻 روحانیت همواره در عرصه شعر و ادب فارسی حضوری پررنگ داشته‌اند 🔹️ بیان خاطره‌ای از علامه حسن‌زاده آملی(ره) ┄┅💠@shabake_emamat💠┅┄ به"شبکه امامت" بپیوندید: https://eitaa.com/joinchat/1148452867Cf769ea04cd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 "محمد آهنگر" برگزیده بخش مردمی دومین جشنواره عکس شکوه جمعه، جایزه خود را به مردم حادثه دیده آبادان تقدیم کرد ┄┅💠@shabake_emamat💠┅┄ به"شبکه امامت" بپیوندید: https://eitaa.com/joinchat/1148452867Cf769ea04cd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رئیس شورای سیاستگذاری ائمه‌جمعه در اختتامیه جشنواره شعر و عکس شکوه جمعه؛ 🔻 مسئولیت و رسالت هنر متعهد در قبال دین ┄┅💠@shabake_emamat💠┅┄ به"شبکه امامت" بپیوندید: https://eitaa.com/joinchat/1148452867Cf769ea04cd
🔻 نماز جمعه‌ی ظهور پیش روی خود نمی بینم امام جمعه را اقتدا بی مقتدا کردم قیام جمعه را در تشهد دست بر زانو نشستم با ادب احتراما رو به او دادم سلام جمعه را با وضوی صبر رو به قبله ی چشمان او کی جهان تکبیر میگوید قیام جمعه را!؟ تا نتابد آفتاب رویش از محراب حسن در حقیقت هیچ صبحی نیست شام جمعه را از شراب خطبه های او شدم ناخورده مست چون که دیدم از تهی سرشار جام جمعه را بیم آن دارم قضا گردد نماز جمعه ام بس که دائم منتظر ماندم تمام جمعه را میکند خالی صلاه ظهر جای خویش را تا نگه دارد بدین سان احترام جمعه را نام او چندان که شیرین بود و آمد بر زبان به سحر انداخت افطار صیام جمعه را سجده گاه اهل هفتاد و دو دین یک قبله است دست وحدت ساخته بیت الحرام جمعه را وحدت المعشوق نقض کثره العشاق نیست می پذیرد خلوت یار ازدحام جمعه را جمعه ها آغاز دلبازی است با دلدار، پس جای دارد شنبه بگذارند نام جمعه را هر کسی در این نماز اهل بصیرت میشود پیش روی خویش می بیند امام جمعه را! ▫️ محمد زارعی ┅ @shabake_emamat ┅┄ به"شبکه امامت" بپیوندید: https://eitaa.com/joinchat/1148452867Cf769ea04cd
🔻 ظهر وحدت آفرین دل نمی بندد به دنیا، دل اگر آزاده باشد نقش زرکوب عبا باید غبار جاده باشد بیشتر حس می کند نزدیکی یاد خدا را هر کسی که جمعه ها مهمان جمعی ساده باشد از قیامی تا قعودی، جمع مشتاق شهودی عشق باید در جماعت اتفاق افتاده باشد جمع، آری جمع یعنی ما همه یک سرگذشتیم در هوایی که گلیم کهنه ای سجاده باشد هر کسی نام خدا را می برد در جمع مردم بی گمان راهش همیشه با موذن زاده باشد در میان اجتماعی که هوای عشق دارند دلربایی می کند آن کس که خود دلداده باشد ای جماعت، پس قرار ما بماند ظهر جمعه عشق را هر کس که می خواهد بگو آماده باشد ▫امیرعلی سلیمانی ┅ @shabake_emamat ┅┄ به"شبکه امامت" بپیوندید: https://eitaa.com/joinchat/1148452867Cf769ea04cd
و رسالت تو این است پیراهن رنگ و رو رفته‌ات را اتو کنی و در قراری عاشقانه کفش های وصله‌دارت را به اجتماعِ بی‌تاب موج‌ها ببری تهران دریا ندارد تهران دریا ندارد پس این خیلِ اتوبوس هفته به هفته آبِ کدام دریا را به مصلی می‌ریزد؟ مسجد جامع صفوفِ منظمِ موج است با دندان‌هایی از کف آن‌گونه که انبوهِ نمازگزار زوالِ ظهرِ جمعه گوش‌ماهی به خانه می‌برد چشم‌هاشان مروارید دل‌هاشان بصیرت لب‌هاشان ذکر تکبیرها صدای موج‌موج است آنک که با خشمی کف‌آلود در فتنه‌های بی‌بی‌سی به صخره‌ها می‌کوبد الّلهُمَّ لَبَّیك تکبیرها صدای حاجیان است و این پیراهن رنگ و رو رفته لباس احرام است خبرگزاری‌ها گفتند ابوذر در خطبه‌ی نخست به ویلای شمال اشاره کرد ما اما در خطبه دوم دور از چشم دوربین‌ها بر زمختِ شانه‌های مالک اشتر به تنهایی علی گریستیم قد قامت الصلات گفتند اِذا نُودِیَ لِلصَّلات خواندیم و در فرازِ ذَرُوا الْبیع دستفروش‌های دوره گرد دوش‌به‌دوشِ مامورانِ سدِ معبر به رکوع رفتند سال‌ها گذشت و در رکعت دوم برای تاجر سیب‌زمینی سوره منافقون خواندیم با انبارهایی انباشته با گوش‌هایی انباشته و تو در آن قنوت مستحبی به قرص فشار مادرت فکر کردی به آن نمازِ جمعه‌ی واجب فکر کردی پشت امام زمان آن گاه هردو به سجده رفتید هم تو هم جوراب‌های وصله‌دارت نماز جمعه تویی و انبوه نمازگزاران از تو جامانده‌اند ▫آرش پورعلیزاده ┅ @shabake_emamat ┅┄ به"شبکه امامت" بپیوندید: https://eitaa.com/joinchat/1148452867Cf769ea04cd
🔻 آدینه ی تسبیح سرشار کن از نور افق های جهان را در خلوت جانم بنشان شور اذان را چندی ست دچار تبم ای یار نشان ده سرچشمه ی آرامش بعد از هیجان را دیدیم در آوای قنوت و شب تسبیح شوریدگی حضرت لاهوتی جان را همراهی ذکر تو رفیق دل ما شد بر دوش گرفتیم اگر "بار گران" را تا آن که نماز از نفسش روح بگیرد بخشید نگاهت نفحات رمضان را عشق است در آدینه ی تسبیح تو مجذوب ای کاش بگیرد دل ما هم ضربان را! آن جمعه ی موعود چه بشکوه نمازی ست لطفی که بمانیم و ببینیم جهان را! بر عزلت ما بیش تر از پیش نظر کن ای آینه ی صدق ببر وهم و گمان را ▫زهرا محدثی ┅ @shabake_emamat ┅┄ به"شبکه امامت" بپیوندید: https://eitaa.com/joinchat/1148452867Cf769ea04cd
🔻 باران خون بوی بهشت و چلچله می داد جامه اش یک عطر تازه داشت عبا و عمامه اش مصرع به مصرعِ غزلی عارفانه بود صد قصه داشت بیت به بیت چکامه اش چیزی نمانده بود به آغاز یک سفر چیزی نمانده بود به امضای نامه اش غُرّید ابر تیره و باران خون گرفت قطره به قطره بعد اذان و اقامه اش مانند یک پرنده شد و پر کشید و رفت شعری بلند بود که دادم ادامه اش ▫سمیه تورجی ┅ @shabake_emamat ┅┄ به"شبکه امامت" بپیوندید: https://eitaa.com/joinchat/1148452867Cf769ea04cd
🔻جماعت به سجده افتاده ایم به سجده های فراوان با تنهای فراوان مان قلب این سمت خاک سریعتر تپید و به آن موسیقی بلند مترنم شد گوش کن . . . به آن موسیقی عرفانی که نام های بیشمار خدا را تکرار می کرد و تن های کنار هم دست از تنهایی برداشته اند مثل انگشتانی که برای برداشتن تکه های ابر مشت می شوند مشت می شوند با مشتی پر از باران به زمین بازمی گردند و خاک را آن همه باران سبز می کند گره زده ام تنهایی ام را با تنهایی شهر و تنم را دست خالی به خانه بازمی گردانم روحم را در تن شهر می چرخانم روحم را که حالا در معیت ارواح طیبه است در پناه ارواح طیبه و هرچه با زندگی سرگرمش می کنم با لباس های رسمی زندگی کنار نمی آید کارمند روزهای تکراری نمی شود و پیراهن نور را از تن درنمی آورد با صدای اذان به خود می آیم به خودم می آیم که این همه وقت بی خبر مانده بودم صدای اذان می آید صدای تنهایی شهر را می شنوم که روح را به ضیافت می خواند از خودم بیرون می زنم و رهسپار ضیافت جماعت می شوم ▫مجتبی صفدری ┅ @shabake_emamat ┅┄ به"شبکه امامت" بپیوندید: https://eitaa.com/joinchat/1148452867Cf769ea04cd
نشسته ام به سخن با تو؛ ای که محرم رازی نشسته ام که دل خسته ی مرا بنوازی در این جماعت یکرنگ، با همین دل تنها در آرزوی تو هر جمعه می رسم به نمازی رسیده ام به صف آخر و بدون تکلف نشسته ام به تماشای نور و آینه بازی درین زمانه ی صد رنگ زخمهای پیاپی خرابه های دلم را مگر به عشق بسازی میان خطبه به نام تو می رسد سخن آری گمان کنم که تو هم گوشه ای به راز و نیازی نماز جمعه ی موعود، با امامت نورت خدای من چه بهاری؛ خدا من چه نمازی ▫نغمه مستشار نظامی ┅ @shabake_emamat ┅┄ به"شبکه امامت" بپیوندید: https://eitaa.com/joinchat/1148452867Cf769ea04cd
🔻 نثار روح حضرت آیه ا... عبدالحسین دستغیب او بی گمان در «غیب» دستی داشت، در چشمهایش شور باور بود لب های او وقتی تکان می خورد، لبریز از الله اکبر بود شوری خدایی داشت بی تردید، راز دعا را خوب می فهمید آئینه معصوم چشمانش، از عطر گرم گریه ها تر بود مردی خدایی- بی برو برگردد- مردی خلاصه در دعا و درد جانش رها تر از پرنده، باد، ...، وقتی که با محراب و منبر بود چون ابرها تا بغض می تر°کاند، می خواند و بذر گریه می افشاند نورانی و مجذوب و زیبنده، او یک حرم شمع و کبوتر بود او «رزق» سبزی داشت- می دانم، از سفره بی «زرق» مولایش از رازقی های بهارآور، دستان تُردَش رازقی تر بود خورشید بود و سایه هایی سرد، گرمای او را بر نتابیدند از پلک هایش نور می بارید، امّا فضا سرد و مکدّر بود درهای و هوی بادها پژمرد ،باغی پر از عطر طمانینه یک گل،گلی از باغ پیغمبر ،برسنگفرش کوچه پرپر بود یک روز در محراب قلب من ،مثل اناری خون زد و پاشید از دست دادیمش ولی آن پیر ،یک فرصت سرخ ومعطر بود آن روز ،روز حادثه ،شیراز ،مثل زنی در مویه می پیچید یعنی که شهر بلبل و گل هم ،آن روز حالش جور دیگر بود باید به آغاز غزل برگشت،آغاز این مصراع طوفانی اون بی گمان در غیب دستی داشت،در چشمهایش شور باور بود ▫رضا علی اکبری ┅ @shabake_emamat ┅┄ به"شبکه امامت" بپیوندید: https://eitaa.com/joinchat/1148452867Cf769ea04cd
🔻 نثار روح شهید محراب حضرت آیه الله عبدالحسین دستغیب او بی گمان در «غیب» دستی داشت، در چشمهایش شور باور بود لب‌‌های او وقتی تکان می خورد، لبریز از الله اکبر بود شوری خدایی داشت بی‌تردید، راز دعا را خوب می‌فهمید آئینه معصوم چشمانش، از عطر گرم گریه ها تر بود مردی خدایی- بی برو برگردد- مردی خلاصه در دعا و درد جانش رها تر از پرنده، باد، ...، وقتی که با محراب و منبر بود چون ابرها تا بغض می تر°کاند، می‌خواند و بذر گریه می‌افشاند نورانی و مجذوب و زیبنده، او یک حرم شمع و کبوتر بود او «رزق» سبزی داشت- می دانم، از سفره بی «زرق» مولایش از رازقی‌های بهارآور، دستان تُردَش رازقی‌تر بود خورشید بود و سایه‌هایی سرد، گرمای او را بر نتابیدند از پلک‌هایش نور می‌بارید، امّا فضا سرد و مکدّر بود درهای و هوی بادها پژمرد ،باغی پر از عطر طمانینه یک گل،گلی از باغ پیغمبر،برسنگفرش کوچه پرپر بود یک روز در محراب قلب من،مثل اناری خون زد و پاشید از دست دادیمش ولی آن پیر،یک فرصت سرخ ومعطر بود آن روز ،روز حادثه ،شیراز ،مثل زنی در مویه می پیچید یعنی که شهر بلبل و گل هم ،آن روز حالش جور دیگر بود باید به آغاز غزل برگشت،آغاز این مصراع طوفانی اون بی گمان در غیب دستی داشت،در چشمهایش شور باور بود ▫رضا علی اکبری ┅ @shabake_emamat ┅┄ به"شبکه امامت" بپیوندید: https://eitaa.com/joinchat/1148452867Cf769ea04cd
نشسته ام به سخن با تو؛ ای که محرم رازی نشسته ام که دل خسته ی مرا بنوازی در این جماعت یکرنگ، با همین دل تنها در آرزوی تو هر جمعه می رسم به نمازی رسیده ام به صف آخر و بدون تکلف نشسته ام به تماشای نور و آینه بازی درین زمانه ی صد رنگ زخمهای پیاپی خرابه های دلم را مگر به عشق بسازی میان خطبه به نام تو می رسد سخن آری گمان کنم که تو هم گوشه ای به راز و نیازی نماز جمعه ی موعود، با امامت نورت خدای من چه بهاری؛ خدا من چه نمازی ▫نغمه مستشار نظامی ┅ @shabake_emamat ┅┄ به"شبکه امامت" بپیوندید: https://eitaa.com/joinchat/1148452867Cf769ea04cd
🔻 تقدیم به روح شهید محراب، آیت الله عطاالله اشرفی اصفهانی بر شانه‌اش کشید عبایش را آرام برد نام خدایش را هنگام ظهر بود و اذان گویِ جمعه بلند کرد صدایش را مرد خطیب و ریش سفید شهر با شوق می‌گشود قبایش را اینبار از همیشه رهاتر بود می‌رفت و می‌کشید عصایش را یاد امام اول خود افتاد یک عمر گفته بود ثنایش را یاد حسین فاطمه کرد و‌گفت «تنها سه روز مانده، ندایش را دارم دوباره می‌شنوم هل من؟ دارم صدای روشن ِ پایش را،...» ناگه سکوت کرد و پریشان شد انگار کرده بود هوایش را با یا حسین عزم شهادت کرد یعنی شنیده بود دعایش را؟ پرپر زد و به سجده‌ی خون افتاد وقت نماز جمعه خدایش را دید و به چشم خویش تماشا کرد داغ حسین و کرب و بلایش را دستی فشاند و پای فشاند و بعد تقدیم یار کرد عطایش را یعنی حبیب راه امامش شد یعنی به جان خرید رضایش را پیر خطیب شهر،عطاءالله اثبات کرده بود وفایش را،... محراب خون ز یاد نخواهد برد هرگز شهامت ِ شهدایش را ▫وحیده افضلی ┅ @shabake_emamat ┅┄ به"شبکه امامت" بپیوندید: https://eitaa.com/joinchat/1148452867Cf769ea04cd
🔻رویش نور پروانه های مهربانی روی عبایش می پریدند آهو به آهو از نجابت در چشم هایش می دویدند رنگ دلش هم رنگ دریاست عطر نگاهش مثل باران انگار بر روی لبانش گل کرده بود آیات قران او وقت طوفان تباهی می شد چو کوه استواری اما برای رویش نور مانند باران بهاری جامانده ردی از نگاهِ آن مرد پاک آسمانی در قلب ایران تا ابد هست نو یادش همیشه جاوادانی ▫فاطمه ناظری ┅ @shabake_emamat ┅┄ به"شبکه امامت" بپیوندید: https://eitaa.com/joinchat/1148452867Cf769ea04cd
نشسته ام به سخن با تو؛ ای که محرم رازی نشسته ام که دل خسته ی مرا بنوازی در این جماعت یکرنگ، با همین دل تنها در آرزوی تو هر جمعه می رسم به نمازی رسیده ام به صف آخر و بدون تکلف نشسته ام به تماشای نور و آینه بازی درین زمانه ی صد رنگ زخمهای پیاپی خرابه های دلم را مگر به عشق بسازی میان خطبه به نام تو می رسد سخن آری گمان کنم که تو هم گوشه ای به راز و نیازی نماز جمعه ی موعود، با امامت نورت خدای من چه بهاری؛ خدا من چه نمازی ▫نغمه مستشار نظامی ┅ @shabake_emamat ┅┄ به"شبکه امامت" بپیوندید: https://eitaa.com/joinchat/1148452867Cf769ea04cd
🔻 تقدیم به روح شهید محراب، آیت الله عطاالله اشرفی اصفهانی بر شانه‌اش کشید عبایش را آرام برد نام خدایش را هنگام ظهر بود و اذان گویِ جمعه بلند کرد صدایش را مرد خطیب و ریش سفید شهر با شوق می‌گشود قبایش را اینبار از همیشه رهاتر بود می‌رفت و می‌کشید عصایش را یاد امام اول خود افتاد یک عمر گفته بود ثنایش را یاد حسین فاطمه کرد و‌گفت «تنها سه روز مانده، ندایش را دارم دوباره می‌شنوم هل من؟ دارم صدای روشن ِ پایش را،...» ناگه سکوت کرد و پریشان شد انگار کرده بود هوایش را با یا حسین عزم شهادت کرد یعنی شنیده بود دعایش را؟ پرپر زد و به سجده‌ی خون افتاد وقت نماز جمعه خدایش را دید و به چشم خویش تماشا کرد داغ حسین و کرب و بلایش را دستی فشاند و پای فشاند و بعد تقدیم یار کرد عطایش را یعنی حبیب راه امامش شد یعنی به جان خرید رضایش را پیر خطیب شهر،عطاءالله اثبات کرده بود وفایش را،... محراب خون ز یاد نخواهد برد هرگز شهامت ِ شهدایش را ▫وحیده افضلی ┅ @shabake_emamat ┅┄ به"شبکه امامت" بپیوندید: https://eitaa.com/joinchat/1148452867Cf769ea04cd
🔻 باران خون بوی بهشت و چلچله می داد جامه اش یک عطر تازه داشت عبا و عمامه اش مصرع به مصرعِ غزلی عارفانه بود صد قصه داشت بیت به بیت چکامه اش چیزی نمانده بود به آغاز یک سفر چیزی نمانده بود به امضای نامه اش غُرّید ابر تیره و باران خون گرفت قطره به قطره بعد اذان و اقامه اش مانند یک پرنده شد و پر کشید و رفت شعری بلند بود که دادم ادامه اش ▫سمیه تورجی ┅ @shabake_emamat ┅┄ به"شبکه امامت" بپیوندید: https://eitaa.com/joinchat/1148452867Cf769ea04cd
🔻 رباعیاتی برای شهدای محراب؛ مولای متقیان امیرالمومنین علی علیه‌السلام؛ ▫ رباعی۱ شب شاهد چشم‌های بیدار علی‌ست تاریخ در آرزوی تکرار علی‌ست خوشبخت کسی که زیر پرونده‌ی او امضای "براءَةٌ مِنَ النّارِ" علی‌ست ▫ رباعی۲ با این که امیرمومنان بود علی مظلوم‌ترین مرد جهان بود علی از دشمن و دوستان نامرادی می‌دید با قاتل خویش مهربان بود علی ▫ رباعی۳ در لوح وجود، بهترین قاب علی‌ست در ظلمت شام تیره، مهتاب علی‌ست وقتی شده اولین شهید محراب سرلوحه‌ی هر شهید محراب علی‌ست ▫مجتبی خرسندی ┅ @shabake_emamat ┅┄ به"شبکه امامت" بپیوندید: https://eitaa.com/joinchat/1148452867Cf769ea04cd
🔻 رباعیاتی برای شهدای محراب؛ مولای متقیان امیرالمومنین علی علیه‌السلام؛ ▫ رباعی۱ شب شاهد چشم‌های بیدار علی‌ست تاریخ در آرزوی تکرار علی‌ست خوشبخت کسی که زیر پرونده‌ی او امضای "براءَةٌ مِنَ النّارِ" علی‌ست ▫ رباعی۲ با این که امیرمومنان بود علی مظلوم‌ترین مرد جهان بود علی از دشمن و دوستان نامرادی می‌دید با قاتل خویش مهربان بود علی ▫ رباعی۳ در لوح وجود، بهترین قاب علی‌ست در ظلمت شام تیره، مهتاب علی‌ست وقتی شده اولین شهید محراب سرلوحه‌ی هر شهید محراب علی‌ست ▫مجتبی خرسندی ┅ @shabake_emamat ┅┄ به"شبکه امامت" بپیوندید: https://eitaa.com/joinchat/1148452867Cf769ea04cd
🔻 رباعیاتی برای شهدای محراب؛ مولای متقیان امیرالمومنین علی علیه‌السلام؛ ▫ رباعی۱ شب شاهد چشم‌های بیدار علی‌ست تاریخ در آرزوی تکرار علی‌ست خوشبخت کسی که زیر پرونده‌ی او امضای "براءَةٌ مِنَ النّارِ" علی‌ست ▫ رباعی۲ با این که امیرمومنان بود علی مظلوم‌ترین مرد جهان بود علی از دشمن و دوستان نامرادی می‌دید با قاتل خویش مهربان بود علی ▫ رباعی۳ در لوح وجود، بهترین قاب علی‌ست در ظلمت شام تیره، مهتاب علی‌ست وقتی شده اولین شهید محراب سرلوحه‌ی هر شهید محراب علی‌ست ▫مجتبی خرسندی ┅ @shabake_emamat ┅┄ به"شبکه امامت" بپیوندید: https://eitaa.com/joinchat/1148452867Cf769ea04cd
🔻 آدینه ی تسبیح سرشار کن از نور افق های جهان را در خلوت جانم بنشان شور اذان را چندی ست دچار تبم ای یار نشان ده سرچشمه ی آرامش بعد از هیجان را دیدیم در آوای قنوت و شب تسبیح شوریدگی حضرت لاهوتی جان را همراهی ذکر تو رفیق دل ما شد بر دوش گرفتیم اگر "بار گران" را تا آن که نماز از نفسش روح بگیرد بخشید نگاهت نفحات رمضان را عشق است در آدینه ی تسبیح تو مجذوب ای کاش بگیرد دل ما هم ضربان را! آن جمعه ی موعود چه بشکوه نمازی ست لطفی که بمانیم و ببینیم جهان را! بر عزلت ما بیش تر از پیش نظر کن ای آینه ی صدق ببر وهم و گمان را ▫زهرا محدثی 🔳 به"شبکه امامت" بپیوندید: https://eitaa.com/joinchat/1148452867Cf769ea04cd
نشسته ام به سخن با تو؛ ای که محرم رازی نشسته ام که دل خسته ی مرا بنوازی در این جماعت یکرنگ، با همین دل تنها در آرزوی تو هر جمعه می رسم به نمازی رسیده ام به صف آخر و بدون تکلف نشسته ام به تماشای نور و آینه بازی درین زمانه ی صد رنگ زخمهای پیاپی خرابه های دلم را مگر به عشق بسازی میان خطبه به نام تو می رسد سخن آری گمان کنم که تو هم گوشه ای به راز و نیازی نماز جمعه ی موعود، با امامت نورت خدای من چه بهاری؛ خدا من چه نمازی ▫نغمه مستشار نظامی 🔳 به"شبکه امامت" بپیوندید: https://eitaa.com/joinchat/1148452867Cf769ea04cd