eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
628 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
168 ویدیو
11 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِاللّهِ الْحُسَیْن (ع) السَّلامُ‌عَلَیْکَ‌َیا‌سَیِّدَتَنا‌رُقَیَّةَ‌بِنْتَ‌الْحُسَیْنِ‌الشَّهیدِ سخت است بگویم به چه می‌سوخت رقیه بر نیزه و سر، چشم که می‌دوخت رقیه باید غزلی با دل سوزان بنویسم! از درد و دل حضرت باران بنویسم از موی سر سوخته و روی کبودش! از درد همان سیلیِ عدوان بنویسم باید که نوشت آتش این خیمه کجا رفت! از لاله‌ی گوش و تن بی جان بنویسم ای تاول و زخم و عطش و درد بنالید! از تشنگی و رنج بیابان بنویسم... اینجا نه مدینه است که شام است و خرابه! از پیکر بی جان اسیران بنویسم... سخت است که از تشت طلا و غزل خون! از خون خدا با قلم آسان بنویسم... @shaeranehowzavi
نام تو بُرد، توبه آدم قبول شد آدم بدون لطف تو آدم نمی شود یک عمر هم اگر‌ که بگوییم "یاحسین" یک ذره از حلاوت آن کم نمی شود @shaeranehowzavi
باز از هجومِ پست و حقیر نگاه ها از لابه‌لای وحشتِ این کوره راه ها رسم حیا به میان آورده ماهتاب پوشیده رخ مقابل تیر گناه ها @shaeranehowzavi
هدایت شده از شرح آتش دل
‌ 🏴 یا حسین شب جمعه شد و دوباره دلم پر کشیده به کربلای حسین اربعین هم گذشت و جمع نشد از دلم خیمۀ عزای حسین خون پاکت هنوز می‌جوشد، سرد هرگز نمی‌شود داغت موعد انتقام نزدیک است، تکیه کردیم بر خدای حسین ✍️، ۱۴۰۳/۰۶/۰۹ ساعت به وقت ۰۱:۲۰ 💔 هدیه به روح ملکوتی و بلندپرواز حاج‌قاسم سلیمانی صلوات @SharheAtasheDel
تا به کی چشم انتظاری تا بیایی ازسفر از نگاه مهر تو عالم شود دور از خطر اشک آدینه چکد بر دامن هجران جان شد سحرها ندبه هایی بر دل خونین جگر با ولای منتظر حس می کنم عشق و امید کاش بینم لحظه ای آن مهربان وقت سحر از نگاه باطنش ریزد بسی باران مهر می شود دلواپسی‌ها از نگاهش بی اثر باحضور مقدمش گل می کند دنیای ما عطر گل‌های حضورش جلوه کرده پرثمر هل اتی باشد کمال حضرت باران عشق ازدم عیسایی‌اش احیا شود جن و بشر از جمال باطنش ریزد کرامت بیکران محفل رؤیایی‌اش دلها کند زیبا نظر در غم هجران او عالم شده امواج غم از تن هجران او ریزد به جانها اشکِ تر با غزل سوزم تمام رنج جانم بی‌هوا تا بماند قصه هجران او دور از شرر @shaeranehowzavi
☘ خدا کند که در و تخته ای به هم بخورد و یا جرقه ی عشق تو بر سرم بخورد تویی که در همه دنیا زبانزدی آقا غروب جمعه شد اما نیامدی آقا من انتظار تو را می کشم بیا برگرد شکسته وزن کلامم "توروخدا" برگرد غروب جمعه شده بازهم دلم تنگ است کبوترم که بدون تو سهم من سنگ است چقدر شکوه کنندت زبان قاصرها چقدر بی تو بخوانند شعر - شاعرها به روی قلب من آقاست زخم کاریتان خودت بگو چه بگویم برات آقاجان «روا بود که گریبان ز هجر پاره کنم دلم هوای تو کرده بگو چه چاره کنم» 1 بیا که بی تو جهان فقر مطلق است انگار بیا که کفر - بدون تو بر حق است انگار بیا که رونق بازارها شکستنی است و با فلاسفه شیطان برادر تنی است نگار من به فدای تفقدت آقا دلت گرفته برای دل خودت آقا! چقدر بی تو بخوانم متی ترانا را ببین که تا به کجاها کشیده ای ما را نگو نشستن با تو به من نمی آید به من بدون تو شاعر شدن نمی آید دلم خوش است به فال نگاهتان آقا دخیل بسته نگاهم به خالتان آقا چقدر بی تو بگویم نگار آمدنی است قراربخش دل بی قرار آمدنی است قرار می رود از کف- دلم خبر دارد قرار آمدنی، غمگسار آمدنی است رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند دلم به هجر تو آقا کنارآمدنی است به انتقام شهیدان عصر عاشورا سفیر فاطمه با ذوالفقار آمدنی است چقدر مانده به روزی که سرنوشت من است؟ اگر کنار تو باشم یقین بهشت من است در این سیاهی و ظلمت میان این شب تار قدم قدم به حضور تو می رسم انگار شمیم بوی تو را می کنم هنوز احساس تویی که رفته نگاهت به حضرت عباس @shaeranehowzavi
آنان که با کریم و کرم آشنا شدند دلداده‌ی همیشگی مجتبی شدند آنان که خاکِ پای حسن شد نصیبشان تنها به لطف یک نظرش کیمیا شدند تنها نه دوستان که در آن شهر، دشمنان در آستان او همه حاجت‌روا شدند باب کرم به یمن وجودش گشوده شد درهای بسته با مددش زود واشدند حال کبوترانِ حرم نانوشتنی‌ست تا در حوالیِ حرم او رها شدند حاتم ترین اهالی آبادی کرم مبهوت این کرامت بی انتها شدند! بی شک به پادشاهی و عزت رسیده‌اند آنان که در طواف حریمش گدا شدند میراث او غم است و در انبوه غربتش خوشبخت مردمی که به غم مبتلا شدند از شدت غریبیِ تنهاترین امام عمری تمام زمزمه‌ها بی صدا شدند... @shaeranehowzavi
من حال پس از سقوط را می‌فهمم آشفته‌ام این خطوط را می‌فهمم برگشته‌ام از بهشتِ بین‌الحرمین آدم شده‌ام... هبوط را می‌فهمم @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هوای شهر بارانی است برگرد نفس در سینه زندانی است برگرد به دستان تو محتاجیم مهدی! که دنیا در پریشانی است برگرد «»💚 @shaeranehowzavi
هر چند که چشم اشک باری داریم از زخم زمانه یادگاری داریم می آیی و ما دوباره جان می گیریم دلخوش به همینیم ، بهاری داریم السلام علیک یا صاحب الزمان (عج) @shaeranehowzavi
از طعنه ی نامرد بدم می آید از خنده ی بی درد بدم می آید از بس که نیامدی به ما می خندند از گفتن برگرد بدم می آید @shaeranehowzavi
🌹 دیوانه چو دیوانه ببیند چه بگوید اینها همه زیر سرِ سودای حسین است آتش زدن آب و دَم آوردن آتش اینها هنر مردمِ صحرای حسین است بالا برود با سرِ افکنده‌ی خورشید بر نیزه چه جای سرِ بالای حسین است @ashareamirhosienhedayati
محمدعلی بهمنی درگذشت 🔹عباس سجادی سخنگوی ستاد پیگیری وضعیت حال استاد محمدعلی بهمنی دقایقی قبل خبر درگذشت این شاعر بزرگ را داد. 🔹به گفته او علی رغم اینکه در آخرین لحظات پزشکان تلاش کردند با احیای قلبی وضعیت حال استاد را به پایداری برسانند اما پس از دوبار احیای قلبی این مهم میسر نشد و استاد محمدعلی بهمنی حوالی ساعت ۲۳ امروز جمعه نهم شهریور ماه آسمانی شد. 🔹زمان آیین تشییع این شاعر بزرگ معاصر  در تهران و تدفین او در بندرعباس طی اطلاعیه‌های بعدی به اطلاع عموم خواهد رسید. روحشون شاد فاتحه‌ای قرائت بفرمایید🖤
دل‌تنگِ خود اگرچه نزد شما، تشنه‌ی سخن بودم کسی که حرف دلش را نگفت، من بودم دلم برای خودم تنگ می‌شود، آری همیشه بی‌خبر از حال خویشتن بودم... غریب بودم و گشتم غریب‌تر؛ اما دلم خوش است که در غربتِ وطن بودم @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻محمدعلی بهمنی، شاعری که موسیقی ایران مدیون اشعار فاخر و زیبای اوست. 🔹باهم چندتا از این موسیقی‌های خاطره‌انگیز رو بشنویم: @shaeranehowzavi
به رسم بدرقه تقدیم به استاد فصل سکوت، فصل تماشا شدن رسید گم‌گشته‌ای به لحظهٔ پیدا شدن رسید آن خلوت‌آشنا که گذشت از خیالِ جمع کم‌کم به خط آخر تنها شدن رسید پرواز را کشید در آغوش و صبح زود بال‌وپرش به پنجرهٔ وا شدن رسید یک آسمان پرنده، قفس را شکست داد یک دشت رازقی به شکوفا شدن رسید آهسته گفت: «ای تن زخمی! تمام شد! آرام باش! وقت مداوا شدن رسید» لبخند زد، اشاره به دالان مرگ کرد پیکی که با بشارت احیا شدن رسید در گوش خاک، زمزمه‌ای شاعرانه ماند از رودخانه‌ای که به دریا شدن رسید دفتر پر از ترانه و دیوان پر از غزل اینگونه کارنامه به امضا شدن رسید @shaeranehowzavi
بارانی وبی قرار و عاشق چشمم در تاب و تب مرگ دقایق چشمم هستی همه جا و در تماشای رخت یک عمر نبود و نیست لایق، چشمم @shaeranehowzavi
من آن رودم که بر رخساره از دریا نشان دارم ببین از شور لبریزم که شوقی بیکران دارم نه از دریا گریزانم نه پابند بیابانم که از یاران بارانم خبر از آسمان دارم اگر پاییزم و سردم اگر آیینه دردم امید زندگی دارم به قدری که توان دارم جهانی را بگیر از من، ولی تنهایی ام را نه که در این خلوت خاموش خود شور جهان دارم به شهرت کی فروشم گوشه تنهایی خود را پر از فقرم چه کاری با دکان این و آن دارم نگاهم روزه دار است و رضایم روزی حق را غلام شاه مردانم کجا اندوه نان دارم امیر مردم شهرم به الطاف امین الله که از آیین ایشان است ایمان، در امان دارم زمان رو به سرازیری زمین لبریز درگیری مرا هرگز هراسی نیست، یاری مهربان دارم هجوم هجمه‌ها هرگز مرا از پا نیندازد که ایمان بر ظهور حضرت صاحب زمان دارم چنان شیرین شده کامم ز شهد نام آن خسرو که شوری در زمین دل به شوق جمکران دارم نگاه لطف او بوده همیشه شامل حالم که از الطاف چشمش بود اگر طبعی روان دارم مخواه از من که بیش از این برایت راز دل گویم بماند آنچه با مولای عالم در میان دارم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 برافراشتن پرچم تسلیت سالروز رحلت پیامبر اعظم (ص) در حرم مطهر حضرت علی(ع) در نجف اشرف/آستان مقدس علوی @qomirib
می‌نویسم "یا حسن"، حُسنِ ختامش با خودت بر لبم ذکر تو را دارم، دوامش با خودت لحظه‌های عُمر خود را می‌سپارم دست تو از سلام زندگی تا والسلامش با خودت از ادب دور است نزدت دست خالی آمدن زخم آوردم برایت، التیامش با خودت باز هم بال خیالم تا بقیع‌ات پَر کشید من کبوتر می‌شوم یک روز، بامش با خودت سر به دامان تو خواهم داشت یا زانوی غم؟ اینکه باشد لحظه‌ی مرگم کدامش، با خودت! از کریمان کم طلب کردن که کفرِ نعمت است حاجتم را هم که می‌دانی، تمامش با خودت... علیه‌السلام @shaeranehowzavi
ما زخم چشیده از هزاران تبریم ما فخر مذاهبیم و اثنی عشریم در سینـه ی ما امید جریان دارد مـا منتظران مهـدی منتظریم @shaeranehowzavi
می خواست بنا کند نظامی مثل پدران خویش، محکم واقف به امور مسلمین بود در امر خلافت او مصمم بیگانه نبود گرچه با جنگ با صلح قیام دیگری داشت با سستی دوستان، مگر او جز مهر مرام دیگری داشت؟ فرمانده فریب خورد و برگشت با مکر معاویه چه آسان لشکر پی خدعه رفت و مولا مجبور به صلح بود آنسان زنجیره ظلم تا کجا رفت با جعده قرار دیگری داشت با دادن وعده ای دروغین آن روز شکار دیگری داشت از دامن مکر فتنه برخاست زن وسوسه شد به دست شیطان در خانه خود غریب بودی ای ماه مدینه! ای حسن جان! تابوت به تیرها درآمیخت اما نشکست باورت را حیف از تو کریم آل طاها دنیا نشناخت محضرت را دور از تو کلام مرد شامی وقتی که به لطف می نوازی هر کس که ترا شناخت فهمید مولای کریم و چاره سازی ای ماه مدینه دیده بودی پاییز جهان مادرت را آن روز میان کوچه خواندی غمهای نهان مادرت را با چاه همیشه راز می گفت نجوای علی شنیدنی بود ای شاهد دستهای بسته پیشینه کوفه دشمنی بود زینب چه کند از این همه داغ تنها نگذار خواهرت را بعد از تو حسین هم غریب است کشتند عزیز مادرت را دریای کرامت ای حسن جان! با حُسن تو می شویم دمساز دنیای سخاوت ای حسن جان! ما را به حدیث حُسن بنواز @shaeranehowzavi
هدایت شده از فلانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️فضا سازی در شعر ▪️بیان نمادین ▪️پردازش هنری ▪️تداعی شاعرانه ▫️نقد و بررسی غزلی از خانم در رثای ▫️ توسط استاد جلسه ۲۴۵ ▫️سه شنبه ۲۳ مرداد۱۴۰۳ بخش دوم 🔸حلقه شعر ولایی فرات @foratpoem
من اگر دیر آمدم بغضی میان راه بود در مسیرم سیل اشک و تندبادِ آه بود. با امید دیدنت معنای سختی ساده شد گرچه دوری از تو هر روزش هزاران ماه بود @shaeranehowzavi