هستی؛ در میان تمام نبودن ها
سرک می کشد
حال وهوای شرجی نگاهت
وسط حوض ماهی کوچک قرمز
ومن در کالبد غمگینم
چقدر شادمانه بودنت را حس می کنم
هر بار که قلبم طپش دیگری را تجربه می کند
به امید لحظه هایی با تو
#علیرضا_ناظمی
#شعر_سپید
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
آسمان گم شده در چشم ترت،
من به قربان سرت
خون گرفته همه ی دور و برت،
من به قربان سرت
بامن خسته کمی حرف بزن،
که بریدهست سرت؟
که شکسته است چنین بال و پرت؟
من به قربان سرت
#زینب_عدالتیان
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
بگو با من که در من زنده هستی
درون سینهام پاینده هستی
وجودم را معطر میکنی عشق!
تو از عطر خدا آکنده هستی
#حمیدرضا_آبروان
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
🌷🌷📣📣
با عرض سلام و ادب محضر عزیزان کانال کلبه شعر
با توجه به درخواست و پیشنهاد بعضی اعضای محترم کانال مجبوریم از تعداد پستها در طول روز جهت بهره مندی بیشتر اعضا از اشعار دوستان و مطالب کانال کم کنیم لذا نکات ذیل جهت استحضار عزیزان مطرح میشود
🔹 منبعد از هر شاعر بزرگوار عضو کانال در طول روز فقط یک شعر بارگزاری خواهد شد
🔹 عزیزان شاعر عضو لطفا هر روز خودشان یک شعر را از آثار ارزشمندشون انتخاب و برای من یا ادمین محترم کانال ارسال بفرمایند
🔹 با توجه به حضور اساتید گران سنگ در کانال تقاضا داریم که دوستان تازه کار قبل از ارسال شعرشون حتما از تقطیع هجایی استفاده کنند و اقلا شعر بدون ایراد وزنی ارسال کنند
🔹 تاکنون نخواستیم تو ذوق دوستان هنرجو بزنیم و از اکثر آثار ارسالی استفاده کردیم اما منبعد تقاضا داریم که قبل از ارسال برای بنده یا ادمین حتما حتما خودشون با تقطیع هجایی از صحت وزن آن مطمئن شوند و حتی الامکان از نظرات کارشناسی و نقد سایر دوستان استفاده کنند.
یا اینکه بعد از اسمشون عبارت
(( در حال آموزش )) رو اضافه کنند که به انتقاد اعضا و اساتید حاضر در گروه مبنی بر عدم ارسال اشعار ایراد دار احترام گذاشته شود.
May 11
یک دختر سه ساله با این همه کرامت
کوچک ولی تو گویی گشته خمیده قامت
آن صورت چو ماهش گشته سیاه ونیلی
از کینه های دشمن از ضربههای سیلی
امشب خرابه اش را بابا نموده روشن
شام خزان او را باسر نموده گلشن
کوپیکر قشنگت بابای مهربونم
دردت بمن نگفتی اما خودم میدونم
هر دم بمن میگفتی جونم بجونت بسته
دنبال تو دویدم گشتم غمین وخسته
عمه بیا که آمد آری برادر تو
خورشید من نشسته امشب برابر تو
درپیش روی آن سر پر پر شد آن گل ناز
نازک چوبرگ گل بود آماده بهر پرواز
#صدیقه_شاداب_نیک
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
:
زنی با چشمهای قهوهای جا مانده در جانم
خیالش با من است اما حواسش را نمیدانم
زنی که چشم او از شعر سعدی سر درآورده
و من هر شب برای دیدن او شعر میخوانم
چه بیرحمانه مویش را به روی شانه میریزد
و من در حسرتش مانند موهایش پریشانم
به بیخوابی این دیوانه قانع نیست چشمانش
سرم را داده در دستم به دنبال بیابانم
مداوم میشمارم، چندمین دیوانهاش هستم
که امشب با خیالش میسپارم لب به قلیانم
نمیدانم برایش چندمین مَردم که میمیرم
از این زیبایی افراطیاش گاهی هراسانم
نمیخواهم کنار دیگری پیدا کنم او را
توافق کردهام با این زن جا مانده در جانم
#علی_صفری
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
نفرت ز رجز های حماسی دارد
یا کینه و اغراض سیاسی دارد
امسال شبیه سال هایی که گذشت
برنامه ی اربعین هراسی دارد
#محمدعلی_ساکی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
🖤🏴
کوتاه در باب درد و دل دختر سه ساله با پدر
گیرم که پس دهند به من گوشواره را
در گوش پاره عمه کند گوشواره را؟
اصلا بگو که داغ ندیده به کربلا
عمه چگونه تاب بیارد نظاره را؟
سر،چوب،خنده ها وشراب و یزید مست
دختر چگونه شکوه کند رنج خاره را؟
ای یوسفم به پیرهنت وعده ام بده
برده غنیمت این کفن پاره پاره را؟
غمگین نشو پدر ولی اکنون بگو به زجر
فرق میان رفتن من با سواره را
#مولاتی_رقیه
#زهرا_حاجی_پور
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
بیماری من عامل بیگانه ندارد
عشق تو به هم ریخته اعصاب و روانم
آخر چه کند با دل من علم پزشکی
وقتی که به دیدار تو بسته ضربانم؟
#بهروز_یاسمی
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
-1931862272_1536440686.mp3
7.54M
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
🎙 #حمید_هیراد
🎼 دنیام ❤️❣️
نامِ حق، زیباترین آغاز بر هر کار ماست
دستِ لطف و مهر او هرلحظه ،هرآن یار ماست
او که بر ما هرنفس لطف فراوان کرده است
جانمان را لایقِ کوی خراسان کرده است
لطف کرد و شاملِ این رحمتِ بیحد شدیم
زائر صحن و سرایِ جنت مشهد شدیم
این حرم دارالشفای مردمی اهل ولاست
آستان حضرت سلطان علی موسیالرضاست
عاشقان در این حرم مهر فراوان دیدهاند
لطفهایِ بیشمار از دستِ سلطان دیدهاند
عاشقان در این حرم با دوست نجوا میکنند
شور و حالی بینظیر و ناب پیدا میکنند
هر که در یک گوشه دارد با خدایش عالمی
چون خدایش یافته بهر غم دل محرمی
عاشقان را در بهار لطف، راضی دیدهاید
کودکان را گرم در دنیای بازی دیدهاید
مادران را در تب و تابِ تماشا دیدهاید
شور و حال دختران چادری را دیدهاید
با چه شوقی چادر گلدار بر سر کردهاند
با چه لبخندی نظر بر روی مادر کردهاند
حس و حال و تکتک رفتارهاشان دیدنیست
بهر بابا گونههای نازشان بوسیدنیست
توی جمع خانواده مثل ماهی روشنند
بهر بابا دم به دم شیرین زبانی میکنند
چون سر بابای خود را روی زانو مینهند
دستِ خود را بر سرش با مهربانی میکشند
میکنند از مهر هر دم بوسهای ارزانیاش
گاه رویِ گونههایش گاه بر پیشانیاش
بر سر و روی پدر دست محبت میکشند
طعم ناب مهر و احسان پدر را میچشند
گفتهام از شورِ دختر بچه با بابای خود
من نمیدانم که این مجلس چرا اینگونه شد
رفت دلهای شما دلدادگان تا کربلا
کربلا یا کربلا یا کربلا یا کربلا
رفت دلهای شما پیش سهساله دختری
دختری که میکند هر دم ز بابا دلبری
میبرد دل از پدر هر لحظه با قندِ کلام
میکند هر بار با لبخند بر بابا سلام
توی آغوش پدر دارد بهشتی بینظیر
تنگ میگردد دلش تا میشود این وصل، دیر
......
آه خیلی دیدن لبخندِ بابا دیر شد
لحظهلحظه کودک دلبند بابا پیر شد
بهر دیدارش دمادم بیقراری میکند
هر چه میگویند: نه ،او پافشاری میکند
آنقدر گوید پدر، جانم پدر، جانم پدر
تا که میآید برای دیدنش بابا به سر
دختر نازم ببین بابا رسیده ناز کن
چشمهای خسته و نمناک خود را باز کن
مثل زهرا مادر من گونههایت نیلی است
میشناسم این کبودیها نشان سیلی است
رد خون داری به روی گوشهایت دخترم
خون شده با دیدن رویت دلِ اهل حرم
با صدای هقهق خود گفتگو آغاز کرد
با سر بابا سر درد دلش را باز کرد
روی زانو آن سر از تن جدا را ناز کرد
گونههایش را، لبش را، چشمها را ناز کرد
با دو دست کوچکش خاکستر از سر میتکاند
بعد رویِ زخمها با بوسه مرهم مینشاند
بود حال دختر و بابا در آن شب ماجرا
باز میشد دمبهدم یک گوشهای از روضهها
خواستند از او بگیرند آن سر اما،سر نداد
آنقدر نالید و بابا گفت آخر اوفتاد
ناز کرد و ناز کرد و ناز کرد و ناز کرد
دختر دردانهای سوی پدر پرواز کرد
#شهادت_حضرت_رقیه
#احمد_رفیعی_وردنجانی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
به مُناسبتِ درگُذشتِ پیرغلامِ حضرتِ اَبا عبداللّٰه الحسین حاج #سیّد_احمد_شمس
_______________________________ با شوقِ حسین(ع) ، عابد از دنیا رفت
مدّاحِ حسین (ع) ، حامد از دنیا رفت
آن ذاکرِ اهلِ بیت حاج احمدِ شمس
با عشقِ حسین(ع) شاهد از دنیا رفت
#حسن_یزدان_پناهی_فَسا
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
به دلم پناه می برم
از شر تنهایی...
پای حرف هایش می نشینم
همه بوی سوختگی می دهند
بوی سال ها دوری...
بوی تنهایی...
کاش بودی ای مرهم بی تابی من
تا باران ..!
عاشقانه نبارد
تا نبودن تو را به رخ دلم نکشد.
#مژگان_بوربور
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میرسد قرنی به پایان و سپهر بایگان
دفتر دوران ما هم بایگانی میشود
#شهریار
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
🌷دختری بابایی🌷
عاشق باباست او ، از قدر دنیا بیشتر
او به بابا عشق دارد ،عشق بابا بیشتر
از بهار عمر او تنها سه سالی می گذشت
مهر او از کل دنیا، آب دریا بیشتر
اشقیا این طفل را محروم کردند از پدر
بیش از این قسمت نشد دیدار نوپا بیشتر
رفت بابایش ولی دلبسته تر می شد به او
عشق و آغوش پدر را شد پذیرا بیشتر
عمه زینب دائما سنگ صبور طفل بود
در تسلای دل او سهم کبری بیشتر
چند ساعت کاخ بود ای خاک بر آن کاخ باد
هر کجا دلتنگ بابابود، آن جا بیشتر
بود در سوگ پدر اما به شوق انتظار
انتظارش، انتظاری بود آیا بیشتر
جنس غم ازجنس دیگرسوگ وهجرانها نبود
بود از سوگ رسول و اشک زهرا بیشتر
نازدانه درد دل می کرد با بابای خود
کاش بود آن خواب، قدری وقت مأوا بیشتر
من نمی دانم زبان حال آن والامقام
آن قدَر دانم که می فرمود حالا بیشتر
بی تو پیمودیم راه سخت و من نالان شدم
رنج دیدم از فشار خار در پا بیشتر
عصر عاشورا نشد پایان ، ستمها ای پدر
نانجیبان، بعد تو کردند دعوا بیشتر
خیمه ها آتش زدند و دختران را می زدند
ددمنش ها می شدند اینگونه رسوا بیشتر
یا رقیه یک عنایت کن به جمع مومنین
روزی ما کربلا کن جان مولا بیشتر
#سجاد_محمدیاری
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
هدایت شده از آب وآجر.الهه بیات مختاری
این عجب نیست چنین غرق تماشا شده ام
این عجیب است که من در دلِ تو جا شده ام
بی کران است دلت مثل خزر وقت غروب
این شگفت است که من ساحل دریا شده ام
بهتر از خوب تویی خوب تر از خوبی ها
ساده گفتم که بدانند چه شیدا شده ام
دل به دریا زده ام بلکه به دریا برسم
وسط معرکه دیدم که چه تنها شده ام
من کجا ماه کجا صورت مهتاب کجا
چاره ای نیست که آواره ی صحرا شده ام
یوسف شهر نبودم که دلت را ببرم
آه، در شهر مَثَل مِثلِ زلیخا شده ام
#مهدی_ملک
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
.
نگاه نافذ او نور آسمانی داشت
همیشه در سبدش عطر مهربانی داشت
علم به خاک دلم هیچ عاشقی نزده است
بهجز یکی که به این قلب حکمرانی داشت
به روی من نشد آغوش مهر او بسته
همیشه حوصله و شوق میزبانی داشت
شبیه من که نبود اهل شعر! اما خب!
به حرفحرف سخنهاش درفشانی داشت
از اینکه عشق شود آشکار میترسید
چه فایده که محبت به من نهانی داشت؟
کنار او غمی از شب نداشتم دیگر
نگاه روشن او مهر آسمانی داشت
چقدر مایهٔ غم بود رفتن تلخش!
چقدر آمدنش قند شادمانی داشت!
#زینب_نجفی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
بداههای تقدیم به فاطمهی رقیه سلامالله علیها:
چگونه شرح باید داد وصف الحالِ آن پا را
که داغ آبله سوزاند قلب سنگ خارا را
اسارت واژهٔ خردیست وقتی پیش این دنیا
گرفته دست های تو به بازی خاک صحرا را
مگر خورشید را بر روی نی دیدی که بعد ازآن
نمیخواهد ببیند چشمهایت صبح فردا را؟
نسیم از سوی طشت لالهگون آمد بهسوی تو؟
که همچون گل گشودی باز آغوش تمنا را؟
همیشه جای تو بوده در آغوش حسین اما
گرفتی در بغل آخر سر خونین بابا را
درون خانهی خود از خرابه روضه میخوانیم
که یادت میکند آباد این ویرانهی ما را
#عاطفه_جعفری
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
موج اگر موج است، باید ترک آرامش کند
هرچه ساحل سنگدلتر بیشتر کوشش کند
ساقیا جام مرا پیش از طلب لبریز کن
شاه را عیب است گر درویش از او خواهش کند
این سخن بر تارک تاج سلیمان حک شده است
محترمتر میشود سلطان اگر بخشش کند
زینت ظاهر کجا، حسن خدادادی کجا
زشترو زیبا نگردد هرچه آرایش کند
عشق رهوار است اما بر زمین هم میزند
رخش اهلی را، سوار نابلد سرکش کند
آنکه در صلح است با خود، با جهان در جنگ نیست
کاش میآموخت انسان با خودش سازش کند
عشق زنجیر قوافی را ز دستم باز کرد
میبرم فرمان دل را تا چه فرمایش کند
#فاضل_نظری
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky