eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
674 دنبال‌کننده
2هزار عکس
281 ویدیو
16 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
| شورِ فرات | . . بر سرِ نِی آمده‌ست، ماه به لیل‌البرات جامه‌دَران از حجاز، تشنه‌ی شورِ فرات ماه به خیزابِ خون، همنفسِ خیزران زخمه‌ی خونینِ اوست، بر جگرِ کائنات باز به دستانِ شمر، برقِ امان‌نامه است غیرتِ عباسی است، یکسره شرطِ نجات نِعم حُسینی اَمیر، نِعم حُسینی اَمیر از شکرستانِ کیست، این همه شهد و نبات؟ " اسلم ترکی" هنوز، گرمِ سر افشانی‌ است از نفَسش شعله‌ای‌ست، پرده‌ی کُرد و بیات گفت از این عرصه "جون"، جان ببَرد مُرده است سوخته‌ام تا مگر، پَر بزنم پیشِ پات شارحِ اوصافِ او، نیست به جز مصطفی مانده مَلَک تا دهد، شرحِ کدامین صفات قافله‌ی سر به نِی، آمده‌اید از کجا؟ ای شبِ گیسویتان، شرحِ دعایِ سمات خوانده به منبر سَنان، خطبه‌ی فقه‌الجهاد مانده به منبر شُریح، دست به شرح‌الصلات حرمله‌ها در پِی‌اند، دست به تیر و کمان زنده همین کُشتگان، جمله جهان در ممات جز که از این جاده نیست، راه به عین‌الیقین خاکِ شهیدانِ اوست، معنیِ عین‌الحیات . . . @shaeranehowzavi
قصیده اربعین . . کدام چله نشین است این چنین که منم علم به دوش دراین ظهراربعین که منم اویس،دست تکان می دهد براهل یمن چهل عمود بیایید ازیمین که منم چهل عمودنرفتم که دست حرمله ای کمان به دست فرودآمدازکمین که منم ببین درآینه ی شط شکوه ساقی را خدا که دست برآرد ازآستین که منم چهل عمود،شبی ازفرات رد شده ام به روی دست،ورق های یاسمین که منم! سکوت تشنه لبانیم ساقیا مددی أَدِر، و ناوِلُني مثلَ ساتكين كه منم امام خوانده تورا"نافذالبصیره"وبس برآر دست ازآن چشمه ی یقین که منم علم به دوش،شهیدان کیستند به دشت؟ به لاله پوش ترین قسمت زمین که منم کجاست سوره ی یاسین سربریده به طف به نیزه می شنوم شرح یاوسین که منم میان معرکه "هل من معین"کیست به دشت؟ به نیزه ،شعشعه ی ماه بی معین که منم نشسته جلوه ی ثاراللهی به پیرهنش نشسته نقش هوالله برنگین که منم خموش ردشدی ازخیمه گاه سوخته ای شکسته بشنو ازاین تار بی طنین که منم کنار علقمه ساعت به وقت مرثیه است در این قصیده ببین داغ بر جبین که منم @shaeranehowzavi
⬛ به استقبالِ نصرالله ⬛ برای مجاهد کبیر، پرچمدار مقاومت، سید حسن نصرالله . . از آن بالا میانِ لشکری خونخواه می‌آید به استقبالِ نصرالله، ثارالله می‌آید کنارِ علقمه با گریه بنشینید ای مردُم که فردا حضرتِ عباسی از این راه می‌آید سواری تشنه، دست افشان، کنار رود می‌افتد سواری تشنه با مشک و عَلَم ناگاه می‌آید دلم قربانی زخم قدم‌های شهیدی باد که با پای خودش هر دم به قربانگاه می‌آید کجای این مصیبت‌نامه‌ام یارب که از هر سو هزاران دشنه امشب بر گلوی ماه می‌آید ببین گُلدوزیِ سرخِ شهادت را که غیر از آن تمامِ جامه‌ها بر قامتش کوتاه می‌آید به دیوارِ تلاویو است با تیغ ستم‌سوزش که کوهِ آهن آن جا پیشِ چشمش کاه می‌آید @shaeranehowzavi
• کشتیِ موعود • به پیشگاه حضرت موعود عج الله . . گفتند از اين کوه مه‌آلود می‌آيد از قله سرازير شده، زود می‌آيد مي‌بينم از اين صخره پلنگان چه خموشند از کوه مگر نغمة داوود مي‌آيد گفتند زمين! پلک بزن، دست بيفشان فانوس بگير، آينه فرمود مي‌آيد گفتند به خون‌خواهي گل‌هاي شهيدي با حنجره‌اي زخم نمک‌سود مي‌آيد بي‌تابي تو جزء علامات ظهور است دريا! مگر آن کشتي موعود مي‌آيد؟ قد راست کن اي تپة زيتون! به تماشا او با غم تو هيچ نياسود مي‌آيد در معرکه خونين‌کفناني که شکفتند گفتند به ما لحظة بدرود، مي‌آيد اين زمزمه‌ی کيست؟ سواري که پياپي دلواپس ما گم‌شدگان بود می‌آید . . @shaeranehowzavi
"برادر فروش" نفس بریده تر ازپیش مانده درراهم به جزعلی،مدد از هیچ کس نمی خواهم خراب باده ی خیامی ام ،ستاره شناس! مکش به بام رصد خانه ی ملکشاهم برو رفیق و بینداز ریسمانت را برو که همنفس آسمان دراین چاهم هنوز می شنوم بانگ "برد،برد"تورا که نردبان تو بو دست دست کوتاهم دراین قمارکه بردی خداکند برسی به پای بُرد نفس گریه ی شبانگاهم بگو کدام برادرفروش،راه توزد بگو که تازه شود باز زخم جانکاهم به این امید که قاضی کنی کلاه خودت به سوی عرش خدا پر نمی زند آهم نشسته گوش به زنگ کدام حادثه ای که باز سر بدوانی سر بزنگاهم مگرقرار نشد فکر پرزدن باشیم مگرقرار نشد بین آسمان باهم به سینه می زنی اما هنوز سنگش را سرت به سنگ نخورد ای جنون ناگاهم؟! تونیستی و در این شهر، بی تو منزوی ام تونیستی و پلنگانه خیره بر ما هم *** تونیستی و از این ناکجای غربت نیز هنوز هم که هنوزاست "چشم درراهم" @shaeranehowzavi
• انتقام سخت " محمد حسین انصاری نژاد در استقبال از غزل رهبر حکیم و ادیب انقلاب، که بیتی از آن را در آستانه‌ی عملیات تنبیهی « وعده صادق » علیه رژیم کودک‌کش و غاصب صهیونیستی خواندند. 📍مطلع غزل امین شعر انقلاب این است: دِلا! ز معرکه‌ی محنت و بلا مگریز چو گِردباد به هم پیچ و چون صبا مگریز . . چه گفت آینه بر خیز و از بلا مگریز به جز به حضرتِ روحی له الفدا مگریز به روزِ واقعه شرطِ ولا بلانوشی‌ست به شامِ حادثه برخیز از بلا مگریز از آن درخت تو انی انااللهی بشنو به حُکمِ لاتَخَف از بیمِ اژدها مگریز بزن به گُرده‌ی دریا عصای معجزه را هزار نیل بر آشوب با عصا مگریز اگربه هم بخورَد نظمِ آسمان مهراس به وقتِ چرخشِ منظومه‌ی هدا مگریز به شرحِ سلسله‌ی موج‌ها کسی می‌گفت که از خدای به دامانِ ناخدا مگریز در استجابت گیسوی لیله الاسراست امامِ آینه‌ها دست بر دعا، مگریز بر این کرانه، شبیخونِ خشم زیتون‌هاست از این کرانه‌ی زیتونی خدا مگریز به رودِ باختری آن سوارِ موعود است از آن کرانه صدا می‌زند تو را، مگریز تمامِ معرکه گُلچرخ ذوالفقار علی‌ست تمام معرکه توفان لافتیٰ، مگریر به هر کران هیجان ستارگان بنگر ستاره سوختگان را بزن صدا، مگریز به خون غزه که شرب الیهود شد سوگند در آ به قلعه‌ی خیبر از آن غزا مگریز به پیشِ تیغِ علی مرحب آمده‌ست دو نیم به پشتِ معرکه هنگام مرحبا مگریز بگو به خصم در این آسیا بگردانی تورا که گفت در این دور آسیا مگریز بگو به مدعی انکارِ آفتاب چرا در این تجلی و الشمس و الضحیٰ مگریز جراحتی‌ست اگر قبله‌ی نخستین را اجابتی‌ست در آن قبة الصّفا مگریز چه گفت آینه « فّرو إلی الامام » تو را چه گفت آینه الا به سوی ما مگریز اگر تمامِ زمین غرقِ شمر و حرمله شد در اقتدا به شهیدانِ کربلا مگریز صدای کیست به لبیک یا امین الله قسم به شورِ امینانِ کبریا مگریز بیا به ساحتِ دارالشفای چشمِ امین دلِ شکسته‌ام از نسخه‌ی شفا مگریز . . @shaeranehowzavi
• به دیوار تلاویو • . . تلاویوست در تسخیر تهرانی مقدم‌ها شهیدان خدا را آن طرف بالاست پرچم‌ها پُرست این شاهنامه از ره و رسم ستم‌سوزی به دیوار تلاویوست برق تیغ رستم ها سلامی دست دردست رشید وباقری آن جاست ومی چرخند بانقش سلیمانی به خاتم ها عروسک های خون آلود راهردم روایت کن به آهنگی حماسی بعدازاین باران ونم نم ها تمام خاک، ما را شامگاه کوفه شد هرچند فقط یک یاعلی کافی‌ست خرج ابن ملجم‌ها عقابانند آتش بال آن جا برسرحیفا چه خواهدکرد آتش بازی آن آتشین دم ها به وقت انهدام گنبد آهن به خود آیید که افتاده بر ابروی کمانداران ما خم ها به وقت نعره‌ی خیبرشکن ها کمتر از کاهید کجایید ای به وهم خویش مثل کوه محکم‌ها . . @shaeranehowzavi
•غزل خیبرشکن ۳• . . تو با یک یاعلی هم می‌توانی نقطه‌زن باشی جهان گر قلعه‌ی خیبر شود خیبرشکن باشی خروش مرحبا را بشنوی از عرشیان ناگاه تمام حنجره گر نعره‌ای مرحب فکن باشی مباد ای شعر یک دم دست روی دست بگذاری به قدر کوه باید انعکاس آه من باشی بهاری می‌رسد از راه اما سخت دیگرگون مبادا بی‌خبر از فرصت پرپر شدن باشی ببینی خون زیتون‌زارها شرب‌الیهود آنجا در آن هنگامه خونخواه شهیدان یمن باشی سراپا آتشم دست از سر من برندار ای شعر خوشا مثل سپند اینجا عیار سوختن باشی عصا در دست هر دم بنگری پیغمبری بر نیل که تنها در رکابش گرم جنگ تن به تن باشی تو هم مثل اناری چیده خواهی شد همین فردا اگر این روزهای سرخ، در حال شدن باشی خوشا شعر شهادت بر لبت تا صبح رستاخیز که در هر بیت، چاووش شهیدی بی‌کفن باشی . . . ۱۴۰۴/۰۳/۲۹ . 📍آدرس کانال « بیدهای بی مجنون» در پیامرسان ایتا: https://eitaa.com/joinchat/2117599237C01145ee29a
• شمرِ عصرِ حاضر • . . تازه عصرِ عاشوراست، راویِ معاصر کو؟ جوهرِ فرات این جاست، صاحبِ جواهر کو؟ قمریانِ خونین بال، از مدینه برگشتند چند فرسخ آن سوتر، قریه‌ی مجاور کو؟ گریه‌های پیری را در غبار می‌بویم جاده‌جاده می‌پرسم، جایِ پایِ جابر کو؟ رویِ خیزران‌ها خون، از تلاوتِ سَرهاست شیخ را از این مقتل، زخمه بر مَنابِر کو؟ وقتِ رجعتی سرخ‌ست، سبزهای عالَم را هجرتی‌ست دیگرگون، شاعرِ مهاجر کو؟ در قمارِ بوسفیان‌، شعله بر مسلمانی‌ست غیرِ آتش از گورِ این بنی مقامر کو؟ شبروانِ کوفی را، سنگ‌ها بر آیینه‌ست ناظرانِ شامی را درکِ این مناظر کو؟ کاخِ سبز را دیدی؟ مجلسِ یزید آن جاست روضه‌خوان چه می‌پرسی، شمرِ عصرِ حاضر کو؟ آخرِ سفرنامه، کربلای چندم بود؟ فصلِ لاله عباسی، در غروب آخر کو؟ . . @shaeranehowzavi
•قصیده‌ی شش ماهه• .به گلوی کوچک حضرت علی اصغر دیده ام با چرخش خون خدا شش ماهه را روی دست حضرت روحی فدا شش ماهه را دیده ام ظهر عطش باهای های جبرییل دست در شرح شهید کاف وها شش ماهه را دیده ام گهواره جنبان در غروب کربلا با طنین البلاء للولا شش ماهه را دیده ام مهر شهادت نامه اش برحنجره دیده ام لای زیارت نامه ها شش ماهه را دیده ام در شاهراه کهکشانش درخروش بعد زان در جاده ای شیری رها شش ماهه را بشنوید از نعره ی یالیتنا کنا معک بشنوید از نعره ی یالیتنا شش ماهه را " بلبلی برگ گلی خوش رنگ.."، حافظ دیده بود نینوایی تر درآن برگ ونوا شش ماهه را " سرنی در نینوا می ماند اگراصغرنبود" بنگر آن جا کربلا در کربلا شش ماهه را با چکاچاک کبود تیغ ها می بینمش برمدار ذوالفقار مرتضی شش ماهه را در هوای آب می چرخد به سوی علقمه تابچرخاند در آن آب و هوا شش ماهه را نقش هامی گیرد از گل دورزی گهواره اش می کشد نقاش هفتاد ودوتا شش ماهه را روی دست هاجر، اسماعیل، گرم هروله تا برانگیزد در آن سعی و صفا شش ماهه را این صدای کیست می پیچد رجزهایش به کوه می رسد از کوه، پژواک صدا شش ماهه را با چهل بند مصیبت نامه می بیند رباب تا چهل منزل به آهنگ درا شش ماهه را مادرم می گفت تاشام غریبان بگذرد پیش رو بگذار در شام عزا شش ماهه را عارفان فانی فی الله روایت کرده اند نیست غیرازچشم ترشرط فنا شش ماهه را کاش می شد کرد پنهان ازدوچشم مادرش کاش دستی نعش این جان پاره یا شش ماهه را خواب دیدم برسرخورشید،ضرب خیزران خواب دیدم خیره برطشت طلا شش ماهه را مادرم می گفت چون بالحوایج اصغراست دست مابنداست درروزجزا شش ماهه را آخراسباب شفاعت چیست غیرازحنجر درقنوتی تشنه گفتم ربنا... شش ماهه را کیست آیا جزخدای عشق،خونخواه حسین چیست جزخون دوعالم خونبها شش ماهه را کارعالم می شود باگردش چشمش درست دیده ام درپیش چون دست دعاشش ماهه را حضرت سقا برو اما بیاور رود را گفت اما گوشه ی چشمش بیا شش ماهه را @shaeranehowzavi
. . بر صحن نجف آینه گردان شده بودی یا پنجره بر صبح خراسان شده بودی بادعبل از آن جاده شبی گوش به چاووش تا صبح نشابور غزلخوان شده بودی در باد رها، زلف کمیت اسدی بود بی تاب از آن جلوه کماکان شده بودی از سمت یمن بوی اویس آمد و سرشار از رایحه حضرت رحمان شده بودی آن سلسله دار به دوشان ولا را از صبح ازل، سلسله جنبان شده بودی جانم به فدای تو و آن خشم خدایی آری پس از آن واقعه توفان شده بودی یا فاطمه ات بر لب و در نافله خیره بر سوختن لانه شیطان شده بودی در دست بهار آورت اعجاز شکفتن سر سبز تر از صبح بهاران شده بودی . . @shaeranehowzavi
• ای ایران بخوان! • . وقت آن آمد که از امید، از ایمان بخوانم مهدی جهاندار . . کاشکی یک بیشه از هنگامه‌ی شیران بخوانی شاهنامه از سر شب تا به شبگیران بخوانی در تمام قلعه‌ی خیبر طنین ذوالفقار است راوی امشب باید از آن قلعه‌ی ویران بخوانی در کمینند این صفوف نقطه‌زن‌ها وقت آن است با نخستین خم به ابروی کمان‌گیران بخوانی "می رسد مردی که زنجیر غلامان بشکند" آی باطل السحرست این وقتی به زنجیران بخوانی ای وطن! اقبال می آید به سویت ،کاش هردم "ای جوانان عجم"را بادم پیران بخوانی حرمت نان ونمک پیش یهود خیبری کو؟ کاشکی از حال وروز آن نمک گیران بخوانی کاشکی نذر نگاه سید آیینه پوشان باز ای ایران وای ایران وای ایران بخوانی . . @shaeranehowzavi