May 11
#پروانه_ای_دردام_عنکبوت
#نویسنده خانم ط_حسینی
#قسمت ۶۱ 🎬
فیصل:خاله پس غذا کی حاضرمیشه؟
از فکر پاسپورتها درامدم وسفره را انداختم ولقمه لقمه غذا دهن فیصل وعماد کردم،ذهنم سخت مشغول بود.اصلا نفهمیدم چی خوردم وچگونه ظرفها راشستم وجم وجورکردم.
بچه ها دوباره مشغول بازی شدند وفیصل از خرگوش فرارییش برای عماد میگفت وعماد هم با دهان باز فقط گوش میکرد،برای اینکه کمی ذهن درگیرم را ارام کنم
قران را برداشتم وباز کردم وشروع به خواندن نمودم
الحق که کلام خدا ارامش بخش است.
بچه ها بعداز ساعتی بازی خسته شدند,فیصل سرجایش خوابید وعماد هم به اغوش من پناه اورد وهرسه خوابیدیم.
با صدای ناریه ازخواب بیدارشدم..
همه جا تاریک بود وبچه ها هم مثل من انگار روزها بود که نخوابیده بودند,درخواب نازبودند.
ناریه کلیدبرق رافشارداد وباروشن شدن برق ,فیصل وعمادهم بیدارشدند.
ناریه:به به سلام برلشکریان اسلام,میبینم که مجاهدان درحال خوابند؟ولبخندی به روی فصیل زد وفیصل هم به اغوش مادرش پرید.
ناریه چندظرف غذا را روی کابینت گذاشت وگفت:حتما خیلی گرسنه هستید بیاییدتاگرم است حسابشان رابرسیم ودرهمین حال چادرش را دراوردمشغول پوشیدن لباس خانه شد.
بدقت حرکاتش را زیر نظر داشتم,به ناریه بیشتراز ۲۲_۲۳سال نمیامد تقریبا هم قد وبالای من بود وهردولاغر وزیبا😊
ناریه:چی شده سلما؟خوردیتم هااا اگر یک مرد مجاهد بودی میگفتم الان قصدداری زن جهادیت بشوم
با دست پاچگی به من ومن افتادم وگفتم:راستش تا الان بادقت چهره ات راندیده بودم,خوشگلی هاااا,بهت نمیاد بیشتراز ۲۵داشته باشی,بااین سن کم یکی ازنیروهای پرتلاش دولت اسلامی شدن ,هنر میخواهد.
یه چیزی ته ذهنم راقلقلک میداد,دوست داشتم سراز راز ناریه واون پاسپورتها دربیاورم,بنابراین به حیله ای که درزنان موثراست رواوردم,اخه هرزنی که اززیباییش تعریف کنی,محاله خودش رالوندهد وازمفاخر دیگرش حرف نزند وباحرف ناریه فهمیدم که به هدف زدم.
ناریه:هی خواهر,این جمال زیبا راباقسمت وتقدیر زشت ,میخواهم چه کنم؟؟
باتعجب گفتم:تقدیرزشت؟؟!
یعنی از بودن در....
نگذاشت حرفم راتمام کنم وگفت:اگر تصمیمت برماندن باشد ,وقت زیاداست,برای درد دل,من هم تابه حال برای کسی واگویه نکردم,توسنگ صبورم میشوی واگر بخواهی که بروی دیگر هیچ....
بااشاره به بچه ها گفت:بذار غذا بخورند ,شما هم که خوابتان تکمیل شده.. .شب دراز است ومن وتوهم باهم خخخخ😁
بازهم باخودم گفتم:یعنی چه چیز باعث جذب این زن مهربان به سمت داعش شده؟؟؟
#ادامه_دارد ...🌷
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
#پروانه_ای_دردام_عنکبوت
#نویسنده خانم ط_حسینی
#قسمت۶۲ 🎬
غذا راخوردیم وبه ناریه گفتم:ببین من فکرهام راکردم,گرچه چیزی از گذشته من نمیدانی ,اما بایدبگم بیرون این اردوگاه کسی منتظر من نیست,همانطور که همسرم شهیددولت اسلامی شد,منم میخوام به این دولت خدمت کنم,پس میمانم ,امیدوارم کمکم کنی که بودنم مفیدباشه.
ناریه لبخندی زد وگفت:اگر تصمیمت واقعا ازته دل این باشه,خوشحالم که پیش خودم بمونی وسرش را تکانی داد وادامه داد ومفیدخواهی بود انهم چه فایده ای بزرگ...
ازاین حرف ناریه احساس بدی بهم دست داد,عمق وجودم میگفت زیر این چهره ی زیبا ومهربان چیزی هست که باید ازش ترسید
نمازم رامخصوصا جلوی ناریه به سبک داعشیان داخل سوله ها خواندم تاهیچ شکی به من نبرد وطوری رفتارمیکردم که من شیفته ی دولت اسلامی عراق وشام(داعش)هستم اما نمیدانستم همین حرکاتم باعث به خطرافتادن جان خودم وعمادمیشود.
برای هرکدام یک تشک نرم یک نفره انداختیم,من وناریه کنارهم وفیصل ان طرف ناریه وعمادهم کنارمن خوابید.
نمیدانم به خاطر خواب عصربود یا به خاطرذهنم که درگیرحرفها وکارهای ناریه بود ,خوابم نمیبرد.
بچه ها خوابیدند,نگاه کردم به ناریه دیدم بیداراست,دوست داشتم سرصحبت راباز کنم ,بنابراین گفتم:خوابت نمیبره انگار؟!!
ناریه:اره ذهنم درگیره اینده است....
من:آینده؟؟اینده که از آن دولت اسلامی ست خیالت راحت..
ناریه:اینجوری که پیش میره,نمیدونم واقعااا,درسته که ازلحاظ اعتقادی روی مجاهدان خیلی کار میشه وخیلیا مصمم میشن که حمله انتحاری کنند وخودشون رانابود کنند اما تعداد این افرادکمه ,میدونی چرا؟؟من فکرمیکنم بی ریشه است ,یه جورتلقینه که اگر همین مجاهد انتحاری به دست یک شیعه اسیربشه وکارهایی که ما به سر اسیران میدهیم یکصدمش رابه سراین مجاهد بدهند,دین واعتقادخودش را انکار میکند هیچ,حتی پدرومادرش هم انکارمیکند
,سلما تواین چندسالی خدمت به داعش کردم اسیران شیعه ای را دیدم که تا پای جان روی اعتقاداتشان ایستادند,باورت میشه زنده زنده پوستشان کردیم اما حاضرنشدندیک ذره از اعتقاداتشان دست بکشند,اگر دربین مجاهدان ما ده نفرازاین نمونه افراد بود کل دنیا را به تصاحب خودمان درمیاوردیم,حیف که تمام قدرت داعش از حمایتهای دولتهایی است که باتشییع دشمنی دارند واعتقادات مجاهدان به نظرمن پوچ وبی ریشه است...
تعجب کردم از طرز حرف زدن ناریه...دنیای حرفهایش با کارهای روزانه اش تفاوت داشت,برای همین پرسیدم:
اگر الان همچی اعتقادی داری چرا باز هم ادامه میدی؟اصلا چی شد جذب داعش شدی؟بعدشم چه طوری یک روز نیست بامن اشنا شدی ,راحت اینجور از داعش صحبت میکنی,نمیترسی من جاسوس باشم؟
لبخندی زد ورویش راکاملا به طرفم کردوگفت:خوب یکی یکی میپرسیدی تاجواب بدم.
جواب سوال اولت که چرا کارم را ادامه میدهم به زودی,ظرف چندروز اینده خودت بهش میرسی...
سوال دومت رابزار اخرجواب بدهم واول سوال سومت راجواب میدم که پرسیدی چرا بهت اعتماد کردم,ببین سلما جان ,من یک زن هستم ,درسته هرروز بارها وبارها کشته دیدم ومیبینم,اما عواطف زنانگی واحساساتم پابرجاست,صبح ازهمان باراول که جلویت ترمز کردم,ترس وجودت را دیدم,داخل پایگاه مسجدجامع وحتی اردوگاه ترس را داخل چشمات دیدم,من مطمینم تورازی داری که از داعشیها میترسی,کسی که این جوره نمیتونه جاسوس باشه,تو میخوای من نردبان ترقیت داخل اردوگاه باشم ومنم کاری میکنم که به درجه خودم برسی.....فهمیدی؟؟
باخودم گفتم:عجب زبله هااا,پس منم باید راز توراکشف کنم ناریه جااااان...
من:بازم ممنون که به من اعتماد کردی,این رابدان من نه جاسوس هستم نه دشمنت,توبه من کمک کردی ومن هیچ وقت به شما خیانت نمیکنم.
لبخندی زد وگفت:میدونم..
میخوام داستان زندگیم را برای اولین بار برای توبگم .....دوست داری بشنوی؟
من:اره,اره,حتما...
ناریه اینجورشروع کرد....
#ادامه_دارد ...🌷
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب قشنگترین اتفاقیست که
تکرارمیشود تا آسمان
زیباییش را به رخ زمین بکشد
خدایا ستاره های آسمان را
سقف خانه دوستانم کن
تا زندگیشان زیبا باشد
🌓🌓🌓🌓
شب زیباتون خوش
🌓🌓🌓🌓
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
صبح آمده باغ ِآرزو واشده است
در شهر بساطِ عشق بر پا شده است
امروز لباسِ بهتری بر تن کن
دیروز دوباره رفت و فردا شده است
#صفيه_قومنجانی
🟩 عضو کانال
💓چهارشنبه تون عالی و شاد
🌻امروز برای همه دوستانم
🍁روزی پراز عشق و محبت
💓پراز افتخار و سربلندی
🌻پراز صلح و سازش
🍁پراز دوستی و مهربانی
💓پراز دلخوشى و
🌻پراز خبرهای خوب آرزومندم
🍁روزتون زیبـا و در پنـاه خـدا
🌞🌞🌞🌞🌞
سلامصبحتون پراز نشاط
🌞🌞🌞🌞🌞
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
عزت نفس... - @mer30tv.mp3
6.24M
صبح 17 مرداد
#رادیو_مرسی
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آغوش تو از جان و سرشتم باشد
تقدیر وصال سرنوشتم باشد
پرواز کند مرغ دلم از قفس و باز
دنیای تو با عشق بهشتم باشد
#مهتا_منتظر
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
اربعین چهـرهٔ عباس و حسینی ماه است
اربعین روضه ی زینب حسرتی با آه است
زائـران پـای پیـاده دل به جاده زده اند
اربعین منتـظرش هر قدمی در راه است
#بهروز_عبداللهی_صدرآبادی
۱۴۰۳/۵/۱۶ شیراز
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
تصویر روشنیست، نگاهت که #عشق را
سرچشمهی کمال، در این روزگار دید...
#الهه_نودهی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
من و آن گوشه دنج خراسانی که می دانی
تو و خلوتسرای زائر و ارباب و مهمانی
سه کنج آن حرم ، یکسو نشسته با دلی از شوق
گرفته سینه ات بال و پر پرواز ها با ذوق
شناور در میان خیل جمعیت ، ولی تنها
زیارتنامه می خوانی میان سیل آدم ها
دوباره رو به گنبد می کنی با شَرم هر بارت
چه خوشحالی که با مِهر رضا افتد سر و کارت
میان بستر سجاده با سیمایی اشک آلود
چه خشنود از نَسیم مِهر آن دردانه معبود
به تسبیحت کلام یا رضایت اوج می گیرد
نوای یا رضا جان یا رضایت موج می گیرد
نفسهایت کمی دارند می گیرند آرامی
تو سرتا پا دوباره خیز بر می داری و گامی
به استقبال زائر آمده شاه از حرم انگار
چه دریایی به پایت ریخته صاحب کرم اینبار
چقدر این خادمان در صحن ها از مِهر می گویند
به نور مِهر او در هر رواقی دیده می شویند
دلم در سینه درد آلود حرف تازه ای دارد
نشانی از کَرَم، از لطفِ بی اندازه ای دارد
به این باور شود نزدیک هر دلداده ای چون من
که در این بارگه پاداش دارد دوست یا دشمن
دوباره شد بلند آوای نَقاره ... دلم لرزید
خدا مهر رضا را بیکرانه ...در دلم پاشید
دلم مأوا گرفته در پناه شاه ، جانانه
چه خرسندم نشستم بر سَرِ خوان کریمانه
به لطف بی گمان ، آقای ما اعجاز خواهد کرد
به روی زائران مشهدش ، در... باز خواهد کرد
#علیرضا_ناظمی
#پنجره_رویایی_من
#مثنوی
#چهارشنبهتونامامرضایی🌺
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ارسالیاعضامحترم
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
ضمن تبریک روز خبرنگار به همه ی خبرنگارهای پرتلاش🌺
در پوششِ تکتک خبرها هر آن
در سنگر عزم و جهد هستی با جان
با شورِ خبرنگاری ات شد پر نور
آیینه ی زنگ خبر وردنجان
#خبرنگار
#احمد_رفیعی_وردنجانی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
غم از دلِ باغ و خانه بیرونم کرد
طوفان شد و بارها دِگرگونم کرد
او آمد و با نگاه جان بخش خودش
دلشاد و پُراز اُمید و مجنونم کرد
#حسن_یزدان_پناهی_فسا
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
روزی که به دام تو گرفتار شدم. یادت هست؟
با دیدن تو از همه بیزار شدم یادت هست؟
آن روز که در ورطه ی چشمان پر از اسرارت
افتادم و مجبور به انکار شدم یادت هست؟
من بودم و دریای تلاطم زده ی چشمانت
مثل صدفی مخزن اسرار شدم یادت هست؟
وقتی که حریف دل بی تاب نبودم دیدی
یکباره چه مشغول به اصرار شدم، یادت هست؟
از آدرس کوچه ی پر یاس نگفتی تا من
آواره ی هر کوچه و بلوار شدم یادت هست؟
تنها گله از پنجره ی باز اتاقت کردم
چون دید و نگفته ست که من خوار شدم، یادت هست؟
در لحظه ی آتش زدن باغ امیدم ناگاه
یخ کردم و تب کردم و بیمار شدم، یادت هست؟
در پاسخ پرسیدنت از رنگ سفیدم، تنها
سرگرم به یک پاکت سیگار شدم، یادت هست؟
#مهدی_ملک
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما
به شیطان
اماننامه نمیدهیم.
اشتباه نکنید
«وقت معلوم» ما
مهلتِ شما نیست؛
فرصتیست
که اراده کردهایم
سایهای را
-نه از ابر-
بلکه از ترس
بر سرتان نگه داریم
تا
پیش از رسیدن موشکها،
هراس
(هَراس: وحشت/ ترس
بر وزن حماس)
گلوی شما را
در حد مرگ
فشار بدهد...
آآآی
ای حریصترین موجودات
به حیات
و ای موشهای متعفّن؛
شما
نه بنیاسرائیل،
که تخم و ترکهی فرعونی هستید
که تا غرق نشده
به دین موسی
ایمان نخواهید آورد...
به «هامان» بگویید
بلندیهای جولان هم
دست کوتاه شما را
به خدای لاشریک نخواهد رساند.
و بیست سال آینده که هیچ؛
شما
گاو شدنِ گوسالههای سامری را هم نمیبینید...
از من میشنوید
هیچ دست و پا نزنید
و الا «یحیی سریع»
خبر غرق شدنتان را
در بابالمندب
سریعتر گزارش خواهد کرد!
فیالحال
آغاز و پایان این صحنه
با ماست،
یا تصمیم میگیریم
روزتان را
با پرواز پهپادها
به شب تبدیل کنیم
و یا
با انفجار موشکها
شبِ اراضی اشغالی را
مثل روز
روشن خواهیم کرد.
آی
ای مدعیان وراثت «تابوت عهد»
تابوتهایتان را آماده کنید؛
ما عهد کردهایم
مستضعفین را
وارثان زمین قرار دهیم...
#مصعب_یحیایی
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
گفتند سادهای ولی از عمق فاجعه
پیداست چشم فتنهگر باسیاستت
#پریسا_مصلح
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واسه من که دوست دارم
چه بهشتیه این روضه
#نماهنگ📺
#مبین_شادلو🎙
#مقداد_پیرحیاتی🎙
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
شمعم که خروش باد خاموشم کرد
با ظلمت زندگی هم آغوشم کرد
من رفتم و هیچکس پِی اَم را نگرفت
من رفتم و سایه ام فراموشم کرد!
#عباس_جواهری_رفیع
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
349.4K
حکمت ۱۳۲نهج البلاغه
ضرورت یاد مرگ (اخلاقی)
خدا را فرشته ای است ، که هر روز بانگ می زند .بزایید برای مردن.وفراهم آورید برای نابود شدن .وبسازید برای ویران شدن .
از سوی خدا ،فرشته ای بانگ زناد
مرگ ست .برآنچه آدمی زاد بزاد
نابود شود هر آنچه اندوخته اند
ویرانه شود .هر آنچه بنیاد نهاد
#جعفر_غفاریان
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
تا سر زده ای سحر بکوی دل من
دیگر شده ای تو آرزوی دل من
من آمده ام فنا شوم در غم تو
دیدم که تویی به های هوی دل من
ماه منی و محرم رازم تو بدان
ای کهنه شراب در سبوی دل من
مست از نگهت هستم وخود می دانی
نیکم که شدی تو ابروی دل من
#صدیقه_شاداب_نیک
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
#کاروان_در_شام
#غزل
🔹تفسیر کربلا🔹
چه غمگین، کاروانی میرود از کربلا تا شام
گره خوردهست آیا سرنوشت کربلا با شام؟
به نیزه آفتابی میشکافد سینۀ شب را
و از گودال خون منزل به منزل میرود تا شام
در این راه سراسر داغ و درد کاروان نور
شنیدیم از جقای کربلا و کوفه، اما شام ...
به دل بغض علی، در دست سنگ و بر زبان طعنه
در استقبال آل مصطفی برخاست از جا شام
چنان سنگیندلیها با کبوترهای زخمی شد
که در شام بلا از غصه شد هر روز آنها شام
نمیدانم چه دیده حضرت سجاد در این شهر
که پرسیدند از رنج سفر، فرمود مولا: شام
ولی این کاروان همراه با خود زینبی دارد
به دست دختر شیر خدا افتاد از پا شام
اگرچه جای خنجر خیزران میدید اما باز
شبیه کربلا در چشم زینب بود زیبا شام
اسارت را ببین راز شهادت برملا کرده
چنان که مو به مو تفسیر کرده کربلا را شام
#حسن_زرنقی
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
خبر ...نگارِ تو بود؛ ای خبرنگار غیور
به مرگ سرخ تو حقِ خبر ادا شده است
هفدهم مرداد روز خبر نگار وخبرنگارهای شهید دفاع مقدس ومدافع حرم مبارک
خبرنگار شهید مدافع حرم
#محسن_خزایی
شادی روحشان صلوات🌹
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"ارنی" کسی بگوید،
که ترا ندیده باشد
تو که با منی همیشه،
چه "تَری" چه "لَن تَرانی...
#مولانا
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky