eitaa logo
کافه شعر
2.5هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
227 ویدیو
0 فایل
بسم رب عشق ✨ مرا عهدیست با جانان🫂🫀 شما لایق بهترین ها هستید با ما بهترین ها رو بخونید و لذت ببرید.♥️🫵 بفرمائید شعر🌱 شنوای حرف های شما👈 @Shaeran1403
مشاهده در ایتا
دانلود
بیهوده نظر به دام صیاد نکن با غفلت خود درد سر ایجاد نکن وقتی که به دام دانه ها افتادی دیگر هوس فضای آزاد نکن 💚🕊 -محمدعلی ساکی 😉 در کافه شعر☕️
چرا صیاد ها از آه صید خویش می ترسند ز کرداربد آن افراد کج اندیش می ترسند همیشه نیست این دنیا بکام شوم مستکبر که جباران ِ ظالم ازمنِ درویش می ترسند ☺️ در کافه شعر☕️
بحث وقیل وقال نیست،حرف حرف گندم است آبرو ، هبوط ،رنج ،آه ، سهم مردم است در زمانه ای که قلبها کویرهای تشنه اند آسمان در انتظار قطره ای ترنم است مهربان نشسته ایم روبروی هم ولی گلفروش دوره گرد تشنه ی تبسم است ای هزارشب، اسیر موجهای در نفس جذر ومد سرنوشت خسته از تلاطم است روزگار فتنه است،ما کجای قصه ایم عاشقی بهانه است،عشق این میان گم است شعر ناتمام دل،حلقه می زند به چشم درهجوم غصه ها،چاره در تفاهم است زندگی بدون عشق،سیب سرخ نارس است شایم شبیه مرگ؛سوی فصل پنجم است. ☺️ در کافه شعر ☕️
و تو آنی که من در محور تو میگردم و من آنم که در حسرت تو بیمارم ☺️ در کافه شعر☕️
دو چشمت فتنه جو و فتنه ساز است صدایت دلنشین و دلنواز است برای که بی قراره فقط آغوش گرمت چاره ساز است 🫂 -مجتبی کمان دار ☺️ در کافه شعر ☕️
ضمن احترام به حَریم مُقدَّس دینِ مُبین اسلام و مسلمانان راستین و حقیقی . . . ای خُدا جانِ مرا بَر، طالبِ جان نیستم عِزَّت انسان زیادست و من انسان نیستم حُرمَتِ مِهمان در این دَیرِکُهَن باشد زیاد لایقِ حُرمَت نیَم زیرا که مهمان نیستم گر که آزادی همین باشد که می بینم به چَشم حَسرتم باشد چرا در دام و زندان نیستم آن یکی با مُهر و تسبیح و عَبا می کرد ظُلم شُکر بنمایم خداوندا که من آن نیستم دیگری هر ساله عَزمِ کعبه ی جانان کُند مثل او من از ریا در حجِّ جانان نیستم شیخِ شهرم گفت تقوا پیشه کن، رضوان طَلَب گفتمش تقوا زِ تو من اهلِ رضوان نیستم فِکرِ دربانانِ کویت اِحتکار ست ، اِحتکار پس همان بِه° ای خداوندا که دربان نیستم (هف هنَر) باشد مسلمان و وَلی شخصی بِگفت گرمسلمانی بُوَد این (من مسلمان نیستم) ☺️ در کافه شعر ☕️
ﺷﺪﻡ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ ﺷﻔﺎﯾﻢ ﻣﯿﺪﻫﯽ ﯾﺎﻧﻪ؟ ﺩﻟﯽ ﺑﺸﮑﺴﺘﻪ ﺁﻭﺭﺩﻡ ﺩﻟﻢ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺧﺮﯼ ﯾﺎ ﻧﻪ؟ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﻫﯿﭻ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﻢ ﻣﻦ ﺍﺯ ﻏﺎﺭﺕ ﺑﺎﺯﮔﺸﺘﻢ ﻣﺮﺍ ﺍﯼ ﻧﺎﺯﻧﯿﻦ ﻣﻦ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﻩ ﻣﯿﺒﺮﯼ ﯾﺎ ﻧﻪ؟ ﻣﻦ ﻫﺮ ﺷﺐ ﺩﺭ ﺧﯿﺎﻻﺗﻢ ﺯﻧﻢ ﺑﻮﺳﻪ ﺑﻪ ﻟﺒﻬﺎﯾﺖ ﮔﻞ ﺑﻮﺳﻪ ﺑﻪ ﻟﺒﻬﺎﯾﻢ ﺗﻮ ﻫﻢ ﻫﺮﺷﺐ (می)زﻧﯽ ﯾﺎ ﻧﻪ؟ ﺑﻬﺎﺭﻣﻦ ﺑﻪ ﻏﺎﺭﺕ ﺭﻓﺖ،ﻫﺮﺷﺐ ﺑﻬﺮﻣﻦ ﯾﻠﺪﺍﺳﺖ ﺑﮕﻮ ﺍﯾﻦ ﺷﺎﻡ ﺗﺎﺭﻡ ﺭﺍ ﭼﺮﺍﻏﺎﻥ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﯾﺎ ﻧﻪ؟ ﺩﮔﺮ ﺑﺮ ﻋﺸﻖ ﺷﮏ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺍﻋﺘﺒﺎﺭﯼ ﻧﯿﺴﺖ ﺗﻮ ﻫﻢ ﺑﺎ ﻗﻠﺐ ﺭﻧﺠﻮﺭﻡ ﻣﺪﺍﺭﺍ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﯾﺎ ﻧﻪ ؟ ☺️ در کافه شعر☕️
علی عادل،علی مقصود این عالم علی را خوان که یادش رفع هر ماتم علی گفتن مرام و معرفت خواهد جهان گنجینه شد از عشق این حاتم ☺️ در کافه شعر ☕️
گنجشکم و با بال رها می خوانم بر پنجره ،شاخه ،درهوا می خوانم از صبح علی الطلوع تا تنگ غروب شعر تر آفتاب را می خوانم ☺️ در کافه شعر ☕️
بگویدش بیاید در کعبه ی دل طواف کند مرادش را در زمزم چشمه ی دل صاف کند ☺️ در کافه شعر ☕️
ای آن که نبودنت مرا کشت بیا شب های فراق را بده پایانی -صدیقه شاداب نیک ☺️ در کافه شعر☕️
درد از چشمان من شوق تماشا را گرفت دیده ام را بستم وچون شام ویران سوختم! ☺️ در کافه شعر☕️