eitaa logo
شبهای با شهدا
296 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
285 ویدیو
5 فایل
💫 در شب‌های ظلمانی ، با این ستاره ها می شود راه را پیدا کرد ارتباط با ما👇👇 @Samanoor
مشاهده در ایتا
دانلود
یاد شهید بخیر؛ 🌴 تا آنجا که می توانست در روزهای جنگ می نوشت. یادداشت های دوران مقاومت او جزء زیباترین دست نوشته های تاریخ دفاع مقدس است. اگر روزنوشت های این شهید را از سال ۱۳۵۵ تا ۱۳۶۵ مطالعه کنیم متوجه رشد جهشی او خواهیم شد این رشد بیهوده نبود کتابهایی که مطالعه می کرد در جلساتی که شرکت می‌کرد نوارهای بزرگانی که گوش میداد در رشد او موثر بود. از سال ۱۳۵۸ را که برای شروع خودسازی داده بودند، همراه دیگر یارانش اجرا می کرد این دستورالعمل عبارتند از ؛🔰🔰 1- های پنج گانه را در پنج نوبت بخوانید. 2-روزهای دوشنبه وپنج شنبه را حتی المقدور بگیرید. 3-اوقات را کم کرده وبیشتر قرآن بخوانید. 4-به تهیدستان کنید. 5-برای و پیمان اهمیت فوق العاده ای قائل شوید. 6-از مواضع دوری کنید. 7-در وباشکوه شرکت نکرده وخود نیز چنین مجالسی نداشته باشید. 8- بپوشید. 9-زیاد نکنید و دعاهای روزانه را بخوانید.(به خصوص دعای روز سه شنبه) 10- کنید. 11-بیشتر کنید. 12- را بیاموزید. 13- و تجوید را بیاموزید ودر هر زمینه ای هشیار باشید. 14- کار نیک خود را کنید و را به یاد آورید. 15-از نظر به تهیدستان واز نظر به اولیاء الله بنگرید. 16-از واخبار مربوط به با اطلاع شوید شادی روحش @shabhayeshahid
یاد شهیده بخیر؛ او همیشه در کارهایش و ترتیب داشت، از نظر رسیدگی به همه کارها و هم طوری بود که هم به درسش می‌رسید و هم در جنوب شهر جلسات مطالعاتی می‌گذاشت و به همه کاری می‌رسید. فعالیت‌های سیاسی او مانع از انجام امور عادی نمی‌شد. با توجه به سن و سالش، را هم در حدی که نیازهای خود را رفع کند، بلد بود. اهل هم بود. بچه متفکر و با نشاطی بود. هر جا می‌رفت با خودش می‌برد. خیلی بود و آرام و قرار نداشت مادرم تعریف می کرد؛ « با آنکه از راهپیمایی روز قبل کاملاً خسته شده بود، اما رفتم و دیدم که دارد و می‌خواند و همان طور هم خوابش برده بود». محبوبه اغلب وقت‌ها بود و در تمام لحظات زندگی فکر می‌کرد؛ خودش می‌گفت؛ «من حتی موقعی که دارم ، به مسائل دینی و سئوال و جواب‌هایی که مطرح هستند، فکر می‌کنم.»👌 شادی روحش @shabhayeshahid
🚨 🔘 سردار سرتیپ علی فدوی: 💠 مقام معظم رهبری در برنامه ورزشی خود مرتب به می روند. در یکی از روزها بنا شد ، دو تا اسب را مهیا کنیم تا اگر خواستند ، اسب سواری کنند . من که خود را خبره در اسب سواری می دیدم ، دو تا را آماده نمودم . اسب آرام را برای ایشان انتخاب کردم ؛ چون باورم بود که معظم له در اسب سواری کمی دارند. مراعات دست ایشان را هم می کردیم. با خود می گفتیم که آقا برای سوار شدن به روی اسب ، احتیاج به کمک دارند ؛ ولی هنگام سوار شدن ، آقا را بیش از خود دیدم.خیلی تیز تر از من به روی اسب پریدند و همانند یک اسب سوار ، در یک منطقه کوهستانی ، اسب را به جلو هدایت می کردند.جالب بود که ایشان دقت داشتند ، بر اسب ، فشاری وارد نشود . درس دیگر ما در آن روز ، اهتمام به بود . آقا در این سن و سال بر اثر تمرین های مکرر در ورزشهای مختلف به چنین روحیه ای دست یافته اند. 📚در سایه خورشید ص ۷۶ 📰 پرتو سخن ش ۱۱۶ https://eitaa.com/shabhayeshahid