ادامه#نقد_رمان👇👇👇👇👇👇
می خواهد که حرفی جدید 🗣بشنود و به آرامش💞 برسد.
آن وقت جوانان👩🎓🧑🏻 با فرهنگ ایرانی🇮🇷 در به در رسیدن به مدل غربی🇺🇸 است.
این رمان، فضای آزاد و راحت بین جوانان را ترسیم می کند که از آن تنها بدبختی🤯 می جوشد و درد.
نمی دانم بشریت چرا خالق را رها کرده است؟
اگر خوش بختی😍 می خواهد که باید دست به دامان همان کسی شود که او را در این دنیا قرار داده است🤲. و اگر بدبختی😢، باید به خودش پناهنده شود.
نتیجه دور شدن از خدا و دل بستن به هوی و هوس می شود این رمان ،
آن را جوان ها بخوانند شاید شاید... شاید خودشان را از خواب😇 بیدار کنند…
شب چراغ(کانال بصیرت؛پاسخ به شبهات و شایعات و...)جهت عضویت👇👇👇
@shabcheragh2
👆👆👆
📕#68
♨️ #نقد_رمان
📚 رمان:#برکت
✍نویسنده:#ابراهیم_اکبری
📖برکت را که میخوانی به هر طلبهای که برای تبلیغ میرود، بدبین 🤨میشوی!
سر سفرهی این کتاب که بنشینی، غذای سالم 😋چندانی پیدانمیکنی تا از آن بخوری و سیر شوی🤢.
ذهنت نسبت به فرهنگ مردم کشورمان🇮🇷 و طلبه هایی که آذوقهی تمام مفاهیم دین و سبک و سیرهی اسلام را از کولهی آنها برمیدارند، دچار تردید😒 فراوان میشود.
◀️برکت، داستان مردم یک روستاست؛
روستایی در ایران🇮🇷، با فرهنگ اسلامی ما؛
🔴اما چنان این مردم را بیشعور و دور از ادب و آداب معرفی میکند که گمان میکنی یکی از روستاهای جیبوتی است که به زبان فارسی سخن می گویند.
✔️گویا طی مذاکرات ۱+۵ قرار بر آن شده است که داشتههای هستهای ما بتن ریزی شود و در عوض مردم یکی از روستاهای جیبوتی فارسی حرف بزنند🗣.
🔸یک دانشجوی عکاسی📷،(و نه طلبه!
زیرا طلبگی معنای خاص دارد، نه این که هر کس چند سال درس📚 طلبگی خواند و عمامه سر گذاشت طلبه است.
آداب و افکار🤔 و علم و تقوا ملاک است.
عبا و عمامه نما آن است.)
که چند سالی دور از خدا و پیغمبر بوده است،
از همسرش قهر میکند و راهی تبلیغ میشود.
او پیش از این نیز با پدرو مادرش چند سالی قهربوده😠!!!
تا آنجا که هنگام فوت مادرش هم حاضر نبوده است!😱
🔹برکت را که میخوانی بدبین😏 میشوی؛ به هر طلبهای که برای تبلیغ میرود!
چشم 👀و گوشت میجنبد و دقت میکند که نکند این طلبه؛
یک فراری از مالیات،
از چک،
از همسر،
از صاحبخانه،
از قانون …
باشد!
❕طلبهی داستان برکت، حتی نمیتواند پاسخ سؤال کودکان👧🏼را بدهد.☹️
نمیتواند ارتباطی ساده با مردم برقرار کند.
او نمیتواند…
فقط خدا مدام نصرت میدهد.
🤫شاید باید گفت : خدایا اگر آبروی این جماعت را نخریده بودی و آخر این داستان را با محبت مردم روستا به این طلبه جلب نکرده بودی، چه بر سر اعتقادات مردم و تبلیغ دین میآمد؟
❌بعضی کتاب ها هستند که به فرهنگ و باورها و سرمایه های روحی و فکری و به اعتماد یک ملت خیانت می کنند.
حس می کنی قطاع الطریق عمرت بوده است.
نه تنها زیاد دیده شدن و بزرگی ناشران و پشتیبانانش، سترگی آن را نمی رساند، که تو سر در گریبان می شوی که اگر سترگی به دیده👀 شدن هست، پس اولویت از حق به تبرج تغییر می کند.
این چه غفلتی😔 است که ناشر به آن دچار شده است؟
✴️گاهی داستان، روایت انسانی است که زندگی می کند برای خودش،
ولی 📖داستان برکت روایت یک طلبه را می کند که طیف آن ها، پرچم تبلیغ امرالهی را بر عهده دارند.
❗️پس فراتر از یک انسان به وظیفه ی او نگاه می شود، یعنی به جایگاه یک مبلغ دین.
من موضع خاصی نسبت به کتاب📖 و نویسنده ✍ندارم.
حتی وابستگی به طلاب ندارم؛
اما به نظرم کتاب📖 خود بولدوزر رضا خان بود.
وجهه تقوا را خراب کرد و به جایش هوس بازی و بی ارادگی😕 نشاند.
تعادل معنایش این است که خوب را هم کنار بد نشان دهیم.
❇️البته برای غربت شیعه شاید همین بس باشد که مبلغین شیعه این طور هستند.
طلبه ای که با والدینش که دومین توصیه دین بعد از توحید است، آنگونه برخورد می کند و خودش هم اذعان به دوری از عالم طلبگی دارد،چه تقوایی دارد؟!
و نمی گویم که در قشر طلبه افراد این چنین وجود ندارد.
اگر زندگی یک فرد بدون نگاه به رسالت و جایگاه خطیرش در جامعه ی ما و جهان بود، شاید حرف های بزرگان پذیرفته بود.
اما یونس آغشته با شغل و جایگاه خاص اجتماعی و مردم ایران 🇮🇷با آن فرهنگ چند هزار ساله، نقش ها و عادات و آدابشان عجیب می نمود.
🤔به حدی که انگار هیچ ردی از تربیت و فهم در بین شان نیست.
🔔🔔بعضی زمان این رمان را
با توجه به اسم شخصیت اول رمان با زمان حضرت یونس مقایسه کرده اند.
به نظر من که رمان برکت هیچ کدام از این سه فضا را ندارد؛
نه زمان🕗 و مکان الان ما، زمان و مکان مردم زمان حضرت یونس را دارد و نه این یونس مانند یونس پیامبر است!!!
کجای خلق او چون پیامبران است؟
او خودش عاصی، فراری🏃♂، حیران😮، بی جواب و خسته است.
⚠️یعنی پیامبرانی که خدا انتخاب می کرد این قدر مشکلات و درگیری های حل نشده داشته اند؟
پس چطور حیرانی😯 بشر را پاسخگو بودند؟
🌀این که چندین بار خسته می شود و می خواهد از روستا فرار کند و به خاطر اصرار دیگران مجبور به ماندن است.
این که منتظر تمام شدن زمان⌚️ تبلیغ است و….
این تحمل مسئولیت، دشواری های تبلیغ است.
شب چراغ کانال بصیرت پاسخ به شبهات وشایعات و...
@shabcheragh2
📕#89
♨️ #نقد_رمان
📚 رمان:# کلبه_عموتام
✍ نویسنده:#هریت بیچر استو
تام، پیرمرد سیاه چهره ای👴🏿 که به عنوان برده در خانواده ی امریکایی، کنار همه ی بردگان سیاه پوست دیگر، از زن و مرد، کوچک و بزرگ، داستانش روایت می شود.
❗️در حقیقت کلبه ی عمو تام،
داستان تام نیست،
داستان برده داری است.❗️
⤴️سیاستی که آمریکای شمالی و آمریکای جنوبی در برخورد با مردمان ربوده شده از آفریقا در پیش گرفته بودند.
و↙️
قسمتی از مردم با آن ها انسان وار برخورد می کردند و عده ای بدتر از حیوان.
نویسنده✍ تلاش کرده است با زندگی این سیاه پوست های اسیر شده، افکار و عقایدشان را به تصویر بکشد📋.
❗️در این میان یک نکته جلوه زیادی دارد و آن نوع نگاهی است که سیاه و سفید از دین مسیحیت می گیرند.
سیاهانی که از کودکی👦🏿 زیر دست اربابان آمریکاییشان مسیحی بار آمده اند، مقید و عاشق مسیحیت هستند،
در حالی که سفید پوستان لاقیدند و دین مسیحیت حربه ای شده است برای برده داری.
چون طبق تعالیم مسیح✝ مقابل ظلم کوتاه آمدن راهی برای رسیدن به بهشت است.🤔
سیاهان تعلیم دیده اند که فقط خوب باشند حتی اگر به خاطر شکنجه ها تا دم مرگ⚰ هم کشیده شوند، تنها دعا کنند🤲 و ارباب را از جانب خدا صاحب اختیار بدانند و همین.
کلبه ی عمو تام جای بحث زیادی دارد و خواندنی🤩 است.
زنان سیاه پوستی که از مردانشان جدا و
کودکانی👦🏿 که به ظلم و زور از آغوش مادر، کنده می شدند و
برای فروش برده می شوند یا. برده هایی که از شدت شلاق کشته می شوند.
❌اما بالعکس در آمریکای شمالی برده ها مورد تکریمند اما تعلیم دیده اند که واقعا برده باشند.
⭕️در آخر باید گفت اسلام برده داری را لغو کرده است چون خدا انسان ها را آزاد آفرید.
‼️آزاد، نه برده!!!!!
شب چراغ کانال بصیرت پاسخ به شبهات وشایعات و...
@shabcheragh2