فرو خورده است بغضی را گلوی عاشق میهن
نشانده رنگ خون چشم مصیبت روی این دامن
نفس های اذان در سینه ی غم حبس میشدچون
برآمد آفتاب از چهره های دودی روشن
برای دین شهید کارگر کم از مجاهد نیست
که خم کرده است پیش غیرت او آسمان ،گردن
به پیشانی نشانده چین غیرت تا برقصاند
برای دخترانش شاپرک در دشت پیراهن
چگونه درس بابا آب را با اشک ننویسد
که مغز هرمدادش روی کاغذ می کند شیون
هنوز آغاز پاییز است و مانده روسیاهی به
ذغال شرمگینی که زده آتش به این خرمن
به آغوش سعادت راه های بی شماری هست
اگر لبنان اگر غزه اگر کرمان اگر معدن
#زهرا_حاجی_پور
#ایران_تسلیت
#معدن
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky