eitaa logo
🇮🇷شبیہ‌شه‍ــ🌷ــداباشیم🇮🇷
331 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
827 ویدیو
3 فایل
﷽ وقتے‌عقݪ‌عاشق‌شود! عشق؛عاقݪ‌میشود آن‌گاھ،شہیدمیشوے ...💔 کانال وقف امام زمان و رهبر و شهدا...🍃 لفت میدی ۱۳ صلوات فراموش نشه مومن😉✨ خادم کانال: @Majnoon_Hosein02 پشت جبهه: @Shabih_shohad_bashim2 پلی لیست مداحیامون: @playlist_madahiam
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چطور یک صلوات تمام گناهان انسان رو از بین میبره... اللّهُمَ صَّل عَلی مُحمَد و آل مُحَمد:)) نشر این ویدیو صدقه جاریه است🌿
السلام علیک یا صاحب الزمان(عج الله تعلی فرجه) @shabih_shohad_bashim
وقتــی عقــــل عاشق شــود... ❤️ 🖤 @shabih_shohad_bashim
°•🌷 وصیت شھید حمید ࢪستمۍ: به پھلوی شڪستہ ۍ فاطمہ زهࢪا[س] قســم‌تان میدهم ڪہ حجاب ࢪا ، حجاب ࢪا ، حجاب ࢪا ࢪعایت ڪنید . ♥️
آخ بمیرم برا رقیه💔😭🖤 @shabih_shohad_bashim
قشنگترین دلیلِ قشنگیِ این دنیا تویی؛...!💜 @shabih_shohad_bashim
عبیدالله بن زیاد وقتی از ورود اهل بیت(ع) آگاه شد به مردم کوفه اجازه داد تا در مجلس او حاضر شوند. سپس دستور داد که سر حضرت سیدالشهداء(ع) را حاضر کنند، پس آن سر مقدس را نزد او گذاشتند، از دیدن آن سر مقدس سخت شاد شد و تبسم نمود و چوبی در دست داشت (بعضی ها آن را تیغ هم دانسته اند) که با آن ب دندان های امام حسین(ع) می زد. زیدبن ارقم ک از اصحاب رسول اکرمﷺ بود و پیرمردی شده بود، در آن مجلس حاضر بود وقتی دید عبیدالله بن زیاد با چوب به ندان های مولا ابا عبدالله(ع) می زند گفت: ای پسر زیاد، چوب خود ر از این لبهای مبارک بردار، سوگند به خداوندی که جز او خداوندی نیست من مکرر دیدم رسول خداﷺ بر ای لب ها که چوب میزنی بوسه می زد. این را بگفت و سخت گریه کرد. ابن زیاد ملعون گفت: خدا چشمهای تو را بگریاند. ای دشمن خدا آیا گریه می کنی که خدا به ما فتح و نصرت داده است؟ اگر پیرو فرتوت و سالخورده نبودی دستور می دادم سر تو را از تنت جدا کنند. سپس حضرت زینب(س) وارد شد و به کناری از قصر دارالاماره رفت و آنجا نشست و کنیزکان در اطرافش بودند. ابن زیاد گفت: این زن که بود؟ کسی جواب نداد تا سه مرتبه، یکی از کنیزان گفت: زینب دختر فاطمه، دختر رسول خداﷺ . ابن زیاد به او گفت: حمد خدای را که رسوا کرد شما را و کشت شما را، حضرت زینب(س) فرمود: حمد خدای را که گرامی داشت ما را به محمدﷺ و پاکیزه داشت ما را از هر پلیدی، رسوا می شود و فاسق و دروغگو، که الحمدالله ما از آنان نیستیم و آنها دیگرانند. ابن زیاد ملعون گفت: چگونه دیدی کار خدا را با برادر و اهلبیت تو؟ حضرت زینب(س) فرمود: ندیدم از خدا جز نیکی و زیبایی چرا که خاندان رسول خداﷺ جماعتی بودند که خداوند از برای مقام آنان، حکم شهادت را بر آنان نوشته بود. مادر تو بر تو بگرید ای پسر مرجانه، (ناگفته نماند که گفته اند در زمان مختار که قاتلان حسین(ع) به سزای اعمال نحسشان می رسند، سر این ملعون (ابن زیاد) در میان سر قتله بوده و بر زمین انداخته بودند، و مردم تماشا می کردند که ماری در سوراخ بینی و دهان او داخل می شود و بیرون می آید و این عمل را مکرر واقه می شده ک گفته می شود، از بابت تجسم اعمال، این مار همان چوبی بوده که بر دندانهای امام حسین(ع) زده می شده.) سپس ابن زیاد به حضرت امام سجاد(ع) نگریست و گفت: او کیست؟ گفتند: علی پسر حسین است. گفت: مگر علی بن الحسین نام داشت لشکریان تو او را کشتند. ابن زیاد گفت: خدا او را کشت. حضرت فرمود: خداوند می میراند انسان ها را، آنگاه که مرگ ایشان را فرا رسیده باشد. ابن زیاد عصبانی شدو گفت: بیایید و او را ببرید و گردن زنید. حضرت زینب(س) ناراحت شد و آشفته، فرمود: کافی است تو را، این همه خون مردان ما را ریختی، از ویجدا نمی شوم، مرا هم با او بکش. حضرت سجاد(ع) فرمود: مگر نمی دانی که کشته شدن عادت ما شهادت، کرامت و بزرگوار ما است. روایت شده: ابن زاد ملعون دستور داد که حضرت علی ابن الحسین(ع) را ا اهلبیت بیرون ببرند و در خانه ای که در پهلوی مسجد جامع بود جای دادند. حضرت زینب(س) فرمود: به دیدن ما نیاید زنی مگر کنیزان، چرا که ایشان اسیرانند و ما نیز اسیرانیم. * وَ اَعْظَمَ رَزِیَّتَها فِی الاِْسْلامِ وَ فی جَمیعِ السَّمواتِ وَ الاَْرْضِ (الْأَرَضِینَ) * ادامه دارد ... .💯 @shabih_shohad_bashim