eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
627 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
192 ویدیو
12 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
زهر آرام اثر کن که غمش بسیار است چشمه ی اشک ز داغ غم او پر بار است دهر بی تاب شده مویه کنان می گرید در غم آل علی روح و تنش تبدار است جرم او چیست که او ساکن غربت باشد ظلم قابیل به هابیل پی تکرار است حسن است و به تنش رنگ غریبی دارد از چه از سوی ستم بر دل او آزار است از چه رو جای حسن در دل عسکر باشد دیدن ماه رخش بر همگان دشوار است دست لرزان شده و کاسه ز دستش افتاد تشنگی بر تن تبدار حسن آوار است اگر از آب ننوشید ولی داشت کفن کربلا سنگ به روی شه دین خروار است زهر نوشید ، نرفتند اسیری حرمش این حسین است که اهل و حرمش بازار است می رود سوی خدا غصه ی مهدی دارد چونکه از جور ستم مخفی از انظار است زهر چون کرد اثر گفت حسن وااماه می رود سوخته از هرم در و مسمار است @shaeranehowzavi
" اجر دوران رسالت" رفته زیر دست و پا وای از افکار پوچ و مردم پُر ادعا پاره پاره سوره‌های " نور " و " انسان " و " قلم " این بود مزد رسالت ، مردمان بی وفا ؟ کوچه‌ای تنگ و دلی سنگ و گل یاس علی سوزش سرما کجا و برگ گل ، ای وای ما تا شکاف افتاد بین یاوران دین حق " سوره‌ی زلزال " نازل شد دوباره گوئیا چاهِ نخلستان گرفته ماتم یعسوب دین تا که آتش رفت بالا از دل " بیت الولا " لرزه افتاده به دستِ نازنین دردانه‌اش چادر خاکی مادر بوده دست مجتبی آی " اشباه الرجال " او یادگار احمد است آب شد جسم نحیف و بضعه‌ی خیرالوری می رود نزد پیمبر با رخ زرد و کبود می برد عرض شکایت سوی ختم الانبیا آتش نمرودیان و هیزم کین و عناد جرم این بانو چه بوده در میان شعله‌ها التهاب سینه‌ی زهرا که می داند چه بود غربت دین و رسالت ، غربت شیر خدا موقع تدفینِ زهرا خون ز تابوتش چکید درد شد هم‌ناله با آهِ علی مرتضی هیئت و پرچم ، نوا و نوحه‌های محتشم شورشی از نو به پاشد یا محرم شد به‌ پا تسلیت ای بی‌قرینه ، در فرج تعجیل کن تا بگیری انتقام از دشمنان بی حیا @shaeranehowzavi
به پیشگاه آسمانی حضرت باب الحوائج امام موسی کاظم علیه السلام: نسیمی نیست اما موی تو اینجا پریشان است هوای عاشقی رسمش که ماندن نیست جریان است سیاهی های زندان را به خون زخم ها شستی نشان عاشقی در تو فراوان فراوان است جهان زندان مومن بود از روز ازل آری! به قربانت! مگر باب الحوائج بودن آسان است؟ شکوفه می دهی، گل می کنی،تسبیح می گویی تو در آتش گلستانی، تو هرجایی بهاران است تو در اشکی که می ریزی مرا هم در نظر داری خوشا بی خوابی چشمی که در کار مسلمان است بد و خوب جماعت را شفاعت می کنی آخر میان غبطه خواران مرامت نام باران است گره انداخت در کار تو هارون با غل و زنجیر نماند از او به جا چیزی و عالم ملک سلطان است! @shaeranehowzavi
امروز که روز هشتم شوال است پرهای محبین همه خونین‌بال است عمری است بقیع روضه‌خوانی دارد روز و شب شیعه‌‌ هم بدین منوال است @shaeranehowzavi