محمد و رحمان هر دو رفیق بودند،
بچه محل، عضو یک گردان و...
با هم #عقد_اخوت خونده بودند...
محمد شده بود فرمانده؛
رحمان رو گذاشت بیسیم چیش....
اما رحمان تو کربلای ۵ پر کشید و رفت...
محمد خیلی #بیقراری میکرد چند بار وقتی میخواست #مداحی کنه
اول دعا که اومد بسم الله رو بگه
وقتی به بسم الله الرحمن میرسید
دیگه نمیتونست ادامه بده...
گریه امانش نمیداد...
یه شب محمد تو مناجاتای سحرش با رحمان صحبت میکرد..."رفیق بنا نبود نامردی کنی و..."
بالاخره نوبت محمد شد با پهلوی زخمی به دیدار خدا رفت
و اینگونه بود که محمد رضا تورجی زاده فرمانده گردان یا زهرا از لشکر امام حسین اصفهان بعد از گذشت چند ماه از شهادت دوستش سید رحمان هاشمی به خدا پیوست...
مزارشون کنار هم تو گلزار شهدای اصفهان
جانم به این #رفاقت...
سمت راست #شهید #سیدرحمان_هاشمی🌷
سمت چپ #شهید #محمدرضا_تورجی_زاده🌷
#رفیق_شهیدم
شادی ارواح طیبه شهدا #صلوات
https://eitaa.com/shabhayebashohada