eitaa logo
کلبه ی شعر
2.2هزار دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
3هزار ویدیو
28 فایل
🌺🌺 در پریشانی ما شعر به فریاد رسید 🌺🌺 ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ آماده انتشار اشعار و دلنوشته هایتان هستیم ارتباط با مدیر کانال👇👇 @mah_khaky ادمین کانال👇👇 @Msouri3 تبادل فقط با کانالهای شعری و ادبی و شهدائی.
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋 خانم ط_حسینی 🎬 نزدیک ورودی سوله ها نگهبان ایست داد ,ناریه ایستاد. وای خدای من ,این که ابواسحاق بود,خداراشکرکردم که روبنده دارم ودر دل دعا میکردم تا هیچ کس مرا نشناسد. ابواسحاق:بفرما خواهرمجاهد،چه میخواهید؟ ناریه:برای ویزیت امدم,مثل اینکه خانمی اینجا حالش خوب نبود,زنگ زدند به من... ابواسحاق:اوه اوه,اون دخترک ایزدی...دیشب ,اخرشب تمام کرد....دیرامدی خانم دکتر وخنده ی زشتی کردوگفت:بفرمایید گلویی تازه کنید,چای عراقی,قهوه ترک ....نوشیدنی خنک...هرچه میلتان است ,فراهم میکنم. ناریه روبنده اش رابالا زدوباخشم نگاهی به ابواسحاق کرد وگفت:مجاهد به وظیفه ات برس,نگهبانی بده,مابرای میهمانی نیامده ایم ودور زد که برگردیم. نفسم راکه داخل سینه حبس کرده بودم ,بیرون دادم وگفتم:چه باتحکم برخورد کردی,نمیترسی برایت مزاحمتی ایجادکنند؟ ناریه:گفتم که با مجاهدان باید اینگونه برخوردکرد وگرنه صاحبت میشوند,درثانی,خیلی بیجا میکنند که بخواهند برای من مشکل ایجاد کنند,من وهمسرم جز اولین مجاهدینی بودیم که به دولت اسلامی پیوستیم,با ریختن خون امثال شوهرمن اینان جان گرفتند... باخودگفتم:باریختن خون مظلومان,باسربریدن بی پناهان وباجوانمرگ شدن لیلا وامثال لیلاها شما حیوانات خونخوار جان میگیرید ,نام مجاهد برای شما وامثالتان خیلی زیادی بزرگ است. ناریه بدون اینکه حرفی بزندماشین را نگه داشت...نگاهی به اطرافم کردم ودیدم همه جا بیابان است وتاورودی شهر فاصله,داریم,یک لحظه ترسیدم وگفتم,نکند افکارم رابرزبان اوردم وناریه میخواهد... که ناریه در بغل من رابازکرد وگفت:پاشو برو اونطرف بشین,میخوام ازت یه راننده بسازم. من:قبلا چندسری پشت ماشین نشستم. ناریه بالبخندی:نه میخوام ببینم دست فرمانت چطوره وقتی این حرکات ناریه رامیدیدم,باورم نمیشد که این زن داعشی,هست,اما همیشه یه چیزی ته قلبم میگفت ازاین مار خوش خط وخال بترس.. نشستم پشت رول وحرکت کردم,اخه طارق خیلی وقتا ماشینش را به دستم میداد وبه قول خودش مشق رانندگی میکردیم. آه طارق.....کجایی برادرم..... علی,علی.....توکجایی؟؟خدااااا من کجام؟؟من اینجا وسط این حرامیان چه میکنم؟؟خداااااا ...🌷 ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
🦋 خانم ط_حسینی 🎬 قبل از اذان برگشیم اردوگاه ,اخه خیلی دلم شوربچه ها رامیزد وناریه هم ماشین رابرداشت تا به نماز وامربه معروفش برسد. بچه هابا دیدنم خوشحال شدند وعمادکه انگار گریه کرده بود از شادی بالا وپایین میپرید,به خودم قول دادم دیگه لحظه ای تنهاش نگذارم,با این سن کمش دردهای بزرگی تحمل کرده,من باید مرهمی باشم بردردهایش تا شایدزبان الکنش بازشود. هنگام خواب دوباره ناریه رابه حرف گرفتم تا ادامه ی داستان زندگی اش راتعریف کند,هنوز راز پاسپورتها را کشف نکرده بودم. ناریه بعدازاینکه مطمین شد بچه ها خوابند ادامه داد... چی بگم برات از زندگی پرمشقتم،وقتی که من وعدنان به خانواده هایمان اعلام کردیم که به داعش پیوستیم وامروز وفرداست که راهی شام شویم,پدر من باکمال افتخار موافقت کرد وپدر عدنان سختگیرانه مخالفت کرد ومعتقدبود من وعدنان باید تحصیلاتمان درطب را ادامه دهیم,باید یک توضیح کوچک هم بدهم ,درسته که هم عشیره ی ما وهم عدنان اهل سنت بودیم اما دراعتقادات کمی باهم متفاوت بودیم اعتقادات ما که ناشی از پیروی ازمحمدبن عبدالوهاب بود مثل حکومت سعودی ،وهابی بود یعنی مثلا ما به زیارت اهل قبوراعتقادنداشتیم اما عشیره ی عدنان که حنفی بودند معتقدبه این سنت بودند,ما زیارت رفتن ومقبره وضریح ساختن برای علما وبزرگان رابدعت دردین ومرده پرستی میدانستیم اما انها این اعمال را احترام به بزرگان مینامیدند,ما یاعلی ویامحمد و..گفتن را شرک به خدا وکمک ازغیرخدا میدانستیم اما انها یامحمد گفتن را کمک ازواسطه وحجت حق میدانستند ,هرچه که ما به علی ,خلیفه ی چهارم وفرزندانش بغض وکینه داشتیم انها برای علی وفرزندانش احترام وعزت قایل بودند,خلاصه اینکه اعتقادات ما مبنی براعتقادات دولت اسلامی داعش بود اما ازانها باما تفاوت داشت... اما بااین احوالات ومخالفتهای,ابوعدنان،من وعدنان راه خودرا رفتیم وابوعدنان محرمانه ودورازچشم عدنان به من اخطار داد که پیوستن عدنان به داعش را ازچشم من میداند واگر کوچکترین چشم زخمی به عدنان واردشود,من تقاص پس خواهم داد وکاش وای کاش همان موقع از تصمیمان برگشته بودیم ,اما... ...🌷 ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎ 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا ... چه لذتی دارد که همیشه خدایی داشته باشی به وسعت دستانی که هیچگاه از سوی آسمان خالی باز نمیگردد پروردگارا🤲 امشب سلامتی و شادی را⭐️ مهمان دایمی دلهای عزیزان و دوستانم گردان وستاره‌های ‌آسمانت را سقف ‌خانه دوستانم كن⭐️ تا زندگيشان مانند‌ ستاره بدرخشد ⭐️ التماس دعا🙏 🌓🌓🌓🌓 شبتون‌ پراز آرامش 🌓🌓🌓🌓 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در این صبح زیبا آسایش روح، آرامش دل، تقدیر بلند و لبخند قشنگ، برایتان آرزومندم لحظه ها میگذرند گرم باشیم پر از فکر و امید عشق باشیم و سراسر خورشید 🌞🌞🌞🌞🌞 سلام‌صبحتون پراز شادکامی 🌞🌞🌞🌞🌞 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
تو نباشی! چه سلامی، چه علیکی گُل من تک  تک ِ ثانیه ها  بی  تو شده  قاتل من مونسی نیست به جز دلهره در کنج اتاق تا زمانیکه  به  چشمان  تو  بسته دل من نام تو ورد زبانم همه جا  تا نفس هست  با تو شاید که سرشته شده آب و گِل من من همانم که به امید تو زنده است هنوز دلخوشم لطف تو آخر بشود  شامل من باد میرقصد  و بلبل  به چمن خواننده ای فدای قَدَمت  این  تَنِ  نا قابل من باغبانم ،  همه  جا  بذر  وفا  کاشته ام کاش وای کاش تو تنها بشوی حاصل من توبه من سنگ صبوروبه تومن سنگ صبور چون به دریای خیالات تویی ساحل من 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
تقدیم به ساحت بانوی سه ساله مهربانی ها حضرت رقیه علیه السلام 🌷 عروس زخمی بابا، فرشته ای که نماندی غزل غزل غم خود را به گوش چلچله خواندی چه فصل یخ زده ای بود بهار شرجی صحرا شبی که قصه رفتن برای قافله خواندی شب و خرابه و زنجیر، دو پای کوچک زخمی ببین که عمه خمیده، بخواب عروسک زخمی دلت گرفته از این شب، از این هوای مه آلود کجاست پدر که ببوسد دو بال کودک زخمی جدا ز خار مغیلان، رها ز ناله و شمشیر به زیر سُمِ سواران، میان حمله ی تقدیر دو چشم کوچک خود را به روی غصه تو بستی کبوتر شده زخمی، فرشته ی شده زنجیر گل سه ساله ی خیمه، عزیز ساحت زینب چه ساده بریدی و رفتی، تو ای امانت زینب کنار تشت پر از خون، بخواب عروسک بابا خمید بعد عبورت، تمام قامت زینب 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایی که دعای شما را بلافاصله مستجاب نمی‌کنه همون خدایی هست که گناهان شما را فورا مجازات نمی‌کنه! تا حالا اینجوری بهش فکر کرده بودی؟ کاش میشد این ویدیو هرموقع که ناامید میشیم واسمون پلی بشه و یادمون بیاد خدا مهربون ترینه 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
به مُناسبتِ پنجُمِ ماهِ صَفَر سالروزِ شهادتِ حضرتِ رُقیّه (س)🌷 _________________________________ ای وای خرابه غرقِ ماتم شده است ویرانه محلّ ِرویشِ غم شده است یک ماهِ قشنگِ آسمان در شبِ شام از جمعِ ستارگانِ حق ، کم شده است 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
لعل لب تو شراب گلگون من است عشق‌ تو پناه قلب محزون من است یک بار ازین کوچه گذر کردی و اشک مهمان من و این دل مجنون من است من بی تو اسیر بی کسی هستم باز سهم من ازین‌‌عشق دل خون من است روزی که تو باشی ببرم شب نشود بی روی خوشت زندگی مدیون من است 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
چشم بر سینه آفتاب دوخته ام با یک طلوع بیا و زمینگیرم کن 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
قوانین ذهن... - @mer30tv.mp3
5.35M
صبح 21 مرداد تقدیم‌ به‌ شما‌ ‌دوستان‌ ‌فرهیخته🌹 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
منگر چنین به چشمم، ای چشم آهوانه ترسم قرار و صبرم برخیزد از میانه ترسم به نام بوسه غارت کنم لبت را با عذر بی‌قراری، این بهترین بهانه ترسم بسوزد آخر همراه من تو را نیز این آتشی که از شوق در من کشد زبانه چون شب شود، از این دست اندیشه‌ای مدام است در بر کشیدنت مست، ای خواهش شبانه ای رجعت جوانی، در نیمه‌راه عمرم بر شاخهٔ خزانم ناگه زده جوانه ای بخت ناخوش من، شبرنگ سرکش من رام نوازش تو، بی‌ تیغ و تازیانه ای مُرده در وجودم با تو هراس طوفان ای معنی رهایی، ای ساحل، ای کرانه جانم پُر از سرودی‌ست کز چنگ تو تراود ای شور، ای ترنم، ای شعر، ای ترانه 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
هدایت شده از أَلْکَفِیلْ
خرّم آن روز به دل،مژده دیدار دهند خبر از دیدن تو، خفته و بیدار دهند خرّم آن روز بیایی تو به بالین سرم خبر از روی تورا بر دل بیمار دهند خُنُک آن روز ک پایان بشود ظلم و ستم خبر از شرم عدو دائم و بسیار دهند کاش من هم بشوم یار تو ای یار خدا خبر از مهر تو هر دفعه و هربار دهند همه جا امن شود جای گلوله همه جا هدیه بر هم همگی شاخه گل سار دهند آسمان شاد شود چون مه او آمده و خبر از رویشِ زیبا گل بی خار دهند مردمان را ک دگر نیست نیازی به تفنگ جای هر قبضه تفنگ بر همه گیتار دهند همه دلها شده بیمار ،کجایی تو طبیب بر دل پر ز مرض وعده عطار دهند نکند ماه ، نیای تو برون از پس ابر خبر مردن من را درو دیوار دهند ای تو چون شمس و قمر ، زود بیا تا که به ما مژده آمدنت ، مژده دیدار دهند طلبهـــ ــ محمد سخنور ✍ لینک کانال الکفیل https://eitaa.com/alkafeel_133
🏴 «در رثای ذاکر با اخلاص اهل‌بیت عصمت و طهارت علیهم‌السلام، شادروان حاج سید احمد شمس» مَردی از جنس آب و آیینه آسمانی تبار و ، بی کینه مثل باران، زلال و روح افزا با وقار و پر از طمأنینه ذاکر اهل‌بیت پیغمبر (ص) روضه خوان سلاله‌ی حیدر حافظ و قاری کلام الله هم هنرمند و هم هنرپرور بود آگاه، از رموز سخن پیرو ذاکران عهد کهن از احادیث نغز بود آگاه با روایات سست بُد دشمن از تحاریف ، روی‌گردان بود چونکه اهل حدیث و قرآن بود بود صادق، همیشه در همه جا از قماش دغل ، گریزان بود در حرم بود خادمی کوشا در تکاپوی بزم ذکر و دعا دل که در بند عشق گشت اسیر نکند عشق با جهان سودا یک ولایت‌مدار صادق بود رهروی استوار و عاشق بود چون نبود اهل رنگ و ریب و ریا رهبری هم به او موافق بود بانی بزم ذاکران گردید نزد رهبر به همتی جاوید بود مجری به بیست سال تمام در حضور مراد و خیل مرید در شب چارم صفر ، ناگاه کرد هجران به سوی عرشِ اِله آخرین ذکر را به محفل عشق خواند و شد سایه‌اش ز سر کوتاه «سید احمد» اگر ز دنیا رفت با دلی شاد سوی عقبا رفت گویی آن (ساقی) شکسته دلان باده نوشان ز جام مولا رفت. (ساقی) 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
قوّتی داد به فرهاد و به مجنون ضعفی هرکه را عشق ز راهی به‌سر دار بَرَد 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
آخرش پریدن از این قفسه رفتن و بریدن از هم نفسه تنها راه رسیدن به آسمون عدم باز دم یک نفسه آخرش همه میرن شاه و گدا غصه خوردن واسه دنیا عبثه نکنیم پیروی از نفس پلید که اینا عین هوا و هوسه بخدا داشته باشیم فقط امید واسه خوشبختی ما همین بسه 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دمیده در هوا عطر گل سرخ گرفته کوچه را عطر گل سرخ دوباره صبح شد خورشید خانم بیاور چای با عطر گل سرخ 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
حیرانم و قلبم درطیران است مابین دو نهر آب دو چشم زیبا سو سو می زند کامم حاصل شد تو آمدی و لذت هایم جهانی شد دیگر قصد رفتن نکن نه تیر ماه نه هیچ مرداد نیامده دیگری من در آرامشم لبریز و در آسایشم توأمان و رَد هیچ ثانیه ای را دنبال نمی کنم بگذار ساعتها ساعتها بایستند روی همین شاخص... 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
یا کور و کر است یا که بی رگ دنیا یا رفته به جنگ دیو با ها قلاده بریده بار دیگــر صهیون باید بنشانیـم ســرِ جا سگ را 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
دو چشم ساده و جذاب داری به روی لب شراب ناب داری میان شام تار گیسوانت رُخی روشن تر از مهتاب داری 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
1586896640_468479356.mp3
7.38M
💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky 🎙‌ 🎼‌ ‌ دلبر‌جانم❤️💞
در کوچه‌‌های شهر تا مرز جنون باید با هر قدم دنبال یک کابوس غم باشیم درد است این از جنس دریا بودن و اما در تُنگِ تَنگِ زندگی هر روز خم باشیم پشت همین دیوارهای شهر می‌گفتند لاله همان لیلی‌ست عاشق بهر مجنون شد! اما فقط آیینه‌ها از لاله پرسیدند رنگ محبت از کجا در سینه‌ات خون شد ای کاش اینجا سهم هر دیوار گل می‌‌شد شاید زمین پر بود از عطر شقایق‌ها این جمله باید حک شود در سرزمین عشق دنیای شیرینی‌ست در دستان عاشق‌ها 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
بر غزّه دوباره دیو ، موشک زده است آتش به محلّ ِخوابِ کودک ز‌ده است بر خسته و بر نِشسته ها ، اسرائیل بر مدرسه ، بر بُزرگ و کوچک زده است 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
از شوق تماشای شب چشم تو سرشار آیینه به دست آمده‌ام بر سر بازار هر غنچه به چشم من دلتنگ جز این نیست یادآوری خاطره‌ی بوسه‌ی دیدار روزی که شکست آینه با گریه چه می‌گفت دیوار به آیینه و آیینه به دیوار کشتم دل خود را که نبینم دگری را یک لحظه عزادارم و یک عمر وفادار !   چون رود که مجبور به پیمودن خویش است آزاد و گرفتارم _ آزاد و گرفتار ای موج پر از شور که بر سنگ سرت خورد برخیز فدای سرت، انگار نه انگار تا لحظه‌ی بوسیدن او فاصله‌ای نیست ای مرگ، به قدر نفسی دست نگه‌دار 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky