کلبه ی شُعَرا
خانه در حالتِ مُحاصره است
وضعیت زرد و پُر مخاطره است
عمّه با خاله در مخابره است
ننه سرگرمِ در مشاوره است
● میهمانان سواره آمده اند
● گَلّه ای، بی قواره آمده اند
با دو نیسان و با سه تا پیکان
هُرّه کَش تا شدند مهمانان
کفتری پر کشید رو ایوان
زرخی انداخت صاف در گلدان
● نه فقط یک دقیقه بیشتر است
● شب یلدا تولّدی دگر است
روی کرسی بساطِ آجیل است
دور کرسی که جمعِ فامیل است
آشِ رشته درونِ پاتیل است
میوه؛ موز و انار و ازگیل است
● البته هندوانه و پُفِ فیل
● چیده گشته مقابلِ پاستیل
ننه جون تو نخِ زری رفته
با تامّل، نه سرسری رفته
ماه در زیر روسری رفته
رونق از چهرهء پری رفته
● ننه اهلِ خلوص می باشد
● در پیِ یک عروس می باشد
از گرانی پدر سخن ها گفت
کلماتی قشنگ و زیبا گفت
سخنی چند بی محابا گفت
آخرش هم به طعنه بابا گفت:
● دولتِ ما نظاره گر باشد
● از غمِ خلق بی خبر باشد
کرد دایی مسائلی تحلیل
که خداوند گفته در انجیل
رزق باشد به دستِ میکائیل
پس گرانیست کارِ اسرائیل
● شبِ یلدا شبِ سیاسی شد
● میهمانی عجب اساسی شد
آ تقی هندوانه را که بُرید
زد تعارف که بچّه ها بخورید
به بزرگان بقیّه را سپُرید!
منتها گفت با ولع نخورید
● راه بندان، صفِ توالت شد
● آش با هندوانه کتلت شد
تازه گُل کرده بود محفلِ مان
موج می زد صفا به ساحلِ مان
برق رفت از تمام منزلمان
تا شود دیدنی شمایلمان
● گفت بابا که هیچ هُل نکنید
● خودتان را ضعیف و شُل نکنید
ساعت از نیمه شب گُذر کرده
شب یلدا کنون سفر کرده
ننه از خستگی دمر کرده
خانه روشن شده، قمر کرده
● شب یلدا تمام خاطره شد
● غم و اندوهمان مصادره شد
#محمد_خوش_آمدی
#طنز
#یلدا
#یلدا_خانواده_پرجمعیت
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky