eitaa logo
کلبه ی شعر
2.1هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
2.9هزار ویدیو
28 فایل
🌺🌺 در پریشانی ما شعر به فریاد رسید 🌺🌺 ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ آماده انتشار اشعار و دلنوشته هایتان هستیم ارتباط با مدیر کانال👇👇 @mah_khaky ادمین کانال👇👇 @Msouri3 تبادل فقط با کانالهای شعری و ادبی و شهدائی.
مشاهده در ایتا
دانلود
دیدی هیاهو ختم شد آخر به خاکستر؟ دیدی نشستم در شب محشر به خاکستر؟ تبعید شد یک شادی دیگر به آینده تبدیل شد یک خانهٔ دیگر به خاکستر پروانه‌ها از زنده ماندن شرمگین بودند وقتی بدل شد گیسوی دختر به خاکستر ای گل! نسیم از صبح دنبال تو می‌گردد خیمه به خیمه… آه… خاکستر به خاکستر سجاده‌ام آتش گرفته، تا قیام بعد هنگام سجده می‌گذارم سر به خاکستر تا کی از آوار دلم ققنوس برخیزد زل می‌زنم با چشم‌های تر به خاکستر آغاز یک معماری تازه‌ست ویرانه با من «هوالحی»‌ای بگو… بنگر به خاکستر 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
رسیده نقطهٔ حساس ماجرا که تو باشی گره به کار نیفتد گره‌گشا که تو باشی میان همهمه‌ها می‌رسی حماسی و محکم چگونه گوش ندادن به این صدا که تو باشی؟ همه کنار هم اما سلیقه‌ها متفاوت غریبه نیست در این جمع، آشنا که تو باشی مباد خسته شویم و مباد در وسط راه رها کنیم غرور قبیله را که تو باشی وصیت تو حرم بود و عشق بود و علم بود خوشا مسیر حقیقت جهت‌نما که تو باشی به روز واقعه اثبات می‌کنیم چه عهدی‌ست میان ما و علمدار خیمه‌ها که تو باشی هزار برگ بهار و هزار غنچه می‌آیند به سرسلامتی رأی سبز ما که تو باشی 🇮🇷 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
من سال‌ها در وادی غم زندگی کردم باران شدم، شبنم به شبنم زندگی کردم ابری پر از آوارگی بودم که پیوسته در جادهٔ تقدیر، نم‌نم زندگی کردم با رودها جاری شدم در متن دلتنگی هرچند مثل کوه، محکم زندگی کردم با خاطراتی تلخ از اردیبهشتی دور در خانهٔ‌ حوا و آدم زندگی کردم اندازهٔ‌ داغی که دیدم قد کشیدم آه اندازهٔ‌ رنجی که بردم زندگی کردم آنقدر مُردم زیستن در رنج‌هایم را تا گاه‌گاهی مرگ را هم زندگی کردم از کوچه‌های درد تا صحرای تنهایی از فاطمیه تا محرم زندگی کردم 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صدا شدی و صدایت هزار واحه سفر کرد هزار معرکه دید و هزار کوفه خطر کرد صدا شدی و صدا از گلو بریده برآمد صدا شدی و صدا در سکوت تیغ اثر کرد به نیزه تکیه زد، از راه‌ مستقیم سخن گفت سوار باد شد، از کوچه‌های فتنه گذر کرد صدات خیمه به خیمه، صدات خانه به خانه گذشت و سینه‌زنان را برای روضه خبر کرد صدات بیرق هل من معین به بام شفق زد صدات یک‌تنه شب را به خون کشاند و سحر کرد صدات در همه‌جا، در تمام پهنهٔ تاریخ درون بتکده‌ها چرخ خورد و کار تبر کرد به داد کوخ‌نشیان رسید و سنگ بنا شد بنای کاخ ستم را به لحظه زیر و زبر کرد و هرکجا که شهیدی… صدات در جریان بود و هرکجا که یزیدی… صدات سینه سپر کرد و هرکجا که به بن‌بست خورد راه تکامل صدات معجزهٔ تازه‌ای برای بشر کرد صدا شدی و صدایت هزار حنجره جوشید صدا شدی و صدایت هزار واحه سفر کرد 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فرزند زمانیم، نه دیریم، نه زودیم از روز ازل معتکف معرکه بودیم گرد خفقان از افق دید گرفتیم زنگار غم از چهرهٔ آیینه زدودیم یک شهر به وجد آمده در فصل تماشا از منظرهٔ پنجره‌هایی که گشودیم در خانهٔ انسانیت امروز ستونیم در خیمهٔ حقانیت امروز عمودیم ای عشق! ببین صفحه پر از جوهر خون شد هربار برایت غزلی تازه سرودیم باری تو هم از غربت ما بگذر و بگذار تاریخ بگوید که چه کردیم و که بودیم | | 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
هنوز می‌چکد از چشم‌ها بهانهٔ تو بیا که سر بگذارد جهان به شانهٔ تو... برای گریهٔ این ابرهای سرگردان کجاست بهتر از آغوشِ بی‌کرانهٔ تو..؟ به پای بوسیِ دریای وعده داده شده از ابتدای زمان رودها روانهٔ تو... نفس نفس همه‌جا بادها سراسیمه سحرسحر همه در جست‌وجوی خانهٔ تو... ستاره‌ها همه پا در رکابِ نورِ امید نگاه سرخِ افق مشعلِ نشانهٔ تو... اگرچه باورِ تقویم‌ِ ما زمستانی‌ست هزار سکه بهار است در خزانهٔ تو... میانِ باغِ خزان‌خیز چارفصل هنوز به انتظارِ تو قد می‌کشد جوانهٔ تو... به‌صبحِ جمعه قسم‌عصر، عصرِ دلتنگی‌ست بخواه تا بشوم لایقِ زمانهٔ تو... 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky