🌱 #یک_دقیقه_مطالعه
💧یک قطره؛ یک دریا
روزی هیثم بن عبدالله از امام رضا(علیه السلام) پرسید:
چرا حضرت علی علیه السلام ۲۵ سال بعد از پیامبر خدا(ص) با دشمنانش نجنگید؟
اما در زمان حکومت خود به جنگ آنها رفت؟!
امام رضا علیه السلام فرمودند: «چون به پیامبر(ص) اقتدا کرد، حضرت محمد(ص) سیزده سال در مکه و نوزده ماه در مدینه با مشرکان نجنگید و علتش کمبود یاور بود. علی علیه السلام هم(در آن ۲۵ سال) جنگ با دشمنان را رها کرد، چون یارانش اندک بودند.»
📚برگرفته از کتاب مهربانترین(قصهی زندگی امام رضا علیه السلام) صفحه ۷۷
به کانال خبرگزاری شبستان خراسان جنوبی بپیوندید👇👇
✅ @shabestan_khjonobi
#یک_دقیقه_مطالعه
💫 هرگز از سختى و رنجهاى زمان نناليده بودم و در برابر گردش دوران چهره در هم نكشيده بودم جز آن هنگام كه كفشهايم پاره شد و توان مالى نداشتم كه براى خود كفشى تهيه كنم. با همين وضع با كمال دلتنگى به مسجد جامع كوفه رفتم. کسی را آنجا ديدم كه پا ندارد. خدا رو شکر گفتم و بر نداشتن كفش صبر كردم.
🔸مرغ بريان به چشم مردم سير
🔹كمتر از برگ تره بر خوان است
🔸وان که را دستگاه و قوَت نيست
🔹شلغم پخته مرغ بريان است
✨حکایت سعدی✨
به کانال خبرگزاری شبستان خراسان جنوبی بپیوندید👇👇
✅ @shabestan_khjonobi
ــــــــــــــ کتاب تاوان عاشقی ــــــــــــــــــــ
🔖یک سر این داستان واقعی در شیلی میگذرد، سر دیگرش در غزه. این دو سر میخواهند به هم گره بخورند. کِی؟ وسط جنگ #هشتروزه_غزه_و_اسرائیل!
دین و مذهبشان؟ خانوادهها؟ تهدید ترور! پلیس مصر! حماس! تکفیریها! داعش! قاچاق آدم!
آیا خلیل حاضر میشود زیر تهدیدهای مصر و ا.سرا.ئیل برود گذرگاه رفح؟ چطور؟
آیا آلاء از محاصره غزه میزند بیرون؟ با کدام مجوز؟
پای کشور ثالثی در میان است؟ یکی این وسط جاسوس نباشد! لو میروند؟ گیر میافتند؟
عبور از این اما و اگرها تاوان دارد. خلیل و آلاء از پس آن برمیآیند؟ همه میگویند نه؛ جز...!
#یک_قاچ_کتاب
#یک_دقیقه_مطالعه
•┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
به کانال خبرگزاری شبستان خراسان جنوبی بپیوندید👇👇
✅ @shabestan_khjonobi
🔴این کتاب بوی روضه میدهد...
♦️ #حوض_خون📚
🔷 کتاب «حوض خون»، خاطرات و روایتهای 64نفر از بانوان اندیمشکی درباره رختشویی پتوها و البسه رزمندگان دفاع مقدس است.
🔹 #رهبـــر معظم انقلاب:
«من اخیراً یک کتابی خواندم به نام «حوض خون» ــ البتّه من در اهواز دیده بودم؛ خودم مشاهده کردم آنجایی را که لباسهای خونی رزمندگان را و ملحفههای خونی بیمارستانها و رزمندگان را میشستند؛ [اینها را] دیدم ــ که این کتاب تفصیل این چیزها را نوشته؛ انسان واقعاً حیرت میکند؛ انسان شرمنده میشود در مقابل این همه خدمتی که این بانوان انجام دادند در طول چند سال و چه زحماتی را متحمّل شدند؛ اینها چیزهایی است که قابل ذکر کردن است.»
ـــــــــــــــــــــ
•┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
#معرفی_کتاب
#یک_دقیقه_مطالعه
به کانال خبرگزاری شبستان خراسان جنوبی بپیوندید👇👇
✅ @shabestan_khjonobi
«در روزگاری که یک دنیا به دروغ شعار زن زندگی آزادی سر می دهند، یک «خوش غیرت» برای دفاع از زن، زندگی، آزادی و نجات دو دختر از چنگال ۶ مرد مست در شبی تاریک، شاهرگش را زیر تیغ می برد تا نشان دهد قهرمان کیست!!
رد خنجر بر حنجر او جاودانه شد!!
سپس مادر او، به درخواست شهید و در لحظات آخر حیات مادی او، قاتل را می بخشد تا داستان واقعی ما قهرمانی دیگر از جنس مادر داشته باشد... .»
ـــــــــــــــــــــــــــــ
بریده کتاب #تنها_برای_لبخند
#یک_دقیقه_مطالعه
به کانال خبرگزاری شبستان خراسان جنوبی بپیوندید👇👇
✅ @shabestan_khjonobi
🍃 #یک_دقیقه_مطالعه
مأمون با دادن مقام ولایتعهدى به امام رضا(ع) درصدد فريب مردم، به ويژه علويان بود.
او مىخواست چنين وانمود کند که لطف
بزرگى به خاندان پيامبر(ص) کرده و پس از سالها، حق آنان را بازگردانده است.
امام رضا(ع) با آگاهی کامل از اين نقشەی شوم، در مناسبتهاى مختلف به روشنگرى مىپرداختند و در هر فرصتى، حتى لا به لای گفت و گوهاى خود با مأمون، پرده از روى حقيقت برمىداشتند.
يک بار که مأمون منت گذاشت که امام رضا(ع) را به ولایتعهدی برگزيده است، حضرت قاطعانه به او پاسخ دادند و فرمودند:
«کسىکه به رسول خدا(ص) متمسک باشد و براساس فرمايش پيامبر(ص) جانشین حقیقیِ آن حضرت باشد البته که بايد حقش به او داده شود!»
منظور امام رضا(ع) اين بود که تو از جانب خود چيزى به ما ندادهاى؛ بلکه اگر کارى هم کرده باشى که نکردهاى، فقط به فرمان پيامبر(ص) گردن نهادهاى....
📗بخشی از کتاب
«از چشمه تا دریا»/ غلامرضا حیدری/ ص ۱۰
به کانال خبرگزاری شبستان خراسان جنوبی بپیوندید👇👇
✅ @shabestan_khjonobi
#یک_دقیقه_مطالعه
📚 زمان ارتقای درجهاش رسیده بود. آن روزها داشت آماده میشد دوباره برگردد سوریه.
هم قطارهایش قبلتر رفته بودند دنبال کارهای اداری ترفیع و بیشترشان هم درجۀ جدید روی دوششان نشسته بود. مدام هم به حامد میگفتند:
«بیا برو دنبال درجهات. خودت پی کارت را نگیری، کسی نمیآورد درجه بچسباند روی دوشت!»
حامد اینها را میشنید و لبخند میزد.
گفت:
«درجه دادن و درجه گرفتن بازی دنیاست. اصلش آن است که درجه را خدا به آدم بدهد!
خدا بخواهد میبینی که درجه را توی سوریه از دست خود خودش میگیرم!»
📙برشی از کتاب «شبیه خودش» زندگینامه داستانی شهید «حامد جوانی»
به کانال خبرگزاری شبستان خراسان جنوبی بپیوندید👇👇
✅ @shabestan_khjonobi
🔖#یک_دقیقه_مطالعه
حاج احمد کریمی هیکل درشتی داشت. بچه ها سر به سرش می گذاشتند. با این هیکل درشت چطور می خواهی توی قبرهای کوچک گلزار شهدا جا شوی؟!
می خندید و می گفت: همین قبرها هم برای من زیاد است. آرزویش این بود که اربا اربا شود.
فرستاده بود دنبالم. رفتم سنگر فرماندهی.
گفت: می خواهم شعر “کبوتر بام حسین (ع)” را برایم بخوانی.
گفتم: قصد دارم دیگر این شعر را برای کسی نخوانم. برای هر کسی که خواندم شهید شده.
گفت: حالا که این جوری است حتما باید بخوانی.
دلم می خواد کبوتر بام حسین بشم من
فدای صحن و حرم و نام حسین بشم من
دلم می خواد زخون پیکرم وضو بگیرم
مدال افتخار نوکری از او بگیرم
وسط خواندن حال و هوای دیگری داشت و صدای گریه هایش سنگر را پر کرده بود.
دلم می خواد چو لاله ای نشکفته پرپر بشم
شهد شهادت بنوشم مهمون اکبر بشم
وقتی در ابتدای عملیات کربلای پنج، در پشت خاکریز در حال ساخت، مستقر شده بود، گلوله توپی خاکریز را مورد هدف قرار داد. ترکش های گلوله بالای سینه و پاهایش را برده بود. شده بود یک تکه گوشت له شده. همان که می خواست؛ اربا اربا.
📗منبع: کتاب مربعهای قرمز/ خاطرات حاجحسین یکتا/ زینب عرفانیان
به کانال خبرگزاری شبستان خراسان جنوبی بپیوندید👇👇
✅ @shabestan_khjonobi
🍀 #یک_دقیقه_مطالعه
یکی از یاران امام زمان (عج) ...
طالوت، قبل از آنکه با جالوت که قهرمان کفر بود روبهرو بشود، به لشکرش گفت: خدا شما را با یک نهر آزمایش میکند. خب اینها از داخل صحرا آمده بودند و تشنه شده بودند. رسیدند به این نهر آب گوارا. گفت: هر کدامتان که از این نهر خوردید، دیگر از لشکر ما حذف میشوید، هر کسی نخورد، او با ما میماند؛ مگر اینکه کسی به اندازهی یک کف دست از این آب بخورد. همه از آن آب خوردند الا عدهی کمی. آن عدهی کم را شمردند و دیدند ۳۱۳ نفر هستند!
برای ما هم همینطور است. ما هم قبل از ظهور به یک نهری آزمایش میشویم و آن نهر «قدرت» است. همه ما که یک مسئولیتی پیدا کردیم، این مسئولیت ما، نهر ماست. هرکه از این مسئولیتش سوء استفاده کند، مصداق «شرب منه» هست، لذا «فلیس منی» خواهد شد؛ یعنی دیگر از یاران آقا امام زمان(عج) نخواهد بود. هر کس از قدرت، در حد خدمتی که بکند استفاده کند، به اندازهی یک کف دست خورده، نه بیشتر.
او برای حضرت میماند. نهر امروز ما، نهر آب نیست؛ نهر قدرت است؛ مأموریت است.
[این فقط مربوط به مسئولین نیست؛ بلکه] هرکسی یک قدرتی دارد شامل آن میشود. سرباز یک قدرتی دارد، سرتیپ یک قدرتی دارد، رئیس جمهوری یک قدرتی دارد، نماینده مجلس یک قدرتی دارد. همهی اینها، قدرتشان، نهرشان است.
#سخن_بزرگان
آیت الله حائری شیرازی
به کانال خبرگزاری شبستان خراسان جنوبی بپیوندید👇👇
✅ @shabestan_khjonobi