eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
674 دنبال‌کننده
2هزار عکس
283 ویدیو
16 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
ایران جان ای نام تو در هر سخنم ،ایران جان ای مهد دلیران وطنم ایران جان در راهِ تو رایِ من چه قابل دارد؟ قربانیِ تو جان و تنم ایران جان @shaeranehowzavi
السلام علی محامی بلامعین بی‌یار ماند و یاور بی‌یاوران است ظلمی نکرد و شاه مظلوم جهان است نام دلاویزش بهار باغ هستی‌ست افسوس سهم لاله‌زار او خزان است کشتند تا نامی از او برجا نباشد نامش ولی عمریست برلب‌ها روان است می‌خواستند از چشم‌ها پنهان بماند اما همیشه مثل خورشیدی عیان است لب تشنه کشتندش ولی مانند دریا لب‌تشنگان را موج احسانش امان است کشتند او را ظهر عاشورا گرسنه بر خلق اما برکتش روزی رسان است از سنگ و چوب و نیزه جانش ناتوان شد نامش ولی هر ناتوانی را توان است با غصه کشتندش ولی شور عزایش آرامش روح و نشاط قلب و جان است از آتشی که در خیامش دشمن انداخت تا هست دل‌های همه آتش‌فشان است دیگر ازاین بخشنده‌تر، دیدند مردم انگشترش در دست‌های ساربان است جز احترام از او ندیده خلق، اما بی‌احترامی‌ها نثار کاروان است هرگز لبانش وا نشد جز خیر اما سهم لب خشکیده‌ی او خیزران است باب نجات عاشقان باب‌الحسین است نام بلندش زینت باغ جنان است نامهربانی دید اما در شفاعت با هرکه همراهی بخواهد مهربان است فرزند زهرا را به مقتل سر بریدند تا روز محشر خون سرخ او روان است تا روز محشر ناله‌های سرخ زینب در ماتم جان‌کاه او دامن کشان است اشعار آیینی به جای خود مرامش اوج شکوه شعرهای عاشقانه است @shaeranehowzavi
ما را بُکُش... ما را بُکُش لب تشنه‌ی شرب مدامیم فکرِ میِ ساغر به ساغر، جام جامیم در مرگ ما رازِ حیاتی جاودانه‌است با خون‌مان سِرِّ بقایِ این قیامیم در پیکری دیگر مُصمم‌تر ،قوی‌تر وقتِ وداعِ سرخ، گویایِ سلامیم قاسم ،هنیه، صادق، ابراهیم، محسن، عمری‌ست داری می‌کُشی، ما ناتمامیم بر دشمنان دینِ حق کابوسِ مرگیم تا بر ستیغِ خاکریزی می‌خرامیم بیگانه با خاکیم و این آرام ماندن سیمرغِ قافِ آسمانِ نیل‌فامیم پایان اسراییل نزدیک است ،عمری‌ست در صیقلِ مادامِ تیغِ انتقامیم تعطیل خواهد شد بساطِ ظلم یک روز مشتاقِ فریادِ ظهور آن امامیم @shaeranehowzavi
تاکی؟ تا کی بساطِ حق کُشی برپا بماند؟ تا کی کفِ این ظلم بر دریا بماند؟ تا کی به رویِ گرده یِ خونین مظلوم از رد پایِ نحسِ ظالم جا بماند؟ تا چند سنگینی بارِ ظلمِ ناحق اینگونه رویِ شانه هایِ ما بماند؟ تن پروران تا در غم تن هایِ خویشند حیرت ندارد مِلتی تنها بماند ای امتِ اسلام برخیزید حیف است موضوعِ رمیِ ظلم در انشا بماند تا کی میان کربلایِ خاکِ غزه خشک از عطش لبهای طفلی وا بماند تا چند باباها غمِ فرزند بینند؟ تا کی چنین فرزند بی بابا بماند؟ تا کی تعهدنامه های دوری از جنگ در زیرِ ننگِ اینهمه امضا بماند.؟ برچیده خواهد شد بساط ظلم قطعا حاشا اگر یک مورد استثنا بماند فرعونیان کودک کشی کردند یک عمر تا کاخِ ظلم و جورشان برپا بماند اما برایِ طرحِ نابودیِ فرعون کافیست تنها زنده یک موسی بماند @shaeranehowzavi
"من ایرانم"و... دوباره مانده‌ام من با "حلالم کن" شنیدن‌ها شکوهِ رفتن یارانِ به راهِ عشق دیدن‌ها چه عطر جنتی می‌آید از کرب و بلای تو چه شوقی هست در، از بند این دنیا رهیدن‌ها برای عاشقانی که به سر دادن شتابانند چرا حیرت کنم از شوق در با سر دویدن‌ها چه دلچسب است هر رنجی به شوق دیدن جانان چه جانبخش است با سودای تو سختی کشیدن‌ها جهان را طی کنی پای پیاده باز می‌ارزد به یک آن طعم شیرین نگاهت را چشیدن‌ها صفایی هست در سعی همه دلدادگان تو چه شوری هست در جان‌هایشان وقت رسیدن‌ها پریشان در فراقم من ،فقط، فکر عراقم من به جانم می‌زند آتش"من ایرانم..."شنیدن‌ها تو خیلی مهربان‌تر هستی از آنی که بگذاری بماند عاشق دلداده‌ای در گوشه‌ای تنها @shaeranehowzavi
سپر بلا... با شوق وصال ماه در تهرانیم پشت سر او نماز را می خوانیم این سیل حضور ما پیامش این است: ماها سپر بلای آقا جانیم آقاجانم،سرت سلامت @shaeranehowzavi
فرصت دیدار... نوبت سنوار‌‌... گر به راهِ حق فدا گردد همه جان های مان یک سر سوزن نیفتد شک در ایمان های مان مرد میدانی اگر افتاد در میدان چه غم؟ باز هم پر می شود از مرد ،میدان های مان خون سرخ لاله ،باران می شود با بارشش فوج فوج از لاله ها روید درگلستان های مان آری استادِ وفای ما ابالفضل علی(ع) ست تا ابد هستیم با جان پای پیمان های مان قطره ای از اشک‌ما از گونه ها افتد اگر سنگ رمی ظلم خواهد شد به دامان های مان فرصتِ دیدار بود و نوبتِ سنوار بود دردهای ما یکی هستند و درمان هایِ مان بی هنیه یا که نصرالله یا سنوار نیز می شود تکرار در تاریخ،طوفان های مان چون شهادت پر بها،چیزی در این بازار نیست وا شده اصلا پی این سود،دُکان های مان بارها این روضه ها را دیده ام و بارها خیرزان ظلم خورده رویِ دندان های ما خونِ یحیی زنده خواهد کرد هر دل مُرده را بانگ بیداری زند بر نامسلمان های مان! شاعریم و از خدا خواهیم بنویسد ز لطف سرخی فصلِ شهادت را به دیوان های مان @shaeranehowzavi
بداهه‌ی فطریه محصول مشترک قندشکن و قمپز عید فطر آمده و شهر چراغان شده است موعد شادی و آزادی شیطان شده است آن پدرسوخته‌ی OFF که در غل شده بود بعد یک ماه رها گشته و باز ON شده است بود اوضاع شیاطینِ لعین، خیط و درام دیگر اوضاع برای همگی فان شده است نفس اَمّاره‌ی‌ ما رقص کنان، شد آزاد نفس لَوّامه‌ی ما راهی زندان شده است رمضان هرچه شکمها شده خالی عوضش کیسه ی آخرت ما پر و پیمان شده است وقت آن گشته که تجدید قوایی بکند هر مسلمان که شبیه نی قلیان شده است چون گران بود نخوردیم و هوس در دل ماند هاتفی داد ندا بامیه ارزان شده است معده دیوانه شد از پر شدن فرنی و آش عید فطر است و دگر وقت فسنجان شده است آن که لاغر شده با روزه در این ماه خدا هفتِ شوّال ببینی که سه‌چندان شده است مسجد کوچه که آباد شدی در رمضان دو سه شب بعد بیا مثل بیابان شده است گفت امسال دهم عیدیِ‌تان را در فطر عید فطر آمد و او چون کش تنبان شده است موقع روزه مسلمانی خود برد از یاد جالب است اینکه دمِ عید مسلمان شده است ای خوش آن روز که بیدار شویم و بینیم صد دلاری، صد و هفتاد و سه تومان شده است سببی ساز خدایا که ببینیم ترامپ توبه کرده است و ز تحریم، پشیمان شده است خودمانیم پس از روزه‌ی ماه رمضان باد این نفْس پدرسوخته میزان شده است ای خوش آن عید رهایی ز تو ای نفس خبیث بنده‌ از شرِّ وجودِ تو پریشان شده است بداهه‌سرایان: @qandshekan 🔨‌ @qompoz 🧂
هاای کاسب... ای حبیب الله،کاسب ،باش فکرِ دین عمو هی نکن کالا گران،با ما نکن همچین عمو بار سنگینی ست بر دوشِ خلائق از فساد بار مردم را نکن زین بیشتر سنگین عمو سعی کن دردی نباشی روی دردِ مردمت سعی کن در اینکه دردی را دهی تسکین عمو قیمت شلغم کجا و نرخ امروز دلار!!! آمده شلغم مگر از روسیه یا چین عمو؟ می کُند کام تو را روز جزا بسیار تلخ هر چه بوده سودهایِ ناروا شیرین ،عمو می زنی روزی لگد در گور،جایِ هرچه که کرده ای با سود بی جا دیش دارام دیش دین عمو هست قانونی برایِ نرخِ کالاها یقین قیمت کالایِ خود را خود نکن تعیین عمو داری از این مملکت امنیتِ و بازارِ کار باید از قانون این کشور کنی تمکین عمو داری از این مملکت ویلایِ زیبایِ شمال داری از این مملکت آن بنزِ لیموزین عمو هااای دعوا نیست که بهر چه مشتم می زنی؟ با محبت بنده دارم می کُنم تبیین عمو گر نگردی هوشیار از این نصیحت،می شوی هوشیار از هر تکانِ لحظه ی تلقین عمو ای که وقتی ارز بالا رفته با شوقِ زیاد نرخ بالا برده ای...حالا بکش پایین عمو @shaeranehowzavi
صلی الله علیک یاصادق آل محمد ای صبح صادق چهره نیلی کن جهان سوخت در ماتم خورشید قلب آسمان سوخت در داغ او دود از دل ابیات برخاست از شعله جان واژه ها وقت بیان سوخت وقتی که لبخند بهار از شهر کوچید دار وندار باغ در دست خزان سوخت وقتی ز کینه دشمنان در را شکستند با روضه ی مادر وجودش ناگهان سوخت در شعله ی کین دیدوقتی خانه اش را قلبش به یادعمه ی قامت کمان سوخت در کربلای دیگری از خنجر زهر در تشنگی جان امامی مهربان سوخت در عصرعاشورای صادق در تب آه هستی دوباره از کران تا بیکران سوخت شام غریبان امام صادق آمد در خیمه گاه دهر شمعی نیمه جان سوخت جای چراغی که ندارد دربقیعش یک عمر دلهای همه دلدادگان سوخت علیه‌السلام @shaeranehowzavi
عطر حرم یک سال شد رفتی ولی داغت به جان باقیست اندوه تو آه ای عزیزِ مهربان باقیست چشمان‌مان هر دم شود از گریه خونین‌تر داغ تو دارد می‌شود هر لحظه سنگین‌تر آتش به جان‌ها می‌زند این حسرت جانکاه رفتی و شد افسوس با دل‌های ما همراه رفتی و دنیا شد به حال مصلحت‌بین‌ها نسبت به داد مستمندان، گوش‌سنگین‌ها راحت شدی از تیر تهمت‌های زهرآگین از طعنه‌یِ جمع کج‌اندیشان دنیابین رفتی و پیدا شد ز فقدانت تفاوت‌ها شد آشکارا ناتوانی‌های این بُت‌ها خیلی تفاوت هست بین مرد میهن‌دوست با مدعی‌های خیالاتیِ دشمن‌دوست خیلی تفاوت هست بین اهل حق بودن یا در مسیر مکتب حق، تق و لق بودن خیلی تفاوت هست بین مردمی بودن یا در رفاه قوم و حزب خویش آسودن خیلی تفاوت هست بینِ جمعه تا شنبه این‌که بفهمی دردها را جمعه یاااااااااا شنبه اینکه بفهمی جمعه‌ها هر چند تعطیلی‌ست اما نه وقتی کشورت در جنگ تحمیلی‌ست اما نه وقتی کارگر یک کوه غم دارد وقتی برای نانِ شب هم پول کم دارد اما نه وقتی بی‌کسی را سر پناهی نیست اما نه وقتی تا دِهی گمگشته راهی نیست اما نه وقتی غصه‌ها دارند محرومان اما نه وقتی دردها دارند مظلومان آری تو بودی و پناه بی‌کسان بودی این سو و آن سو فکرِ آه بی‌کسان بودی ممنون زحمت‌ها و کار کارگر بودی وقتِ سفر فکرِ ناهار کارگر بودی بی‌تو دوباره روزگار کارگر تلخ است کامش کنار تپه‌های نیشکر تلخ است بی‌تو دوباره دردمندان رفته از یادند محروم‌ها تنها میانِ حسرت آبادند رفتی و آمد در جواب ناسپاسی‌ها دوران تاریک حقیقت ناشناسی‌ها دوران آنان که گدایِ دولت غربند چون گربه‌ای درمانده فکر لقمه‌ای چربند رفتی و ایران شد دچار ناترازی‌ها با نیت وادادگی درمانده سازی‌ها خورشید بودی و نفهمیدند برقت! را تاریکی است و دیر می‌فهمند فرقت را رفتی و وا دادند ایران مقاوم را وجه‌الامان کردند خون حاج قاسم را در شیشه‌ی دنیایِ ما هرچند کم بودی عطرت به جا مانده‌است چون عطر حرم بودی از شیشه بیرون رفتی و عطرت به جا مانده‌است قاب تبسم‌های پاکت پیش ما مانده‌است حق می‌برد یک‌یک شهیدان خدایی را روزی رییسی را همان‌سان که رجایی را آخر دعاهای قنوت تو اجابت شد سهم تو هم‌ مثل رفیقانت شهادت شد رفتی و سهم دوستان بغضی گلوگیر است ما تازه می‌فهمیم قدرت را ولی دیر است تا جان به تن داریم می‌گرییم داغت را مرهم گذارد اشک‌مان زخمِ فراقت را هر سنگِ بی‌ارزش یقینا دُر نخواهد شد جای تو خالی ماند و هرگز پُر نخواهد شد @shaeranehowzavi
ما آمدیم‌.‌...اما نبودید پروانه بودید و پیِ پروا نبودید عین یقین بودید در رویا نبودید در هاله ی ابهام بود امروز ایران دیروز اگر قربانی فردا نبودید در سنگرعشق آفرینی لحظه لحظه یار شما بوده خدا تنها نبودید نام سلحشوری زمین می ماند اگرکه ای اهل خرمشهر در دنیا نبودید دل را به دریای فداکاری سپردید هرچند خودهم کمتر از دریا نبودید یادم نرفته هرچه انشا می نوشتم حتی نشد یک بار در انشا نبودید مایی نبود امروز شاید اصلا اینجا دیروز اگر با جان به فکرما نبودید جئنا لنبقی روی دیوارت نوشتند زیرش نوشتید آمدیم اما نبودید @shaeranehowzavi