eitaa logo
کلبه ی شعر
2.1هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
2.9هزار ویدیو
28 فایل
🌺🌺 در پریشانی ما شعر به فریاد رسید 🌺🌺 ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ آماده انتشار اشعار و دلنوشته هایتان هستیم ارتباط با مدیر کانال👇👇 @mah_khaky ادمین کانال👇👇 @Msouri3 تبادل فقط با کانالهای شعری و ادبی و شهدائی.
مشاهده در ایتا
دانلود
دنبال زینب می‌دود پای پیاده از ترس دشمن لرزشی در پای دارد تاول زده پای نحیف کوچک او خاری به پا و بر لبش «ای وای» دارد رویش کبود از سیلی و دلتنگ باباست بغضی گلوی نازکش را می‌فشارد آهسته بر گوشش که دردی سخت دارد از ترس دشمن دست خود را می‌گذارد بُعد مسافت! پای زخمی! جای سیلی!! دیگر رمق در تن برایش هیچ مانده؟! دیگر برای طعنه‌ و دشنام شامی جایی میان قلب پرخونش نمانده! هق‌هق امانش را بریده در خرابه حتی صدایش خواب از دشمن ربوده است از کودکی آغوش او گهواره‌اش بود اینقدر دوری از پدر اصلا نبوده است! اینبار بابا سر به دامان رقیه است چشمش به چشمان پدر ناگاه افتاد سر گوشه‌ای افتاد و دختر ناله‌ای زد دیگر رقیه از دهانش «آه» افتاد 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
😭🖤 غزلی جامانده از شب سوم محرم به پیشگاه سکوت، گاه نشان تحیّر است و تماشا سکوت، گاه دلیل توقّع است و تقاضا اگرچه دیر و به زحمت، به شامِْ آخرش آمد که روحِ تازه ببخشد به جانِ مرده، مسیحا نگاه کرد و عرق کرد، نگاه... زیر طَبق کرد زبان گشود : بقیه ات کو بابا!؟ قرار بود که با هم مسافرت برویم و قرار بود که خوش بگذرد به عمه و ماها - چه شد که حال، اسیر خرابه ایم و خرابیم گذاشتی به امیدِ که دخترت را تنها!؟ گذاشتی که بخوابم میان خیمه و رفتی به خود نگفتی از خواب می شوم پا... بابا!؟ تمام زندگی ام را گرفت این دشت از من نبود بلکه بود هزار مرتبه افتادم و نگفتم چیزی نبود چاره ی دردانه ات به غیر مدارا همیشه می گفتی من شبیه هستم ولی شدم حالا مثلِ نه، دقیقاً ! 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky