eitaa logo
کافه شعر
2.5هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
230 ویدیو
0 فایل
بسم رب عشق ✨ مرا عهدیست با جانان🫂🫀 شما لایق بهترین ها هستید با ما بهترین ها رو بخونید و لذت ببرید.♥️🫵 بفرمائید شعر🌱 شنوای حرف های شما👈 @Shaeran1403
مشاهده در ایتا
دانلود
نمی خواهم بجنگم . . . خداوندا ، نمی خواهم بجنگم درین دنیا،نمی خواهم بجنگم درین دنیا که جایِ زندگانی ست خداوندا ، نمی خواهم بجنگم به صلح و دوستی و مهربانی مَنَم شیدا ، نمی خواهم بجنگم برو ای جنگجو من را رها کُن که بی پروا ، نمی خواهم بجنگم زِ درگیری و دَعوا، آتش و جنگ مگو با ما ، نمی خواهم بجنگم به عشقِ ماهیانِ زندگانی لبِ دریا، نمی خواهم بجنگم به ذهنِ کودکان روءیای صلح ست درین روءیا ، نمی خواهم بجنگم بهشت عَد°ن اگر آرَد شهادَت درین سودا ،نمی خواهم بجنگم اگراینجاست جای زندگانی دگر اینجا،نمی خواهم بجنگم نمی خواهم بجنگی با من ای جان تو را جانا ، نمی خواهم بجنگم ای انسان و ای انسان و ای انسان ای انسانها ، نمی خواهم بجنگم زِ مَهدی پرسش و پاسخ مخواهید چرا؟ زیرا ! نمی خواهم بجنگم -مهدی میرابی_جاجرم 👌 در کافه شعر☕️
همین اشک هاست که بغض می شود گاهی و همین درد هاست که خنده ی محوی می شود بر لب (مرداب) 👌 در کافه شعر☕️
او رفت ولی چه ساده دور از من شد در پیچ وخم دوجاده دور ازمن شد تا پشت سرش اب زچشمم ریزم رفتم دو قدم پیاده دور از من شد 🚶🏻‍♂ -صدیقه شاداب نیک 🥰 در کافه شعر☕️
صِبغَه الله وَمَن°اَحسَنُ مِنَ اللهِ صِبغَه آیه ۱۳۸ سوره ی بَقَره رَنگِ اِلهی بِپَذیر ای نِکو در عَمَل و نیَّت و درگفتگو چیست بِه°ازرَنگِ اِلهی هَمی این بُوَدَت رَنگِ خوشِ بی غَمی -مَهدی میرابی_جاجرم (مردهفت هنرایران) 🥰 در کافه شعر ☕️
دلگویه های رباعی گونه * از اول راه دید تا آخر راه قطعا ز شهادت خودش بود آگاه هر روز شهید می شد و جان می داد با نصر خدا به جبهه ی حزب الله * این جان ننمود با تنش همراهی پُر مَی زده بود از خُم آگاهی سید که علمدار حرم بود مدام    سر داد و گرفت تاج نصراللهی * با این که نبسته بود سید پر و بال یک لحظه نبود غافل از  راه وصال می خواست ولی شبیه اجداد خودش تکمیل کند حکایت شصت و سه سال * گفتم که فراق را نمایم  کتمان از سینه نیایدم کلامی به زبان از صبر ندارم گله ای رفت که رفت بی تو چه کنم بگو در این هجرستان * آن رمز بلند را که پیدا کردید مشت گره های بسته را وا کردید ققنوس  کم آورد در آتش ز شما ای شصت و سه ساله ها چه با ما کردید * هرچند زمانه فزت ات را نشینید در ظاهر اگر چه باغ سیبت خشکید اما علم بلند نصراللهی در دشت و دیار و قریه خواهد چرخید * بیدارترین ستاره در شام نبرد در عرصه کسی نشد به تو هماورد سید حسن ای نشانه ی نصرالله با روح بلند خود به این جا برگرد * التماس دعای خیر شما و استدعای شفاعت از شهیدان -سید علی میری رکن آبادی 🥰 در کافه شعر ☕️
اخ اگر چشم تو دیگر به دادم نرسد میشوم شعله به انبار همه ابادی...... -محمدغلامی شمس ابادی 🥰 در کافه شعر☕️
هیچ بودم که تو را دیدم و دیوانه شدم چشم زیبای تو را دیدم و ویرانه شدم !! -هادی منتظران 🥰 در کافه شعر ☕️
ای امام هشتم و چشم و چراغ اهل طوس آفتاب مشرقی ای حضرت شمس الشموس پادشاه کشور ایرانی و سلطان ما پادشاهان جهان یک یک به پایت خاک بوس می رسد شاه و گدا در محضرت با التجا می کند در روبرویت با ادب هر دم جلوس می کنی راضی ز خود هرکس که مهمانت شود میکنی خوشحال هرکس بوده غمگین وعبوس می رود ماه عسل در ابتدای زندگی میکنی خوشبخت تو داماد را با نو عروس می دهی اذن دخول هر کسی که آمده است از مسلمان و مسیحی گبر،کافر،یا مجوس در طواف مرقدت صدها فرشته روز و شب یک جهان پای پیاده آمده تا پای بوس گنبد و گلدسته و ایوان تو باشد طلا درب ها روکش طلا و چوب آن از آبنوس می کند هرکس زیارت عاقبت گردد به خیر می شود زائر به تو با قلب پاک و با خلوص مرقدت یک لحظه از زوار ها خالی نشد گرد شمع جان تو پر گشته میلیونها نفوس می دهی حاجت به هرکس ، هر که یاد تو کند آنکه گردد زائرت آنرا ولیکن بالخصوص کاش می شد لحظه ای خلوت شود گرد حرم تا بگیرم در بغل ،گیرم ز مضجع ماچ و بوس -علیرضا تیموری 🥰 در کافه شعر ☕️
در دل این خزان ِ وحشت زا گر چه سبز ایستاده دلخون است از غم دوستان خفته به خاک دل پریش است و زار و محزون است. -طوبی_حاجقلی_باران 🥰 در کافه شعر ☕️
ای عشق بیا‌ دوباره تفسیرم کن با من تو بمان و باز زنجیرم کن دستان مرا بگیر تا صبح سپید درچشم دلم زل بزن و پیرم کن 💛 - صدیقه شاداب نیک 😉 در کافه شعر ☕️
دَردِ فراق . . . جان و دل رفت،چورفتی زِکنارم ای یار رفتی و رفت دگر باغ و بهارَم ای یار تا تو بودی کَمَکی بود مَرا صبر و قرار بی تو دیگر نَبُوَد صبر و قرارم ای یار نَفَسی داشتی و بود اُمیدی به دِلَم بی تو در دل دگر اُمید ندارم ای یار درفراقِ توشدم نوحه سَرا،مویه کُنان در غَمِ دوریِ تو زار و نَزارم ای یار هردَم ازسینه ی خود آه برآرَم جانسوز هَردَم ازدیده ی خود اشک برآرم ای یار تاکه آیی به دَرِخانه ی خودچون خورشید دیده° را بَر رَهِ تو باز گُذارَم ای یار کس پذیرای دِلَم نیست درین دردِعظیم باز آ تا که به تو دل بِسِپارم ای یار شعرِ(مَهدی) نتوانَدکه قَرارم بدهد مگر آیی و بَر آری تو قَرارم ای یار 😉 در کافه شعر ☕️
دو دستانت شبی سوی خدا کن برای این دل عاشق دعا کن اگر خواهی من و تو یار باشیم بیا یک شب مرا حاجت روا کن 🤍 - مجتبی کمان دار 😉 در کافه شعر ☕️