🔥سرباز🔥
#پارتبیست_یکم🌷
همه به فاطمه نگاه کردن.
-چرا اینجوری نگاهم میکنین؟!!
زهره خانوم گفت:
_خب نظرت چیه؟
-کسی که تا حالا ندیدمش چطوری درموردش نظر بدم.
امیررضا گفت:
_امیرعلی پسر خوبیه،من میشناسمش.
فاطمه به حاج محمود نگاه کرد.به امیررضا اشاره کرد و گفت:
_خب بابا جون،عروس خانم پسندیدن، کی عروسی دعوتیم؟
امیررضا گفت:
_خیلی پر رویی.دختر هم دخترهای قدیم. تا حرف خاستگار میشد،سرخ میشدن، میرفتن یه گوشه قایم میشدن.
-چه خوب دخترهای قدیم رو میشناسی. با چندتا شون دوست بودی،ناقلا؟
-یکیش مامان گلم،دو تا خاله و یه عمه.
-مامان بزرگ یادت رفت.
-با مامان بزرگ دوست نبودم.اون موقع ها بابابزرگ غیرتی میشد.
همه خندیدن.
حاج محمود گفت:
_پس میگم هفته دیگه بیان.
-چهارشنبه باشه باباجون.چهارشنبه درسهام سبک تره.
امیررضا گفت:
_من آرزو به دل موندم که تو یه کم خجالت بکشی.
دوباره همه خندیدن.
چند روز گذشت.
حال و هوای خونه حاج محمود برای افشین عجیب بود.اینکه کسی مدام آزارشون میده و فروشگاه حاج محمود رو خالی کردن، ولی اونا اونقدر آرام و خوشحالن،براش عجیب بود.
هر روز تا آخر شب،
نزدیک خونه شون بود.مراقب بود که دیده نشه.یه شب پسر جوانی رو دید که با دسته گل و شیرینی همراه پدر و مادرش،زنگ در خونه حاج محمود رو زد. خیلی تعجب کرد.تو همچین موقعیتی که دارن،خاستگار؟!!
به پسر جوان دقت کرد.
خوش تیپ و خوش هیکل بود.چهره ش مثل افشین نبود ولی خوب بود.پسر خوبی به نظر میومد و مهمتر از همه مذهبی بود.افشین احساس کرد فاطمه حتما بهش جواب مثبت میده.
حاج محمود و زهره خانوم و امیررضا تو هال بودن و فاطمه تو آشپزخونه.
بعد احوالپرسی و یه کم صحبت،زهره خانوم به فاطمه گفت چایی بیاره.
فاطمه با سینی چایی وارد پذیرایی شد و سلام کرد.خانم و آقای رسولی با لبخند نگاهش کردن ولی امیرعلی سرش پایین بود.
بلند شد و سلام کرد.
بعد از پذیرایی چای،فاطمه کنار مادرش نشست.آقای رسولی درمورد پسرش صحبت میکرد.امیرعلی بیست و پنج سال داشت و پلیس راهنمایی و رانندگی
بود.
فاطمه و امیرعلی به حیاط رفتن،تا صحبت کنن....
#ادامهدارد...🌷
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
شب به شب
دلتنگتر میشوم
بدون آنکه به یاد بیاورم چرا
مگر قرار نبود فراموشم شوی
پس چرا هنوز هم هر شب
دلم برای "شب بخیر"هایت تنگ میشود
باور کن، مقصر من نیستم
این تویی که در سرم،
بینهایت پُر رنگی
#سيدعلی_صالحی
عزیزان پستهای امشب به پایان رسید
به امید طلوع آرزوهایتان وفردایی شادو پرانرژی🙏
🌓🌓🌓🌓
شب زیباتون خوش
🌓🌓🌓🌓
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
صبحتان سرشارازمهربانی
صبحی دیگر
ازراه رسید
ان شالله
امروزتون پرازخیرو
برکت
دلتون
به پاکی صبح
افکار بلندتون سبز
وزندگیتون
سرشار از مهربانی باشه
روزتون پراز معجزه🙏
🌞🌞🌞🌞🌞
سلامصبحتون پرازنشاط
🌞🌞🌞🌞🌞
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
روز مادر مبارک... - روز مادر مبارک....mp3
4.48M
صبح چهارشنبه 13 دی
#رادیو_مرسی
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
در دل من چیزی است
مثل یک بیشه نور
مثل خواب دم صبح
و چنان بی تابم که دلم میخواهد
بدوم تا ته دشت
بروم تا سر کوه
دورها آوایی است که مرا میخواند...
#سهراب_سپهری
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 همه خواب بودیم وقتی باغبان رفت...
این پدرانهترین لالایی جهان است، از زبان مردی که برای همۀ ما پدر بود
افلاکی محض بود وخاکی می زیست
در روی زمین به آسمان می نگریست
هرچند امید رجعتش را داریم
داغش شده تازه جمعه ها با «یک و بیست»
#محمدجواد_منوچهری
✅️ عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این فیلم دوربین مخفی است و کاملا واقعیه حتما چند بار با حواس کامل ببینیدش و درس بزرگ زندگی ازش بگیرید
بهشت واقعی خاص این گونه افراد هست
به افتخار چنین افراد ❤️❤️❤️❤️❤️
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
شراب شوق مینوشم
به گرد یار میگردم
سخن مستانه میگویم
ولی هشیار میگردم
گهی خندم،
گهی گریم،
گهی افتم
گهی خیزم
مسیحا در دلم پیدا
و من بیمار میگردم...!!
#حضرت_مولانا
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
چشمها اشک شوق می ریزند
عرض حاجات صد برابر شد
آیه آیه دوباره احمد خواند
نام زیبای سوره کوثر شد
با تمام وجود باید گفت
خوش به حال خدیجه مادر شد...
#پریسا_مصلح
✅️ عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
دوست دارد یا نمیخواهد مرا معلوم نیست
عشق، بازی میکند با من چرا! معلوم نیست
میکشم سر، هرچه میریزد به جامم دست دوست
کی در این میخانه میافتم ز پا معلوم نیست
برگ دست شاخه را وقتی رها میکرد گفت:
باد با خود میبرد ما را، کجا؟ معلوم نیست
یا نمیآید به چشم باغبان پاییز ما
یا زمستان و بهار کاجها معلوم نیست
با طبیبان رنج ما را بازگوکردن خطاست
جای زخم عشق بر دلهای ما معلوم نیست
#فاضل_نظری
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
چشمش به خدا گلاب قمصر دارد
از شانه ی من عذاب را بردارد
وقتیکه نوار قلب من می گیرند
آهنگ دلم صدای ،،مادر،، دارد
#حسین_جعفری
✅️ عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
Reza NikFarjam - Mother (128).mp3
4.56M
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
🎙 رضا_نیکفرجام
🎼 مادر❤️❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به مناسبت سالروز شهادت سرداردلها
💠حاج قاسم ابن الحسن سلیمانی💠
هدیه به روح منور و پاکش "صلوات"
🏴🚩🏴🚩🏴🚩🏴
✅️ ارسالی اعضا محترم
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
بی تو این دیده کجا میل به دیدن دارد
قصه عشق مگر بی تو شنیدن دارد..!
#شهریار
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
🔳 إنَّـا لِـلَّـهِ وَ إِنَّـا إِلَـیْـهِ رَاجِـعُـونَ
شهادت مظلومانه تعدادی از هموطنان عزیزمان در حادثه تروریستی زائران گلزار شهدای کرمان تسلیت عـــــرض مینماییم
#کرمان_تسلیت #کرمان
#حادثه_تروریستی
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
Reza Narimani - Khabar Che Sangine.mp3
19.59M
خبر چه سنگینه...
.
🌷 بداههای در شهادت زائران تربت حاجقاسم
💔 دیماه خونین
خط مقاومت هدف است و نشانه است
نقشه یکی است، غزه و کرمان بهانه است
از زائران تربت او هم به وحشتاند
چون راه حاجقاسم ما فاتحانه است
زنده است نام و مکتب سردار تا ابد
پیوند ما و مکتب او عاشقانه است
دیماه ما دوباره گرفته است رنگ خون
این خط سرخ عشق، عجب جاودانه است
امروز فاطمه است پذیرای کشتگان
لطفش همیشه با شهدا مادرانه است
✍️ #محمدتقی_عارفیان، ۱۴۰۲/۱۰/۱۳
#حاجقاسم
#شهدای_کرمان
#شهدای_سیزدهم_دیماه
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky