eitaa logo
🌹 شبنم 🌹
396 دنبال‌کننده
43.6هزار عکس
32.1هزار ویدیو
361 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
6.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹یکتا گُهر بحر رسالت زهراست ❤️محبوبه حق، ظرف ولایت زهراست 🌹همتای علی، نور دو چشم احمد ❤️سرچشمه دریای امامت زهراست 🌹میلاد حضرت فاطمه(س) مبارک باد @shabnamshabna
📚عظمت‌های حضرت زهرا(س) به روایت چند کتاب 🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🌐 @shabnamshabna
7.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴توسل به حضرت صدیقه طاهره سلام‌الله علیها گره‌گشاست از عالم 🏴اولین فاطمیه‌ای که در کنار ما نیستی سلام ما را به مادرت برسان. 🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🌐 @shabnamshabna
🔹فاطمه زهرا؛ «معمای ناگشوده ذهن بشر و معارف بشری» 📗یکی از بهترین کتاب‌هایی که تاکنون درباره شخصیت حضرت زهرا سلام‌الله علیها مطالعه کرده‌ام، کتاب «حقیقت عظیم» است. این کتاب گردآوری دقیق و منظمی از ایده‌ها، دیدگاه‌ها و تحلیل‌های رهبر فرزانه انقلاب اسلامی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در نیم قرن اخیر، (از سال ۱۳۵۱ تا پایان دهه نود) درباره سلام الله علیها است. 🔻مطالعه این کتاب را به همه کسانی که می‌خواهند فهمی بیشتر و دقیق‌تر از ابعاد وجودی این بانوی نمونه عالم داشته باشند، توصیه می‌کنم. ✍️ دکتر احمدحسین شریفی 🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🌐 @shabnamshabna
4.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴غیرتی شدن مردم در نمایش هجوم به خانه حضرت زهرا(س)😭 •┈••✾•🌿🖤🌿•✾••┈• 🌐 @shabnamshabna
🖤 بعد از رفتن پيامبر گريه می‌کرد؛ زياد. مردم مدينه گفتند «خسته شديم! به فاطمه بگو يا روز گريه كند يا شب» علي بيرون شهر، نزديك بقيع براي فاطمه سايبان زد؛ شده بود بيت‌الاحزان. بعد از رفتن دختر پيامبر برخي از مردم مدينه مي‌گفتند: پيامبرمان همين يك دختر را داشت. تشييع جنازه‌اش كه نبوديم،‌ لااقل بگوييد قبرش كجاست؟! 📌 انتخابی از کتاب مادر آفتاب، نوشته مهرالساداات معرك‌نژاد •┈••✾•🌿🖤🌿•✾••┈• 🖤 علي به بچه‌ها گفت «مواظب باشيد صداي گریه‌تان بلند نشود». خودش اما بيشتر از همه بی‌تابی می‌کرد. اسماء آب ريخت، او فاطمه‌اش را غسل داد. 📌 انتخابی از کتاب مادر آفتاب، نوشته مهرالساداات معرك‌نژاد •┈••✾•🌿🖤🌿•✾••┈• 🖤 وضو گرفت و به اسماء گفت «عطر من را با چادر نمازم بياور» غسل كرد و خوابيد. گفت «موقع نماز بيدارم كن، اگر بيدار شدم كه هيچ وگرنه علي را خبر كن». نزديك اذان، اسماء فاطمه را صدا زد، ولی او بيدار نشد. علي توي مسجد بود كه به او گفتند. 📌 انتخابی از کتاب مادر آفتاب، نوشته مهرالساداات معرك‌نژاد •┈••✾•🌿🖤🌿•✾••┈• 🌐 @shabnamshabna
🖤 فرستاد شوهرش را خبر كنند. علي كه آمد رو كرد به او. گفت «پسرعمو! اين چند سالي كه با هم زندگي كرديم، به تو دروغ نگفتم، با تو مخالفت هم نكردم...» علي گفت «پناه بر خدا! تو خداشناس‌تر از آن بودي كه من را ناراحت كني، به خدا قسم! جدايي از تو مصيبتي است كه تسليتي ندارد». سر فاطمه‌اش را چسباند به سينه. هر دويشان گريه كردند. 📌 انتخابی از کتاب مادر آفتاب، نوشته مهرالساداات معرك‌نژاد •┈••✾•🌿🖤🌿•✾••┈• 🌐 🕯~~🖤~~🕯~~🖤~~🕯 🕯ما گوشه نشینان غم 🖤فاطمه هستیم 🕯محتاج عطا و کرم 🖤فاطمه حسین 🕯یک عمر چو شمع 🖤گر بسوزیم کم است 🕯دل سوخته عمر کم 🖤فاطمه هستیم 🕯 ایام سوگواری 🖤حضرت فاطمه الزهرا ( س ) 🕯بر شما تسلیت باد 🖤 شبتـــون فــاطمـــی 🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🌐 @shabnamshabna
سلام‌الله‌علیها 🖤 از پرسیدن خجالت نکش ▫️سؤال‌هایش زیاد بود، اما استعداد‌ فراگیری‌اش اندک. هرچه بیش‌تر توضیح می‌شنید،‌ کمتر متوجه می‌شد. ده بار سؤال کرد و جواب شنید و هر بار مفصل‌تر از قبل. دیگر خجالت می‌کشید سؤالی بپرسد. سر به زیر افکند و اجازه مرخصی خواست. زهرای اطهر(سلام‌الله‌علیها) این شرم را در چشمانش خواند. می‌دانست هنوز توضیح بیش‌تری نیاز است تا او جوابش را بگیرد، فرمود «از پرسیدن خجالت‌زده مشو چراکه در برابر هر مسئله‌ای که به تو می‌آموزم پاداش می‌گیرم؛ پاداشی باارزش‌تر از فاصله زمین تا عرش خدا که از جواهرات پر باشد». 📗ر.ک: ذبیح‌الله محلاتی، ریاحین‌الشیعه، دار الکتب الاسلامیه، ج 2،‌ ص 131. 🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 سلام‌الله‌علیها 🖤 راز شهرت و محبوبیت مفاتیح‌الجنان ▫️از آیت‌الله آخوند ملّا علی همدانی(ره) نقل شده است که وقتی مرحوم حاج شیخ عباس قمی کتاب «سفینه البحار» را نوشتند، در نظر خودشان کار مفید و خوبی بوده، اما وقتی قصد تألیف کتاب «مفاتیح‌الجنان» را داشته‌اند، ابتدا منصرف می‌شوند و با خود می‌گویند: با بودن این همه کتب ادعیه مثل «اقبال سیدبن طاووس» و «زادالمعاد علامه مجلسی» و... چه لزومی دارد من هم کتاب دعایی بنویسم! ولی بعد به واسطه ارادت و اخلاص زائدالوصفی که به حضرت فاطمه زهرا(سلام‌الله‌علیها) داشتند، به ذهنشان خطور می‌کند که عهد کنند کتاب دعایی تألیف کنند و ثوابش را به روح حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا(ره) هدیه کنند. در اثر اخلاص و ارادت به حضرت فاطمه زهرا(س) این کتاب شهرت جهانی پیدا می‌کند و از نظر چاپ و نشر هیچ کتابی نیست که از آن سبقت گیرد مگر قرآن کریم. 📗 برگرفته از کتاب: سید جعفر رفیعی، ماه درخشان صاحب مفاتیح‌الجنان (شرح‌حال معنوی حاج شیخ عباس قمی) انتشارات عصر ظهور، 1401. 🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 سلام‌الله‌علیها 🖤 دل‌شکسته‌تر ▫️مرحوم علامه سید محمدحسن میرجهانی طباطبایی گفته بود: در خواب حضرت زهرا علیها‌السلام را دیدم. خدمت ایشان عرض کردم: احوال شما چطور است؟ بانوی دو جهان در جواب، شعری [در بیان حال خود و فرزندش امام زمان عجل‌الله‌تعالی فرجه‌الشریف] فرمودند: دلی شکسته‌تر از من در آن زمانه نبود در این زمان دل فرزند من شکسته‌تر است 📗احمد قاضی زاهدی، شیفتگان حضرت مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشربف ج ۱، ص ۱۶۰. 🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 ▪️تکیه بر همین دیوار ✍️ فاطمه شهیدی ▫️ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده به همین دیوار و در را روی پیامبری باز کرده بود که هر صبح پیش از مسجد می‌آمد که بگوید «پدرت فدایت دخترم!». ▫️ایستاده بود پشت همین‌ در، تکیه داده به همین دیوار و در را روی پیامبری باز کرده بود که هر غروب می‌آمد بگوید «شادی دلم!»، «پاره تنم!» ▫️ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده به همین دیوار و در را روی پیامبری باز کرده بود که می‌خواست برود سفر و آمده بود زیر گلوی او را ببوسد. ▫️ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده به همین دیوار و در را روی پیامبری باز کرده بود که پی «کسای یمانی» می‌گشت تا در آن آرامش یابد. ▫️ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده به همین دیوار و در را روی پسرش حسن(ع) باز کرده بود «جدّت زیر کساست، برو نزدیک». ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده به همین دیوار و به حسین (ع) خسته از راه آمده، گفته بود «نور چشمم»، «میوه دلم»، «جد و برادرت زیر کسایند». ▫️ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده به همین دیوار و در را روی علی(ع) باز کرده بود. روی علی(ع) که بی‌تاب می‌گفت «بوی برادرم محمد(ص) می‌آید.» ▫️ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده به همین دیوار، یعنی آیا در را روی جبرئیل، خودش باز کرده بود؟ ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده بود به همین دیوار و گردنبند یادگاری را کف دست‌هایش دراز کرده بود سمت فقیری که از این همه سخاوت گریه می‌کرد. ▫️ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده بود به همین دیوار و پارچه‌ای کشیده بود روی سرش چون حتی چادرش را بخشیده بود. ▫️ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده به همین دیوار و در را برای مردش باز کرده بود که با دست خالی از راه می‌رسید و نگفته بود که چند روز است غذایش را به بچه‌ها داده و خود نخورده است. ▫️ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده به همین دیوار و به بلال که ساکت و محزون آن پشت ایستاده بود، گفت «دوباره اذان بگو، من دل‌تنگم». ▫️ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده به همین دیوار و گفته بود «نمی‌گذارم ببریدش». ▫️ایستاده بود درست پشت همین در تکیه داده بود درست بر همین دیوار که... 📗 از کتاب خدا خانه دارد 🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🌐 @shabnamshabna
سلام‌الله‌علیها 🖤 تجدید داغ فراق ▫️یک روز حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) به یاد دوران پدر و صدای ملکوتی اذان بلال، در آن زمان افتاد، برای آن‌که عصر درخشان پدر را در خاطرش تجدید کند، فرمود «بسیار مشتاقم صدای اذان مؤذن پدرم را بشنوم». این خبر به بلال رسید، تصمیم گرفت به خاطر اشتیاق حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) اذان بگوید. وقتی‌که گفت: الله‌اکبر! الله‌اکبر! فاطمه (سلام‌الله‌علیها) به یاد پدر افتاد و به‌قدری دگرگون شد که نتوانست گریه خود را نگه دارد. وقتی‌که بلال به جمله: اشهد ان محمداً رسول‌الله رسید، فاطمه از شدت اندوه عمیق آن‌چنان صیحه و فریاد کشید که از جانب صورت به زمین افتاد و بی‌هوش شد، مردم به بلال گفتند «اذان را ادامه نده که فاطمه(سلام‌الله‌علیها) از دنیا رفت». (آن‌ها گمان کردند که حضرت جان داد) بلال اذان را قطع کرد. طولی نکشید که فاطمه (سلام‌الله‌علیها) به هوش آمد و از بلال خواست تا اذان را تمام کند، بلال عرض کرد «من نگران آن هستم که به جان عزیز شما آسیب برسد، معذورم بدار». حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) عذر او را پذیرفت و او را بخشید. 📗 نگاهی بر زندگی حضرت فاطمه(سلام‌الله‌علیها)/ محمد محمدی اشتهاردی/نشر مطهر/1373 🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🌐 @shabnamshabna
🖤 فرستاد شوهرش را خبر كنند. علي كه آمد رو كرد به او. گفت «پسرعمو! اين چند سالي كه با هم زندگي كرديم، به تو دروغ نگفتم، با تو مخالفت هم نكردم...» علي گفت «پناه بر خدا! تو خداشناس‌تر از آن بودي كه من را ناراحت كني، به خدا قسم! جدايي از تو مصيبتي است كه تسليتي ندارد». سر فاطمه‌اش را چسباند به سينه. هر دويشان گريه كردند. 📌 انتخابی از کتاب مادر آفتاب، نوشته مهرالساداات معرك‌نژاد •┈••✾•🌿🖤🌿•✾••┈• 🌐 @shabnamshabna
1.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸خدایا سایه همه مادرها را بر سرمان مستدام بدار و آن مادرانی را که آسمانی شده‌اند، با صدیقه طاهره حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله علیها محشور بفرما! 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🌐 @shabnamshabna
سلام‌الله‌علیها 🖤 از پرسیدن خجالت نکش ▫️سؤال‌هایش زیاد بود، اما استعداد‌ فراگیری‌اش اندک. هرچه بیش‌تر توضیح می‌شنید،‌ کمتر متوجه می‌شد. ده بار سؤال کرد و جواب شنید و هر بار مفصل‌تر از قبل. دیگر خجالت می‌کشید سؤالی بپرسد. سر به زیر افکند و اجازه مرخصی خواست. زهرای اطهر(سلام‌الله‌علیها) این شرم را در چشمانش خواند. می‌دانست هنوز توضیح بیش‌تری نیاز است تا او جوابش را بگیرد، فرمود «از پرسیدن خجالت‌زده مشو چراکه در برابر هر مسئله‌ای که به تو می‌آموزم پاداش می‌گیرم؛ پاداشی باارزش‌تر از فاصله زمین تا عرش خدا که از جواهرات پر باشد». 📗ر.ک: ذبیح‌الله محلاتی، ریاحین‌الشیعه، دار الکتب الاسلامیه، ج 2،‌ ص 131. 🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🌐 @shabnamshabna