🌙 شب جمعه #به_وقت_حاج_قاسم
آمریکا هر چه پول و امکانات داشت داده بود به صدام تا ایران را به زانو در بیاورد اما نشد که بشود
وقتی دید صدام کاری از پیش نمی برد به عراق حمله کرد. می خواست بعد از گرفتن عراق، خودش مستقیم به ایران حمله کند.
نیروهای آمریکایی ریخته بودند توی نجف. زمزمه ها را می شنیدیم که می خواهند بیایند سمت صحن و معلوم نبود چه بر سر مرقد امیرالمومنین علیه السلام در می آورند.
خیلی از مجاهدان عراقی که در ایران بودن. برای دفاع آمده بودند مردم عادی هم بودند اما نیاز به یک فرمانده خیلی احساس می شد.
همان روزها سر و کله حاجی پیدا شد . با دشداشه عربی آمده بود مقرمان، نزدیک حرم امام علی علیه السلام.
باورم نمی شد. پرسیدم حاجی چطور خودت رو به اینجا رسوندی ؟ چطورش رو نگفت ولی گفت اومدم این آمریکایی ها رو از اینجا بندازم بیرون.
خیلی از فرماندهان عراقی را شناسایی کرد و راه گذاشت جلوی پایشان. با مدیریتش گروه های مختلف مقاومت را هم آورد پای کار .
همه که دست به دست هم دادند، شر نیروهای آمریکایی برای همیشه از سر مردم نجف کم شد.
راوی ؛ حجة الاسلام سید حمید حسینی
📚 برگرفته از کتاب #سلیمانی_عزیز
🌹هدیه به روح سردار دلها ؛ #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی صلوات
✏️ #مکتب_حاج_قاسم
https://eitaa.com/shabhayebashohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیستوپنجم آبان تا آخر آبان، از روزهایی است که نهفقط اصفهان بلکه کشور و تاریخ و معارف ما آن را نباید هرگز فراموش کند. در بیستوپنجم آبان سال ۶١ در یک روز اصفهانیها حدود ۳۶۰ شهید را تشییع کردند؛ این چیز کوچکی نیست. حدود ۳۶۰ شهید در یک روز وارد اصفهان شدند و روی دست مردم تشییع شدند. شما جوانها نبودید، آن روزها را ندیدید، آن حماسه و آن شور را ندیدید. چند روز بعد [هم] -اینکه عرض میکنیم تا آخر آبان، چون شاید هنوز به سیاُم آبان نرسیده بود- ۲۵۰ شهید دیگر را وارد اصفهان کردند؛ باز مردم تشییع کردند، روی دست گرفتند و با استحکام، طاقت نشان دادند؛ خیلی طاقت میخواهد، خیلی ظرفیّت میخواهد. ظرفیّت روحی بالاتر است از ظرفیّت جسمی و ظرفیّت اجتماعی. اینکه مردم یک شهر بچّههای خودشان را، جوانهای خودشان را ، آنهم بهترین جوانها را، بر روی دستشان تشییع کنند و خم به ابرو نیاورند، خیلی مهم است. اینها را اگر در تاریخ نوشته بودند، در کتابها برای ما میخواندند، ما راحت باور نمیکردیم امّا به چشم خودمان دیدیم. چطور طاقت آوردند؟ در همان روز و فردای آن روزی که حدود ۳۶۰ شهید تشییع شدند، جوانها صف کشیدند برای رفتن به جبهه و رفتند. دو لشکر قَدَر که در شهر اصفهان و شهرهای استان اصفهان بودند -لشکر امام حسین (ع) و لشکر نجف- دوباره پُر شد از جمعیّت جوان مؤمن و فداکار. نه پدر و مادرها مانع شدند، نه جوانها تردید کردند. دوباره همان دو لشکر خطشکن که این ضایعهی سنگین بر آنها وارد شده بود، پُر شد. در عملیّات محرّم بیشتر شهدا اصفهانی بودند؛ اصفهان این است. نباید بگذارید این فراموش بشود.
بیانات رهبری در دیدار مردم اصفهان
۲۷ آبان سالگرد درگذشت
مادر انقلاب، مرضیه حدیدچی (خانم #دباغ )
او نمونه بارز یک زن مجاهد بود که نشان داد حجاب نمیتواند مانع فعالیتهای اجتماعی شود تا جاییکه مورد اعتماد بالاترین شخصیت انقلاب قرار گرفت و محافظ ایشان شد، مبارز پیشگامی که با مسافرکشی روزگار میگذراند و از سفره انقلاب، سهمی نخواسته بود.
شادی روحش صلوات🌷
نماهنگ سیر زندگی🔰
https://www.aparat.com/v/ZiLGP/
🌙 شب جمعه #به_وقت_حاج_قاسم
بعد از عقب نشینی اسرائیل از جنوب لبنان خیلی ها فکر میکردند دغدغه های حاج قاسم برای مقاومت لبنان تمام شده و سراغ اولویتهای دیگری می رود اما این طور نشد
حاجی روزهای آینده را میدید روزهایی که حرص و طمع به جان اسرائیل میافتد و انتقام بهانهای می شد برای تجاوز دوباره
برای مقابله باید امکانات مان را ارتقا می دادیم هم از لحاظ کمی هم از لحاظ کیفی
در آن ایام حاج قاسم کنارمان بود از تمام نیروها پابه رکاب تر، ما که خسته میشدیم یا به استراحت نیاز پیدا میکردیم تلنگر می زد فرصت زیادی ندارید . طرفتان اسرائیل است اسرائیل
📚 برگرفته از کتاب #سلیمانی_عزیز
🌹هدیه به روح سردار دلها ؛ #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی صلوات
✏️ #مکتب_حاج_قاسم
https://eitaa.com/shabhayebashohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید مهدی توسنگ سلام مارو به امام حسین برسون 😭😭😭
🌷 #سالگرد_شهادت
شهید #اصغر_وصالی در ظهر ۲۹ آبان سال ۵۹ (روز عاشورا)
دوره کوتاه زندگی مریم کاظمزاده و اصغر وصالی آغاز میشود. با اینکه هر دو جوانند و تازه به هم رسیدهاند اما هیچ کدام از دیگری توقع ندارند که از خدمت دست بکشند. مریم کاظمزاده میگوید: «آن روزها دنبال آنچه دلمان میخواست نبودیم. شروع انقلاب بود و هرکدام شیفته این بودیم که بیشتر از دیگری کار و خدمت کنیم؛ کاری که ثمره داشته باشد. من کار ایشان را پذیرفته بودم و میدانستم مسئولیتش سنگین است. هیچ وقت از او نخواستم وقتش را بیشتر برای من بگذارد و از خدمت بزند. آن روزها همیشه بهدنبال کامل شدن بودیم. ویژگی آن روزها در همین بود که خدمت به انقلاب و کشور، مهمتر از خواستههای شخصی بود. همسرها هیچ وقت معترض به وضع موجود نبودند چرا که تازه انقلاب شده بود و اوضاع عادی نبود. هر شخص خصوصاً اگر در ردههای بالا قرار داشت باید بهجای سه یا چهار مدیر کار میکرد تا کار به انجام برسد و آن به نتیجه رسیدن کار بود که برای ما مهم بود نه خواستهها و تمایلات شخصی».
#ما_مدیون_خانواده_شهداییم🌷