eitaa logo
ོ شَبیهِ اَبر...
683 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
40 ویدیو
13 فایل
دیوانہ دل است! بندِ برپاے چہ سود؟ :) @majnoon_hasan ☁️ ناشناس: https://harfeto.timefriend.net/17129007629558
مشاهده در ایتا
دانلود
موزیک و میذارم، با یه نوشیدنی🥛 بودجه بندی درسای امروز [باید] تموم بشه 📒 تا بتونم با خیال راحت به ادامه برنامم برسم... کتابم و تا صفحه ی معلوم خواهم خوند 📖 سریالم تا قسمت خاصش خواهم دید 💻 درد و دل با نفس بالایی خواهم کرد 💔 و صبح قبل از روشنی هوا خواهم خوابید 🌒 که شاید فردا وقت پرواز باشد🕊 @shabih_abr
بعد از نماز و انجام کارهای شخصی 🦋 یه نوشیدنی و موزیک ملایم... شروع میکنم برنامه و اهداف و طرح هام و برای ماه جدید نوشتن 🗓 نگاه ميندازم به اردی بهشت، قوت و ضعف و میبینم حالم و توی ماه ارزیابی میکنم✨ کارای ناتمومم و مینویسم تا تو ماه بعد تکمیل بشه... خرداد باید با همه سختی ها و بالاو پایین هاش 📊 بهتر از اردی بهشت باشه... و بعد از تکمیل کارا... با یه خوراکی، کتابای مشخص شدم و تا اذان تموم میکنم 📚 یا به جاش، یه فیلم میبینم... و برای خرداد ماه سال ٩٩ آماده میشم 🌘
امروز آخرین روز از اوقات دلخواهم بود و از فردا باید تا 31 خرداد سخت تلاش کنم برای بهترین نتیجه 💡 کتابام و خوندم... فیلمام و دیدم... توی این چند ساعت باقی مونده( چون قراره ساعت خواب برگرده به قبل) 🌓 کارام و میکنم... برنامه ی فردا رو مینویسم چون روز شلوغیه... بعد از تیک زدن یکی از اهداف ماهانه ✔️ با یه نوشیدنی گرم و سریالی که هنوز تموم نشده به روزم پایان میدم... و ساعت میذارم برای فردا 🕣 چون از فردا دیگه داستان فرق میکنه 😌 و قبل از ساعت 1 ام میخوابم 😂😐 دیگه همین... خرداد باید بهترین خرداد این چند سالم باشه🦋 @shabih_abr
🐚 قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَن كَانَ يَرْجُو لِقَاء رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا _کهف_ آیه آخر... 🍃 روایتی است از امام صادق: ما من احد یقرء الکهف عند النوم الا یتیقفا فی الساعة التی یریدها؛ هیچ کس نیست که در هنگام خوابیدن، آخر سورة کهف را بخواند؛ مگر آن که در همان ساعتی که میخواهد، بیدار شود :)) _حقیقت واقعی همین است... یه بار امتحان کن 🌒
🌔 دیگه هوا تاریک شد... با دستایی که رنگ شاه‌توت گرفته... بوی آش رشته می‌پیچه توی حیاط... پروژه هام و تکمیل میکنم که حداقل امشب نصف بیشترش یا شاید همش و بفرستم برای استادم 📚 همه دور هم نشستن، میوه میخورن، حرف میزنن... از یه شهری میگن که میدونن زیر اینجا پنهانه... گوشام بیش از حد معمول تیز میشه چون ربط داره به تاریخ و منم کشته مرده ی تاریخ...📜 میرن سراغ خاطرات و من فکر میکنم به گذشته... گذشته ای که نمیدونستم باید قدرش و بدونم چون هیچوقت تکرار نمیشه... 🌬 باد میاد... صدای جیر جیرک میپیچه توی گوشم... یادم میوفته امروز جمعست و سریال آقازاده قسمت دوم آپلود شده 🎞 تصمیم میگیرم بیرون بخوابم، زیر پشه بند که بتونم فیلمم و ببینم... 🔥 چایی آتیشی میذارن جلوم و بیشتر از قبل عطر زندگی و تو خودم حل میکنم، که شاید این بار آخر باشه... سعی میکنم از الانم لذت ببرم... صدای سوختن آتیش میپیچه توی گوشم... با خودم میگم، خدایا شکرت :))
قبل از خواب... برنامه ریزی میکنم برای ٣ روز باقی مانده از هفته 3⃣ برای شروع هفته ی بعد هیچ کاری نباید ناتموم بمونه تا بریم سراغ کامل کردن اهداف تیر ماه 🦋 معلومه اصلن کتاب نمیخونم!؟ 😐 الان آنتن هام به فیلم سینمایی و سریال گیر کرده اما قطعا جداش میکنم یه کوچولوشم گیر میدم به کتاب 😂😑 دیگه دیگه دیگه... تابستون همه ی کیفش به اینه که میوه ها رو تیکه کنی بریزی توی جا یخی، بعد که یخ زد با آب مخلوط کنی و بخوری 🍹 انقد کیف میده :))
گفتید از ها بگم :) الان میخوام مداحی اینجا رو بزارم 💔 برم به کارهام برسم... خیلی وقته چیزی ننوشتم توی پلنر سالیانه و ثبت نکردم... مرور کنم مرداد و... چند وقت دیگه بیشتر ازش نمونده 🌿 بعدش میریم تو شهریور قشنگم 😌😁 یه نوشیدنی گرم باب میلم میشه... درست میکنم میشینم دوخواهر و تا نصفه برسونم... که اگه تموم شد، یه کتاب دیگه که بسیار باب میله رو سفارش بدم 😑 تخفیف گروهیه... فردا میذارم براتون... و این که، شب آقازاده رو دانلود کنم تا سر یه فرصت مناسب ببینم 💻 پروژه هام همشون رو زمین مونده و هیچ کدوم و انجام ندادم، تا آخر مرداد بیشتر وقت ندارم... و فردا باید برم پیش یکی از دوستای عزیزم :) و کمکش به یه کتاب خونه سر و سامون بدیم... و من خوشحال ترین بابت غرق شدن بین کاغذهایی که هر کدوم یه دنیایی دارن 📚 و دیگه... دیگه... دیگه... و آخرش، صو بار اگر توبه شکستی باز آی...