eitaa logo
کلبه ی شعر
2.4هزار دنبال‌کننده
12.3هزار عکس
3.6هزار ویدیو
31 فایل
🌺🌺 در پریشانی ما شعر به فریاد رسید 🌺🌺 ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ آماده انتشار اشعار و دلنوشته هایتان هستیم ارتباط با مدیر کانال👇👇 @mah_khaky ادمین کانال👇👇 @Msouri3 تبادل فقط با کانالهای شعری و ادبی و شهدائی.
مشاهده در ایتا
دانلود
بر تُنگ پُر‌امید‌ بی‌ تابم نزن‌ سنگ ابریشم‌ زیبای‌ جانم‌ را نزن‌ چنگ درپیله‌ ی تاریک‌ خود‌ در انتظارم‌ پروانه‌ ای گردم‌ که باشم با‌ تو همسنگ 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
چهار علم از زبان لقمان حکیم اول زبانت را از غیبت حفظ کن چشمت را از حرام محفوظ کن شکمت را از لُقمه ی حرام دوری ده از گمان بد بپرهیز ارسالی ✅️‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
وابسته ی چشمت شده احوال دل من هم علت لبخندی و هم علت آهم 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
ایکاش بهانه ای شود دستانم آغاز ترانه ای شود دستانم بگذار که لایِ دشتِ موهات گُلم دندانه ی شانه ای شود دستانم ✅️عضوکانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
شب آمد و دل تنگم هوای خانه گرفت دوباره گریه‌ی بی طاقتم بهانه گرفت شکیب درد خموشانه‌ام دوباره شکست دوباره خرمن خاکسترم زبانه گرفت نشاط زمزمه زاری شد و به شعر نشست صدای خنده فغان گشت و در ترانه گرفت زهی پسند کماندار فتنه کز بن تیر نگاه کرد و دو چشم مرا نشانه گرفت امید عافیتم بود روزگار نخواست قرار عیش و امان داشتم زمانه گرفت زهی بخیل ستمگر که هرچه داد به من به تیغ باز ستاند و به تازیانه گرفت چو دود بی سروسامان شدم که برق بلا به خرمنم زد و آتش در آشیانه گرفت چه جای گل که درخت کهن ز ریشه بسوخت ازین سموم نفس‌کش که در جوانه گرفت دل گرفته‌ی من همچو ابر بارانی گشایشی مگر از گریه‌ی شبانه گرفت 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
نشد هرگز در آغوشت شَوَم در وقتِ بیداری خودت کاری کن و تنها به خوابِ من بیا امشب ✅️‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
🌷‌ داستان 🌷 چوپانی عادت داشت در یک مکان معین زیر یک درخت بنشیند و گله گوسفندان را برای چرا در اطراف آنجا نگه دارد. زیر درخت سه قطعه سنگ بود که چوپان همیشه با استفاده از آن‌ها آتش درست می‌کرد و برای خود چای آماده می‌کرد. هر بار که او آتشی میان سنگ‌ها می‌افروخت متوجه می‌شد که یکی از سنگ‌ها مادامی که آتش روشن است، سرد است اما دلیل آن را نمی‌دانست. چند بار سعی کرد با عوض کردن جای سنگ‌ها چیزی دست‌گیرش شود اما همچنان در هر جایی که سنگ را قرار می‌داد، سرد بود تا اینکه یک روز وسوسه شد تا از راز این سنگ آگاه شود. تیشه‌ای با خود برد و سنگ را به دو نیم کرد. آه از نهادش بر آمد. میان سنگ موجودی بسیار ریز مانند کرم زندگی می‌کرد. رو به آسمان کرد و خداوند را در حالی که اشک صورتش را پوشانده بود، شکر کرد و گفت: خدایا،‌ ای مهربان، تو که برای کِرمی این چنین می‌اندیشی و به فکر آرامش او هستی، پس ببین برای من چه کرده‌ای و من هیچگاه سنگ وجودم را نشکستم تا مهر تو را به خود ببینم. 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شبهایی ڪہ دلمون بہ آدمای دورمون گرمه شبهایی کہ قلبمون یہ جورہ خوبے میتپه شبهایے که بی دلیل حالمون خوبہ بیشتر از همیشہ خدارو شکر ڪنیم 🌓🌓🌓🌓 شب زیباتون خوش 🌓🌓🌓🌓 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
چه دلنشین 🍏 است روزی که🍏 بامهربانی آغازشـود🍏 پنـجـره ی دلـت را 🍏 رو به خوشبختی باز کن🍏 عشق را به قلبت دعوت کن🍏 و نفس بکش هـوای مـهربانی را🍏 پنجشنبه تـون شـاد و پـر خـاطره🍏 🌞🌞🌞🌞🌞 سلام‌صبحتون پراز‌ نشا‌‌‌‌ط 🌞🌞🌞🌞🌞 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
با تو آن روز که شطرنج محبت چیدم ماتی خود ز تو در بازی اول دیدم ... 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«غزه» غزه و آه و دود سر کودک، خونین دل پدر، غمدیده دل مادر، داغدار ای دشمن صیهون! بی رحم وخونخواری نسل کشی قهاری بشنو ندای حسین« ع» اگر دین ندارید لااقل آزاده مرد باشید کو مروت؟ کو اصالت؟ بترسید... بلرزید... خانه‌ای ساخته‌اید بنیادش همه خون همه آه مادر همه ناله... همه آتش... بنیادتان بر باد است ✅️‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky