🌹🌹🌹🌹
تا کمی سایه رخسار تو در آب افتاد
آب در فکر فراموشی مهتاب افتاد
سنگهای کف آب از هیجان غلطیدند
نوبت هلهله و شادی مرداب افتاد
ماهی از شور و شعف ولوله ای برپا کرد
غم به فکر طرب و نغمه شاداب افتاد
نی و نیزار به یُمن قدمت رقصیدند
شرر افتاد به جان نی و بی تاب افتاد
رنگ رخسار گل عاشق بیچاره پرید
با خجالت پی سُرخاب و سفیدآب افتاد
بلبل غم زده بر شاخه لرزان درخت
فکر شعر و غزل و قافیه ناب افتاد
گوشه ذهن پر از خاطره اش ماهیگیر
بهر این صحنه مستانه پی قاب افتاد
#علی_جباری
#آمدنت
@shaeranehowzavi