از لطف و مهربانی، شد سایه ی میامین، در راس جبهه بود او، یا که ستون خیمه
ایستاده تا قیامت، آن قامت ولایی، کوران انقلاب را آتش کند به هیمه
دیدی چطور آمد، بارید و سیل آورد، روزی که رفت، عیان شد، بارید به شاخساران
او زنده کرد و مکتب، را او طراوتش داد، بر امر رهبری بود مشتاق و جانساران
دشمن فراری از او، در پشت کبر و نخوت حائل شده ولیکن، گم گشته در فلاکت
راه قرار، دشمن را بر فرار نموده، ترس شهید فکنده است، او را به آن هلاکت
آغوش او گشاده بر هر یتیم شاهد، او شاهدی مبرهن بر مکتب حسین است
خون شهید بجوشد در قلب شهریاران، یاران گرفته قدرت از اشتر خمین است
روزی که پر کشیدی دنیا ز نور رویت روشن شد و تباهی شد خوار و آشکارا
خون تو در دل و جان ساری و زنده کرده است زیرا نسیم عطرش پر کرده این فضا را
در مکتبت گرفتیم عمق پیام راستین، ما را اطاعت امر از رهبری عیان شد
خوشبختی و سعادت را نیز نشان دادی، دُرّ کلام نابت از رهبری بیان شد
شعر از:
#غلامرضا_شادمان ۹دی۱۴۰۰
@shadmaneshtivan
#Hero
#خادم_الرضا