آمدی با پرچم‌ات بر خانه‌ی ما در زدی خانه‌ی مخروبه‌ی این قلب ما را سر زدی آمدی در مغربی و باز نور آمد زمین آمدی مژده دهی بر ما و بر اهل یقین ای شها، خورشید عالم تاب یا خیرالبشر باز هم منت گذار و از گناهم در گذر من که پر جرم و گناه است نامه‌ی اعمال من لیک در امید بخشش از تو‌ام مولای من در نگاهم حسرت و بیم و امیدم با هم است از تو امید کرم دارم تو ای آقای من اشک می‌جوشد ز چشمان خطا کارم علی الطفاتی بر دل بشکسته‌ام کن ای ولی حیدری آقای من، حیدر امیرالمومنین مرهمی هستی به زخم بر دل اهل زمین از زمانی که گرفته دست پیغمبر تو را از زمانی که محمد گفت و خواند رهبر تو را از زمانی که شدش زهرا عروس خانه‌ات وز زمانی که حسین ما شدش دردانه‌ات از زمانی که خدایم ساخت دنیا و زمین تو شدی مولا و رهبر تو امیر‌المومنین در شب عید غدیرت من پشیمان گشته‌ام از خودم از این گناهانم گریزان گشته‌ام ای علی مولای ما این قلب ما ویرانه است عالمی از هجر فرزند شما دیوانه است ما که از هجر و فراق مهدیت محزون و زار لیک ما در هر زمانی شیعه‌ات هستیم و یار کاش امشب یاعلی مرهم گذاری بر دلم کاش امشب یک سری آیی شما در منزلم پرچم‌ات آمد ببین پر گشته‌ایم از شور و نور پر ز عشق آل تو هستیم بی‌بندی و زور از ازل مهر شما در قلب ما جولان دهد مهر تو امید بخشش از تو و رحمان دهد ما که می‌دانیم گنه کاریم و پست و پر خطا لیک با عشق شما بودیم و هستیم ای شها #نازنین‌حاصلی کپی بدون ذکر نام شاعر پیگرد الهی دارد ارسالی ممبر❤️ #عید_غدیر