🌜🌙⭐️💫🌟✨💫⭐️🌟✨🌙🌛
#خاطرات_شبانه
💍چند وقتی بود حرف ازدواج من در خانه پیچیده بود ...
📞بلاخره با خانواده ی مرجان صحبت کردن
قرار بر رفتن شد .
📌ما آشنایی دوری با خانواده ی مرجان داشتیم به خاطر همین در جریان زندگی هم بودیم .
ولی ایشون منو نمیشناختن
چون رفت و آمد زیاد نداشتیم...
🗣پدر مرجان بدون مقدمه پرسید بحث خانه چه می شود آقا محسن ؟
👴پدرم سریع جواب داد :
حاجی مراد من خانه به این بزرگی میخواهم چه کار ؟
اگر موافقید تا دوتا از اتاق ها رو میدیم دست این دو جوان
بهتر سخت نگیریم حاجی
-درسته ولی خوب همین جوری چشم بسته هم نمیشه😑
-ماشین چی ؟🚘
دوباره پدرم به دادم رسید و گفت ماشین من برای این دوتا جوون ، باهم کنار میایم 🚗
اولویت هم با تازه عروس و داماد
دیگه چه سوالی هست ، حاجی ؟
-والا نمیدونم شما بفرمایید ؟
-این قضایا قابل حله
بهتره سخت نگیریم
اصل پسند دو طرفه 💑
بهتره سنگ اندازی نکنیم
و راه رو برای جوونا باز کنیم البته اگه عروس خانم مخالف نباشن ؟
-اجازه منم دست پدر مادرمه ❤️
-پس وارد بحث مهریه و جهیزیه بشیم
نظرتون چیه حاجی ؟
🌱
-314تا خوبه ؟
-حاجی قربوون سرت ، مهریه باید یه جور باشه بعد عقد داماد بتونه پرداخت کنه ، حقیقتش پسر ما چنین توانایی نداره
به نظرم مهریه رو بر مبانای مهر تعیین کنیم نه خدایی نکرده قیمت
14سکه بذاریم که ان شاءالله به مرور مهر پسر ماهم به خانمش پرداخت بشه
وگرنه عدد بزرگ مهر که نیست بار رو دوش پسر
باز ما چشممون به دهن شماست حاجی
-شما جای حرف نمیذارید
مبارک ان شاءالله
جهیزیه ام در حد توان هر دو طرف 🌿
-خدا از زبونت بشنوه
همین درسته
مگه ما که با کم شروع کردیم الان خونه هامون خالیه
خدا کمک میکنه ....
🎉🎉مبارک ان شاءالله🎉🎉
#ازدواج #خانواده
@chejorishod❣