eitaa logo
کلبه ی شعر
2هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
2.5هزار ویدیو
24 فایل
🌺🌺 در پریشانی ما شعر به فریاد رسید 🌺🌺 ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ آماده انتشار اشعار و دلنوشته هایتان هستیم ارتباط با مدیر کانال👇👇 @mah_khaky ادمین کانال👇👇 @Msouri3 تبادل فقط با کانالهای شعری و ادبی و شهدائی.
مشاهده در ایتا
دانلود
هر که از در میرسد فردا رهایم میکند مشکلی در دل ندارم چون خدایم میکند چون ندایش گم که شد در این شلوغی بی ثمر خلوتی حاکم بشد ، با جان صدایم میکند کرد تنهایم بکوشم تا بدانم کیستم؟ من بدی هایی به خود کردم سزایم میکند؟ قبلِ آن از عشقِ او هیچی نمیدیدم ولی حال دانستم که هر کاری برایم میکند من ندارم هیچ نیازی به داروی کسی چون دلم بیمار شد نامش دوایم میکند در زمانی من ندیدم روی مهری در کسی بارها دیدم مرا در خود گدایم میکند سخت ترسیدم زمانی درک کردم بعد مرگ زندگی تنها همین رختش وفایم میکند وزن : فاعلاتن/فاعلاتن/فاعلاتن/فاعلن ✅️‌ عضو کانال کانال اشعار ایشان👇👇 https://eitaa.com/alamehsherokhiyal 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
دلی دارم که همزادش ندیدم من در این هستی نشستم دردِ دل گویم بگفتا تو چه سر مستی! ✅️‌ عضو‌کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
آوری گر چتر هم بر جسمِ تَر بالای من دیر شد،تن خیس شد، دیگر نه بارانی نبود ! ✅️‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
دل بریدن از تو دلبر کارِ آسانی نبود گریه کردن زیر باران کارِ پنهانی نبود تیر ها پرتاب کردی،من تماشا کردمت تیر معنایش ندانستم، چو میدانی نبود! بند و زنجیرم که کردی جُرم من بر تو چه بود؟ فرض ما در بند تو باشیم ، زندانی نبود ! دیر فهمیدی که در من هیچ جرمی هم نبود بر منم یک عذر کردی،حیف خواهانی نبود چون هدف قلبم گرفتی زین هدف قصدت چه بود؟ تو در این قلبم نمی دیدی که جانانی نبود؟ از دلم جان برده ای اینک ز او جان خواستی؟ کلّ جانم در همین دل بود و نه جانی نبود باز گر فرصت بخواهی بر دلم جانی دهی این دلم قدری شکستی راهِ جبرانی نبود جانِ دل با تیر یک زخمی عمیقی برنِگاشت تیر در جانش نهان شد، جای حیرانی نبود! آوری گر چتر هم بر جسمِ تَر بالای من دیر شد،تن خیس شد، دیگر نه بارانی نبود ! ماهِ در شب های تاریکم تو بودی یارِ من خواستم باشی که دیگر ماهِ تابانی نبود 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
آوری گر چتر هم بر جسمِ تَر بالای من دیر شد،تن خیس شد، دیگر نه بارانی نبود ! 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
عشق دنیایی غنی اما محبت های ریز مثل نامه های کوتاهی به شیشه های میز یک نوازش کردنی کوچک به پوست دست ها غرقِ یک بیهوده بازی،بازی با انگشت ها خیره ماندن بی بهانه تا بجوشد آب گرم بعد گرم حرف هایی زیر یک آفتاب گرم شعر هایی عاشقانه در پریشان ماندگی پند هایی شاعرانه در میان زندگی تکیه بر بازوی محکم در هَیاهوی سفر حالِ لیلی، فکرِ مجنون در خیالش تا سحر هر دلیل آوردنی معنا دهد، گر عاشقی! تا اَبد عاشق بمانی گر در عشقت صادقی 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نکند سرد شود آغوش گرمت برود نکند عصر رسد ظهر نگاهت برود به صبا گفتم بی یار نتوانم گذرم  صبر کردم که به چشمش با اطاعت برود صبر کردم..نذر کردم.. صبا زود برسد خبر از یار دهد.. تا صد ساعت برود چون صبا آمد، بی یار بود آرامم نکرد من که ماندم بی خبر از من ملامت برود ای صبا باز نیاری خبر از بی خبری خبر از یار بیار چون که سلامت برود 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky