#رمان_قصهی_دلبری
#قسمتپنجاهوپنجوپنجاهوشش
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
May 11
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
قصهدلبری
#قسمت_پنجاهوپنجم
می گفت:((افغانستانیا شیعه واقعی هستن!))
و از مردانگی هایشان تعریف می کرد
از لابه لای صحبت هایش دستگیرم می شد پاکستانی ها وعراقی ها خیلی دوستش دارند
برایش نامه نوشته بودند وعطر وانگشتر وتسبیح بهش هدیه داده بودند
خودش هم اگر در محرم وصفر ماموریت می رفت ، یک عالمه کتیبه وپرچم واین طور چیزها می خرید و می برد.
می گفت:((حتی سنی هاهم اونجا باما عزاداری می کنن!))
یا می گفت:((من عربی خوندم و اونا بامن سینه زدن!))
جو هیئت خیلی بهش چسبیده بود.
از این روحیه اش خیلی خوشم می آمد که در هر موقعیتی برای خودش هیئت راه می انداخت.
کم می خوابید ، من هم شب ها بیدار بودم.
اگر می دانستم مثلا برای کاری رفته ، تا برگردد بیدار می ماندم تا از نتیجه کارش مطلع شوم
وقتی می گفت:((می خواهیم بریم کاری بکنیم و برگردیم))
می دانستم که یعنی در تدارک عملیات هستند
زمانی که برای عملیات می رفتند ، پیش می آمد تا۴۸ ساعت
هیچ ارتباط وخبری نداشتم.
یک دفعه که دیر انلاین شد ، شاکی شدم که:
((چرا در دسترس نیستی؟دلم هزار راه رفت!))
نوشت:((گیر افتاده بودم!))
بعداز شهادتش فهمیدم منظورش این بوده که در محاصره افتادیم.
فکر می کردم لنگ لوازم شده است
یادم نمی رود که نوشت:
((تایم من با تایم هیئت رفتن تو یکی شده. اون جا رفتی برای ما دعاکن!)
گاهی که سرش خلوت می شد ، طولانی هم باهم چت می کردیم
#ادامهدارد...🌷
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
قصهدلبری
#قسمت_پنجاهوششم
می گفت:((اونجا اگه اخلاص داشته باشی،کار یه دفعه انجام می شه!))
پرسیدم:((چطور مگه؟))
گفت:((اون طرف یه عالمه آدم بودن و ما این طرف ده نفرهم نبودیم ، ولی خدا و امام زمان درست کردن که قصه جمع شد!))
بعدنوشت:((خیلی سخته اون لحظات!
وقتی طرف می خواهد شهید بشه ، خدا ازش می پرسه ببرمت یا نبرمت؟
کنده می شی از دنیا؟ اون وقته که مثه فیلم تمام لحظات شیرین زندگی جلوی چشمات رد می شه!))
متوجه منظورش نمی شدم.
می گفتم:((وقتی از زن وبچه ت بگذری وجونت رو بگیری کف دستت که دیگه حله!))
ماه رمضان پارسال ، تلویزیون فیلمی را از جنگ های۳۳روزه لبنان پخش می کرد.
در اشپز خانه دستم بند بود که صدا زد:((بیا بیا باهات کار دارم!))
گفتم:((چی کارداری؟))
گفت:((اینکه میگم کنده شدن رو درک نمی کنی ، اینجا معلومه!))
سکانسی بود که یک رزمنده لبنانی می خواست برود برای عملیات استشهادی شلیک کند .
اطرافش را اسرائیلی ها گرفته بودند.
خانمش باردار بود و آن لحظات می آمد جلوی چشمش.
وقتی می خواست ضامن را بکشد ، دستش می لرزید..!
تازه بعداز آن ، ماموریت رفتنش برایم ترسناک شده بود.
ولی باز باخودم می گفتم:
((اگه رفتنی باشه می ره ، اگه هم موندنی باشه می مونه!))
به تحلیل اقای پناهیان هم رجوع می کردم که((تا پیمونه ت پرنشه ، تو را نمی برن!))
این جمله افکارم را راحت می کرد.
شنیده بودم جهاد باعث مرگ نمی شود و باید پیمانه عمرت پر شود .
اگر زمانش برسد ، هرکجا باشی تمام می شود.
اولین بار که رفته بود خط مقدم ، روی پایش بند نبود..
می گفت:((من رو هم بازی دادن))
#ادامهدارد...🌷
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آرزوی امشبم
آرزو مے ڪنم شب هایتان
همیشہ پر ستارہ و زیبا باشد
ماہ وقتے میان ستارہ ها
مے درخشد زیباست
زیبایے ماہ براے شما
وسعت آسمان براے شما🙏
🌓🌓🌓🌓
شبتون زیبا
🌓🌓🌓🌓
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
🌼سلام دوستان
🍂صبح چهارمین روز آبان ماهتون بخیر
🌼 جمعه ی پائیزی تون
🍂پُر از سلامتی و دل خوش
🌼دور و برتون
🍂پر از عشق و محبت
🌼لحظه هاتـون غرق زیـبـایی
🍂آرامش سهم دلهای مهربونتون
🌼تقدیم به شما با بهترین آرزوها
🌞🌞🌞🌞🌞
سلامصبحتون پراز نشاط
🌞🌞🌞🌞🌞
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
به مُناسبتِ شهادتِ شهید سیّد هاشم صفی الدین،رئیسِ شورای اجراییِ حزبُاللهِ لُبنان 🌷
__________________________
ای وای مُجاهدی دِگر در خون شد
رُخسارِ زمین و آسمان گُلگون شد
از داغِ شهادتِ صفی، یاورِ دین
غمهای دلِ سپاهِ حق افزون شد ___________________________
مظلوم صفی شهیدِحزبُ الله شد
همسایه و همجوارِ نصرُالله شد
خونِ شُهدای قهرمان در لُبنان
جاری به مسیرِخونِ ثارالله شد
#حسن_یزدان_پناهی_فَسا
#شهیدسیّدهاشم_صفیالدین
#مرگبراسرائیل
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
ماییم ودلی؟شب زده تا صبح وصال
با یاد تو هرشب بکنار ی به خیال
از عالم و آدم بنگر بی خبریم
ما در پی بیداری و رنجیم و ملال
#صدیقه_شاداب_نیک
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
در رثای شهدای حرم حضرت شاهچراغ (ع)
#وحدت_ایرانی_ما
شد حریم احمد بن حضرت موسَی بن جعفر
غرقه در خون از عداوتهای دژخیمان کافر
بار دیگر حملهور گردیده دشمن از خباثت
بر حریم دلنواز زادهی موسَی بن جعفر (ع)
شهر شیراز از جفای ظالمان، در غم نشسته
کی توانم با حروف این صحنه را دارم مصوّر
زائران آغشته در خون از جفای دشمن دون
گوییا امشب حریم احمد موساست محشر
عیسی گردوننشین حتی غمین از این مصیبت
همنوا گردیده در عرش الهی با پیمبر (ص)
اشک ماتم میچکد از دیدهها بر دامن امشب
آه، از حلق وطن برخاسته تا عرش داور
آسمان! خون گریه کن در سوگ فرزندان ایران
که عزادار است، از ماتم در امشب مام کشور
بشکند دستی که امضا کرد این حکم ستم را
چون که از فرط قساوت زد به قلب خلق، آذر
داعشی! لعنت به افکار تو و ذات پلیدت
هم به وهّابیت ملعون و کفار بداختر
کی؟ تواند دشمن ایران کند خم پشت ملّت
ملتی که شیعه است و تکیهگاهش هست حیدر
ملت آزادهی ایران ، بپاخیزد شبانه...
حکم فرماید به اضمحلال دشمن، گر که رهبر
پشت دشمن را کند خم، «وحدت ایرانی ما»
چونکه باشد حامی ما حضرت (ساقی) کوثر
#سید_محمدرضا_شمس (ساقی)
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
با ماه رویت دیدهام را آشنا کن
با مهر خود جان مرا هم مبتلا کن
بی شعلۀ چشمان تو یخ بسته قلبم
پلکی بزن در جان من آتش بهپا کن
از مار نفس خویش خوردم نیش دائم
موسای من باش اژدهایم را عصا کن
از پادشاه عقل خود خیری ندیدم
در شهر جانم عشق را فرمانروا کن
دربین یارب یارب سبز قنوتت
اندیشۀ خشکیدهام را هم دعا کن
دنیا صفایی بی گل رویت ندارد
باغ جهان را با قدومت باصفا کن
دریایی از درد است دنیا یابنزهرا
درد جهان را با ظهور خود دوا کن
اللهم عجّل لولیک الفرج🌷
#زینب_نجفی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky