eitaa logo
کتاب صوتی شب های پیشاور ( شیعه علی عید غدیر فدک خلفا عمر ابوبکر عایشه فتنه رافضی سنی وهابی داعش)
163 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
1.4هزار ویدیو
23 فایل
مناظره+مباحثه مؤدبانه+محترمانه بین علماء بزرگ✨اهل تسنن+1شیعه درشهرپیشاور🌙10شب 🌴 شناخت واقعی اسلام تحقیقی ایمان بیاریم 💝 وحدت بین امت واحده اسلام علیه #استکبارجهانی 🇮🇱🇬🇧🇺🇸 🌸 فایل کامل صوتMP3🎧 📝کپی همه مطالب #حلال تلگرام+ایتا+سروش👇
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
12.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥نماهنگ "جانم علی" منتشر شد 👥با اجرای گروه سرود نجم الثاقب تهران ✍شعر و ملودی: امیر طلاجوران | محمدجواد توحیدی 🎼تنظیم و میکس: آریا شمس 🎬کارگردان: احمد ذوالفقاری 🎞تهیه‌کننده: عباس صادقی 💠تهیه شده در مأوا ┅═┄⊰༻🇮🇷༺⊱┄═┅ التماس دعا، ناصرکاوه ┅═┄⊰༻🇮🇷༺⊱┄═┅
ماجرای شعر معروف؟؟؟ ﷽ روزى طلبه‌ای از روى شکایت و فشار روحى کنار ضریح مطهّر حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) عرضه میدارد:شما این لوسترهاى قیمتى و قندیل هاى بى بدیل را به چه سبب در حرم خود گذاردید ، درحالى که من براى اداره امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم؟! 💔  فاضل بزرگوار سید جعفر مزارعى روایت کرده : یکى از طلبه هاى حوزه باعظمت از نظر معیشت در تنگنا و دشوارى غیر قابل تحملّى بود . روزى از روى شکایت و فشار روحى کنار ضریح مطهّر حضرت امیرالمومنین(علیه السلام) عرضه مى دارد : شما این لوسترهاى قیمتى و قندیل هاى بى بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده اید ، در حالى که من براى اداره امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم؟! شب مولاعلی(علیه السلام) را درخواب میبیند که آن حضرت به او میفرماید:اگر مى خواهى در مجاور من باشى اینجا همین نان و ماست و فیجیل و فرش طلبگى است،و اگر زندگى مادّى قابل توجّهى میخواهى باید به هندوستان در شهر حیدرآباد دکن به خانه فلان‌کَس مراجعه کنى،چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز کرد به او بگو : به آسمان رود و کار آفتاب کند 🤔 پس از این خواب،دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه میدارد: زندگى من اینجا پریشان و نابسامان است شما مرا به هندوستان حواله مى دهید!! بار دیگر حضرت علی«ع»را درخواب میبیند که میفرماید : سخن همان است که گفتم،اگر در جوار ما با این اوضاع میتوانى استقامت ورزى اقامت کن،اگر نمیتوانى باید به به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگیرى و به او بگویى: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن،کتابها و لوازم مختصرى که داشته به فروش میرساند و اهل خیر هم با او مساعدت میکنند تاخود را به هندوستان مى رساند و در شهر سراغ خانه آن را میگیرد،مردم از این که طلبه ى فقیر باچنان مردى ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد ، تعجب میکنن وقتى به در خانه آن راجه مى رسد در مى زند ، چون در را باز مى کنند مى بیند شخصى از پله هاى عمارت به زیر آمد ، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گوید: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) فوراً راجه پیش خدمت هایش را صدا مى زند و مى گوید : این طلبه را به داخل عمارت راهنمایى کنید و پس از پذیرایى از او تا رفع خستگى اش وى را به حمام ببرید و او را با لباس هاى فاخر و گران قیمت بپوشانید .مراسم به صورتى نیکو انجام مى گیرد و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذیرایى مى شود . فردا دید محترمین شهر از طبقات مختلف چون اعیان و تجار و علما وارد شدند و هر کدام در آن سالن پرزینت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند ، از شخصى که کنار دستش بود ، پرسید : چه خبر است ؟ گفت : مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است . پیش خود گفت : وقتى به این خانواده وارد شدم که وسایل عیش براى آنان آماده است .هنگامى که مجلس آراسته شد ، راجه به سالن درآمد ، همه به احترامش از جاى برخاستند و او نیز پس از احترام به مهمانان در جاى ویژه خود نشست .نگاه رو به اهل مجلس کرد و گفت : آقایان من نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم ، و همه مى دانید که اولاد من منحصر به دو دختر است ، یکى از آنها را هم که از دیگرى زیباتر است براى او عقد مى بندم ، و شما اى عالمان دین ، هم اکنون صیغه عقد را جارى کنید. چون صیغه جارى شد طلبه که در دریایى از شگفتى و حیرت فرو رفته بود،پرسید : شرح این داستان چیست ؟ راجه گفت : من چند سال قبل قصد کردم در مدح مولا علی(ع)شعرى بگم،یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع دیگررا بگویم،به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه کردم،مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود،به شعراى ایران مراجعه کردم،مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمیزد،پیش خود گفتم حتماً شعر من منظور نظر کیمیا اثر امیرالمؤمنین(ع)قرار نگرفته است،لذا با خود نذر کردم اگر کسى پیدا شود و مصرع دوم این شعر را به صورتى مطلوب بگوید،نصف دارایی‌م را به او ببخشم و دختر زیباتر خود را به عقد او درآورم، شما آمدید و مصراع دوم را گفتید،دیدم از هر جهت این مصراع شما درست و کامل و تمام و بامصراع من هماهنگ است طلبه گفت،مصراع اول چه بود؟ +راجه گفت:من گفته بودم: به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند _طلبه گفت :مصراع دوم از من نیست،بلکه لطف خود امیرالمؤمنین علی(ع)است راجه سجده شکر کردوخواند: به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند به آسمان رود و کار آفتاب کند 🌞 وقتى نظر کیمیا اثر حضرت مولاعلی«ع» فقیر نیازمندى را اینگونه به ثروت و جاه و جلال برساند،نتیجه نظر حق در حقِّ عبد چه خواهد کرد؟ ♥️‌ اَللّهُـمَّ عَجـِّل لِوَلیِّکَ الفَـرَج🎋 📙 کتاب رو خوندی؟؟؟ 📖 @shabhae_pishavar 🎧 👆 ایتا/سروش/تلگرام کپی همه مطالب حلال جهت ترویج فرهنگ حق و عدالت
﷽ اطلاعیه خبری ♥️⁦ ۲ تا برنامه متنوع و شاد و هیجانی تو محله مووون داریم: 🎊🎉🎊 ۱_جشن خیابانی(برنامه‌های شاد+سخنرانی+مداحی شاد+ویژه برنامه برا کودکان) 🕰پنجشنبه ۱۵تیر۱۴۰۲ از ساعت ۲۰ 🚙🚕🚗 ۲_کاروان شادی(میریم دور دور) تجمع هیئات مذهبی محله مولودی خوانی🎤و... 🕰جمعه ۱۶ تیر از ساعت۱۰صبح مکان📌 شهرک شریعتی جنوبی خیابان شهید زلفی (ماهان) «ع» 🆔 @masjeed14m 📿 ایتا سروش روبیکا تلگرام 👆 راضی باشه إن‌شاءاللّٰه اَللّهُـمَّ عَجـِّل لِوَلیِّکَ الفَـرَج🎋 وَالعٰافٖیةَ وَالنَصر وَالمُسْتَشْهَدیٖنَ بَیْنَ یَدیه
باسلام و احترام ♥️⁦ پیشاپیش عید سعید غدیر خم مبارک 🌸 جهت کمک به اطعام روز و مؤکب در مسیر مهمانی 10 کیلومتری شماره کارت: 5892101381234091 بنام آسید مرتضی حسینی +989901269959 لطفاً رسید واریز رو بفرستید 💚 صمیمانه سپاسگزاریم 🎀 اجرتون با امیرالمؤمنین علیه السلام 🌹
پیر زنی در قم با نخ ریسی، خمس و سهم امامش را نزد آیت الله سید محمد حجت کوه‌کمری (ره) می‌آورد، وقتی می‌خواست از اتاق بیرون رود عقب عقب می‌رفت و خیره خیره به آقا نگاه می‌کرد، آیت الله حجت دلیلش را پرسید؟ ‏پیر زن گفت: می خواهم خوب قیافه شما را در خاطرم نگه دارم و روز قیامت شما را تحویل خدا بدهم و بگویم: خدایا! من جان کندم و خمس و سهم امامم را به این آقا دادم تا از دینم حفاظت کند، حال اگر او در این راه کم گذاشته او را مؤاخذه کن! ‏آیت الله حجّت خمس را زمین گذاشت و زار زار گریه کرد