eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
634 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
155 ویدیو
11 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️برای سیدالشهداء علیه‌السلام آن‌گاه در میانه‌ی میدان شروع شد با ذوالجناح آمد و جولان شروع شد کشتی شکست‌خورده‌ی طوفان موج‌ها بادی وزید و عرصه‌ی طوفان شروع شد آن‌گاه رفت یکه و تنها به رزمگاه پس جنبشی ز خون شهیدان شروع شد جوشید خون ز خط اناجیل با زبور در قتلگاه ناله‌ی قرآن شروع شد آمد کمیت و روضه‌ی دعبل گرفت پا با شعر محتشم دم عمان شروع شد هم نوحه خواند جن و ملک، آدمی گریست هم اشک‌های خونی مرغان شروع شد جوشید روضه‌های تو مانند خون و بعد با اشک‌های مردم ایران شروع شد آن روزها ز کفر زمین تیره بود و تار بر نیزه نور خواندی و ایمان شروع شد زینب به پای خاست... قیام بزرگ تو وقتی رسیده بود به پایان شروع شد... @shaeranehowzavi
🌺🌺🌺🌺 میان مجلست دل‌های دانشمند می‌بینم همیشه بر لبان صادق تو پند می‌بینم به لطف مجلس درس تو، اهل سنّت و شیعه همه جمع‌اند و در دین وحدت و پیوند می‌بینم رضایی بر قضا، طوری که لبخند تو را حتی پس از مرگ پُر از درد و غم فرزند می‌بینم اشاره می‌کنی، "هارون مکّی" می‌شوم ناگاه دلم را در میان شعله‌ها خرسند می‌بینم تنفس می‌کنی وقتی، شکست صبح کاذب را، - به تو ای صبح صادق می‌خورم سوگند! - می‌بینم تو آن تفسیر "کونوا صادقین" در قلب قرآنی که بسیارت فراتر از زبور و زند می‌بینم به یاد عمه‌ات در عصر عاشورا می‌افتم باز تو را در شعله‌های خانه‌ات، در بند می‌بینم به بزمی می‌روی... سربسته می‌گویم که تا آنجا تو را بی‌احترام آن لحظه‌ها بردند... می‌بینم_ که غمگینی به یاد بزم تشت و خیزران و سر غمی داری؛ غمت را سخت بی‌مانند می‌بینم هرآنکس گریه کرده بر حسین ما - تو فرمودی - که در روز قیامت بر لبش لبخند می‌بینم *¹: اشاره‌ به آیه‌ی صادقین: توبه_۱۱۹ و این حدیث امام باقر (ع): مقصود آیه‌ی صادقین در قرآن ما اهل‌بیت (ع) هستیم. (اصول کافی، ج۱، ص ۲۰۸) *²: نام کتاب زردشتیان، تفسیر پهلوی اوستا در دوران ساسانی @shaeranehowzavi
🌺🌺🌺🌺 با ها همراه باشید 🌹 @shaeranehowzavi
🥀 زخم تیر و نیزه می‌شد هرچه کم کم بیشتر، در غزل هم می‌شد آن اندازه ماتم بیشتر گریه‌ها کردیم در بین خیابان شما در مقام «تلّ زینب» هست این غم بیشتر هرکه این جا شد گداتر، پادشاتر می‌شود هرچه گریه با خلوص دل، اثر هم بیشتر روی دل داریم زخمی - زخم کاری از غمت - عمق زخم ما شود از اشک مرهم بیشتر! در میان سورۀ «والفجر» آمد نام تو خوب دیدم هست در آیات «مریم» بیشتر غصه دارت شد خلیل و نوح و موسی و مسیح دیدم اما داغدارت بود خاتم بیشتر زهر اگر سهم کریم اهل‌بیت است، ای حسین! سهم تو در کربلا بوده‌ست از سم، بیشتر! بعد تو یک آب خوش هم از گلو پایین نرفت چای خواهد شد در این روضه فراهم بیشتر داشتم از مقتلت می‌خواندم و خط، قطع شد مصلحت بوده‌ست تا اینجا ندانم بیشتر من برای پیکرت ترسیده بودم خط به خط بود بر گرد سرت، «ابن مقرّم» بیشتر من برایت شاعر خوبی شوم هر قدر هم غصه‌ات باشد ولی در «نخل میثم» بیشتر شعرهایم صرف شد در غیر اشعار شما بعد از این خود را به سمتت می‌کشانم بیشتر @shaeranehowzavi
🥀 به سوی قتلگاه از برج خیمه ماه می‌آید حسن گویی به میدان باز از این راه می‌آید چنان ماه است و می‌آید به سوی مقتل خورشید همه دیدند شهزاده به سوی شاه می‌آید می‌آید تا به معراجی که عرشش سینه‌ی شاه است دوان از خیمه‌ها تا قلب قربانگاه می‌آید چنان عباس یاری می‌کند با دست از دینش علم بر دوش سوی دشمن گمراه می‌آید به زینب گفت وقتی رفت از خیمه که: ای عمه! شنیدی ناله‌های یوسف در چاه می‌آید؟ مگر در خون نشسته پار‌ه‌ی قلبی که مسموم است؟ که از میدان خون این لحظه‌ بوی آه می‌آید عموجان! ای عموجان! غم‌مخور که مانده‌ای تنها ببین از خیمه عبدالله، عبدالله می‌آید @shaeranehowzavi
🥀🥀🥀 آمده قدخمیده "جابر" تو -دل من جابر است، زائر تو- اربعین راهی است در جاده به هوای حرم، مسافر تو در عمود صد و ده این راه تازه مجنون شده‌ست شاعر تو خورده‌ام چایی عراقی را مستم از این شراب طاهر تو اربعین، کربلایت آمده‌اند، ارمنی‌ها فقط به خاطر تو دل من گفته ذکر "کُنتُ مَعَک" گر نبوده تنم معاصر تو کاش مثل امام غائب خود بشوم عمر‌ها مجاور تو... @shaeranehowzavi
تو رفتیّ و رها کردی مرا چون برگ‌ها در باد نفهمیدم که گم شد خاطرات تو کجا در باد؟ مرا دادی به باد و در کشاکش‌های غم دیدم که می‌رقصید بیدی عاشق و مجنون، رها در باد هنوز از دیدنت تصویر گنگ و مبهمی دارم شب باران تو را دیدم، شبی دیدم تو را در باد شبی دلتنگی خود را سرودم، بعد راهی کرد به سوی تو تمام قاصدک‌ها را خدا در باد... شعر‌ها و یادداشت‌های ادبی علی کاملی (کرمانشاهی) @andovh
🥀 ما دل شکسته‌ایم و تو امیّد آخری بانو! شنیده‌ام دل ما را تو می‌خری آمد دلم دوباره حوالیّ کوچه‌ات دیگر نمی‌شود که گذر کرد سرسری آه ای گل محمّدی‌ام! سوختی چرا؟ ای یاسی کبود! شکستی و پرپری... درد شما بزرگ و جهان جای کوچکی‌ست باشد گلایه‌های تو تا روز داوری تو نیستی و جای تو خالی‌ست بی‌گمان اما نشسته‌ است گدایی دم دری... ای دل بایست! خانه‌ی وحی است پشت سر! داری مرا به آخر این کوچه می‌بری! دارد صدای شیونی از دور می‌رسد، شاید به قتلگاه رسیده‌ست خواهری... @shaeranehowzavi
چهار رباعی علوی: ۱. شد از دو جهان نصیب ما حب علی از دوزخ‌مان کرده جدا حب علی گفتند: آتش خلق نمی‌شد هرگز «لو اجتمع الناس علیٰ حبّ علی» ۲. هرچند که در سکوت و تنهایی تو غم نیست، که مرتضای طاهایی تو بر تخت مقام «انت منّی» در عرش هارونی و هم‌شانهٔ موسایی تو ۳. آن صحن که گنبد طلایی دارد آنجا که ملک برو بیایی دارد، دیدم که خطاب آسمان‌ها شده بود: «ایوان نجف عجب صفایی دارد!» ۴. رفته‌ست دلم به ناکجا، ادرکنی ای راه رسیدن به خدا! ادرکنی من سائلم و رسیده‌ام وقت رکوع ای صاحب تخت «انمّا» ادرکنی @shaeranehowzavi