eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
626 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
193 ویدیو
13 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀 دارد صدای ناله‌ی مادر می‌آید از دور بوی لاله‌ی پرپر می‌آید هرسال عاشوراتر از سال گذشته‌ست کفر جهان کفر دارد درمی‌آید کرب‌وبلا مهد شکوفایی‌ست آری اصغر به میدان می‌رود اکبر می‌آید در نوجوانی مرگ «اَحلَی مِن عسل» نیست این کار تنها از شهادت برمی‌آید مثل رقیه بیقرار یار باشی ویرانه ثابت کرده او با سر می‌آید باید بلرزد کاخ‌های ظلم، ای شیخ وقتی صدایت از روی منبر می‌آید ما زخمی زخم‌زبان‌هاییم اما این روزگار تلخ آخر سرمی‌آید @shaeranehowzavi
✔️ امروز از «تُ» می‌خوانیم 🔘 امروز اولِ ، روزِ شعر و ادبیاتِ آیینی، بزرگداشتِ محتشم کاشانی و روزِ شعرخوانی جهان‌نمایی‌ها 🕓 ساعت ۵ عصر باهم برای هم می‌خوانیم. 🏡 قم، صفاییه، کوچه ۳۷، پلاک ۱۱ @jahannama_life @shaeranehowzavi
🥀 شفاست تربت تو، گفت هر که را که مریض است نخست تربت، اگر نیست چای روضه بنوشان @shaeranehowzavi
کار زمزم میکند چایی پای روضه ها چای این غمخانه را خوردن صفایی می‌دهد @shaeranehowzavi
هدایت شده از ادبی-اشراق
🔴عصر شعر عاشورایی 🔸از سلسله برنامه‌های ماهانه‌ی حجره‌های ساحلی 🔻به همراه معرفی و تقدیر از برگزیدگان فراخوان شعر عاشورایی《شور فرات》 🔸با اجرای سید محمدجواد شرافت 🔹با حضور و شعرخوانی: محمدمهدی خان‌محمدی، روح الله گایینی، سیده کبری حسینی بلخی و شاعران حاضر در جلسه 📆زمان: شنبه، ۳۱ تیرماه ۱۴۰۲، ساعت ۱۷ 🔰مکان: قم، خیابان شهدا(صفاییه)، نبش کوچه ۱۷، معاونت فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی، نگارستان اشراق. 🔸اداره هنرهای ادبی، معاونت فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی @eshragh_adabi
🥀 فرض کن یک نازدانه در خطر افتاده باشد آه از آن وقتی که چشمانش به سر افتاده باشد خوب می دانست باید رد گرم بوسه هایش بر پریشانی مو های پدر افتاده باشد هیچ فکرش را نمی کرد آن عموی نازنینش گوشه ی میدان بدون بال و پر افتاده باشد با خودش می گفت آری کربلا یعنی همین که سوره ای با آیه هایش دور و بر افتاده باشد پر کشید آرام از فریاد های سینه اش تا آتشی بر زخم هایی مستمر افتاده باشد @shaeranehowzavi
🥀 همراه کاروان اسیر ابر کوچکی ست بارید آنچنان که جهان از غمش گریست ابری سه ساله و متراکم از آه و اشک چشمش هنوز هم نگران عمو و مشک برکت به چشم های سیاهش دهد خدا روییده گندم از نم اشکش چو ردپا اشکش چه بی‌صداست نشان از صلابت است او دختر حسین،غیور ابن غیرت است در حال هق‌هق است و عزا کودکِ درون اما به اخم می‌شکند دشمن از بُرون مشتی حقیر و دون به تماشا نشسته‌اند از ترس، دست حضرت سجاد بسته‌اند گفتند هر کسی که اسیر است مرتد است آه ای رقیه! وقت رجزخوانی"قد" است باید که قد کوچک تو حمله‌ور شود تا چشم‌های کور کمی بازتر شود ای شارعین! سه ساله و احکام ارتداد؟ ما خارجی؟ چگونه رسیدی به اجتهاد؟ بغض علی‌ست علت این بندهای ما ارث علی‌ست غربت فرزندهای ما آری علی که یار یتیمان شهر بود جسم یتیم‌هاش پر از آبله...کبود کم هلهله کنید که ما داغ دیده‌ایم ما دختران، اسیر؟ نه هرگز...شهیده‌ایم ساکت شوید امت زنده به گورها ماییم اهل‌بیتِ غفور و صبورها در دست، دست عمه و بر لب فقط سکوت او رفت و کرد پشت‌سرش آسمان سقوط ساکن شدند خسته میان خرابه‌ای پرگشته بود چشمِ ترش از خطابه ای ای مردمان شام مرا که یتیم کرد؟ خود را به زیر سلطه‌ی دیوی رجیم کرد آغوش گرم و باز علی‌اکبرم کجاست؟ لبخندهای ناز علی‌اصغرم کجاست؟ عرش خدا به لرزه درآمد به آه من گیراست آه و لعنت چادر سیاه من شب شد،سکوت دختر بابا غروب کرد دیو از صدای ناله به یکباره گشت زرد آمد به رسم مهر و تسلی سر پدر پر شد دلش از عاطفه در محضر پدر این‌بار لب گشود به دلجویی از پدر از عمه گفت از غم دوری و از سفر سر را گرفت در بَر و بوسید تشنه‌لب آتش گرفت سینه‌اش از داغ و کرد تب بابا اگر نماندم و عمرم نداد قد سجاد جان به جای همه گریه می‌کند گرچه سه سال بود ولی با حسین بود شکر ای خدا که حضرت بابا حسین بود بابا خدا همیشه و هر لحظه ناظر است خون‌خواه ما خداست و فرزند باقر است خاموش شد...ستاره‌ی دنباله‌دار رفت بابا که گفت می‌کِشمت انتظار،رفت رفت و چقدر کوچ کبوتر زیاد شد در عرش ردپای معطر زیاد شد @shaeranehowzavi
🥀 ای بر کویر تَف زده باران خوش آمدی یوسف به کنج کلبه ی احزان خوش آمدی شرمنده ام بساط پذیرایی ام کم است با این همه تو حضرت مهمان خوش آمدی روشن شد از فروغ رخت دیدگان من بر شام تیره ماه فروزان خوش آمدی سر را به روی پای تو عمری نهاده ام حالا سرِ بریده به دامان خوش آمدی بر دست من که غار حراء شد برای تو ای پاره پاره پاره ی قرآن خوش آمدی تا عمه نشنود سخن آهسته میکنم ای خیزران نشسته به دندان خوش آمدی @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀 زخم تیر و نیزه می‌شد هرچه کم کم بیشتر، در غزل هم می‌شد آن اندازه ماتم بیشتر گریه‌ها کردیم در بین خیابان شما در مقام «تلّ زینب» هست این غم بیشتر هرکه این جا شد گداتر، پادشاتر می‌شود هرچه گریه با خلوص دل، اثر هم بیشتر روی دل داریم زخمی - زخم کاری از غمت - عمق زخم ما شود از اشک مرهم بیشتر! در میان سورۀ «والفجر» آمد نام تو خوب دیدم هست در آیات «مریم» بیشتر غصه دارت شد خلیل و نوح و موسی و مسیح دیدم اما داغدارت بود خاتم بیشتر زهر اگر سهم کریم اهل‌بیت است، ای حسین! سهم تو در کربلا بوده‌ست از سم، بیشتر! بعد تو یک آب خوش هم از گلو پایین نرفت چای خواهد شد در این روضه فراهم بیشتر داشتم از مقتلت می‌خواندم و خط، قطع شد مصلحت بوده‌ست تا اینجا ندانم بیشتر من برای پیکرت ترسیده بودم خط به خط بود بر گرد سرت، «ابن مقرّم» بیشتر من برایت شاعر خوبی شوم هر قدر هم غصه‌ات باشد ولی در «نخل میثم» بیشتر شعرهایم صرف شد در غیر اشعار شما بعد از این خود را به سمتت می‌کشانم بیشتر @shaeranehowzavi