🌹🌹🌹🌹
آن روز هرچند آخرین روز جهان باشد
باید شروع فصل خوب داستان باشد
روزی که پیدا میشود خورشید پشت ابر
باید که بارانیترین روز جهان باشد
مردی که ده قرن است با عشق و عطش زندهست
باید نه خیلی پیر نه خیلی جوان باشد
با خود تصور میکنم گاهی نگاهش را
چشمی که بیاندازه باید مهربان باشد
یک روز میآید که اینها خواب و رؤیا نیست
و خوش به حال هر کسی که آن زمان باشد
بیبی که جان میداد بالا را نشان میداد
شاید خبرهای خوشی در آسمان باشد
بیبی که پای دار هی این آخری میگفت
این آخرین قالیچه نذر جمکران باشد...
#حسن_بیاتانی
#ساعت_ظهور
@shaeranehowzavi
🥀
سقفی به غیر از آسمان بر سر نداری
تو سایه بر سر داشتی دیگر نداری
خورشید بر نی بود؟ حق داری بسوزی
دیدی به جز او سایهای بر سر نداری
برگشتهای؟ این را کسی باور نمیکرد
برگشتهای؟ این را خودت باور نداری
میخواهی از بغض گلوگیرت بگویی
از لای لایی واژهای بهتر نداری
هر بار یاد غربت مولا میافتی
میسوزی و دیگر علی اصغر نداری
هر شب در این گهواره طفلی بیقرار است
«سخت است این غم، سختتر از هر نداری»
ما پای این گهواره عمری گریه کردیم
یک وقت دست از لای لایی برنداری
#حسن_بیاتانی
#محرم
@shaeranehowzavi
💠 شاعران مضطر
پلک صبوری میگشایی
و چشم حماسهها
روشن میشود
کدام سرانگشت پنهانی
زخمه به تار صوتی تو میزند
که آهنگ خشم صبورت
عیش مغروران را
منغّص میکند
میدانیم
تو نایب آن حنجرۀ مشبّکی
که به تاراج زوبین رفت
و دلت
مهمانسرای داغهای رشید است
ای زن!
قرآن بخوان
تا مردانگی بمانَد
قرآن بخوان
به نیابت کل آن سی جزء
که با سرانگشت نیزه
ورق خورد
قرآن بخوان
و تجوید تازه را
به تاریخ بیاموز
و ما را
به روایت پانزدهم
معرفی کن
قرآن بخوان
تا طبل هلهله
از های و هوی بیفتد
خیزران،
عاجزتر از آن است
که عصای دستِ
شکستهای بزک شده باشد
::
شاعران بیچاره
شاعران درمانده
شاعران مضطر
با نام تو چه کردند؟
::
تاریخ ِ زن
آبرو میگیرد
وقتی پلک صبوری میگشایی
و نام حماسیات
بر پیشانی دو جبهۀ نورانی میدرخشد:
زینب!
📝 #سیدحسن_حسینی
🔹سهلانگاری یا کممعرفتی یا قافیهاندیشی شاعران یا هر نام دیگری که برای آن بگذاریم، باعث شده تا از دیرباز بعضی واژهها و تصاویر و تشبیههای نارسا و یا مخدوش به ادبیات مذهبی راه پیدا کنند و تا سالها و قرنها بر این ادبیات سایه بیندازند و شعرای دیگر نیز به رسم عادت از این واژهها و تعابیر در شعر خود استفاده کنند.
این واژهها و تعابیر باعث شدهاند که گاه تصاویری که از شخصیتهای بزرگ دینی در ادبیات میبینیم تصاویری کدر و غیرمنطبق با شأن حقیقی این ذوات نورانی باشد.
به عنوان مثال هر چند بیماری امام زینالعابدین(علیهالسلام) در کربلا یک واقعیت تاریخی است، اما اینکه به بهانۀ این واقعیت در همه جا تصویر شخصی بیمار و عاجز و ناتوان از ایشان ارائه شود، دیگر ربطی به واقعیت تاریخی ندارد و منجر به نادیده گرفتن شؤون والای امامت خواهد شد. همچنین مضطر و بیچاره و درمانده خواندن عقیلۀ بنیهاشم(سلاماللهعلیها).
🔸مسلّم است که مبارزه با چنین آسیبهایی در ادبیات دینی، اول از همه به عهدۀ خود شاعران است. یعنی شاعر هم شعر خود را از چنین تعابیری پیراسته کند و هم اعتراض خود را با زبان هنر و شعر اعلام کند. زندهیاد سیدحسن حسینی در این شعر سپید با زیبایی این هر دو کار را توامان انجام داده است. اول اینکه با زبان فاخر خود تصویر باشکوه و باصلابتی از حضرت زینب(سلاماللهعلیها) ارائه داده و آن حضرت را با احترام و عظمت مورد خطاب قرار داده. دوم اینکه در همین شعر و در همین خطاب، شعرا را مورد سرزنش قرار داده و با زبانی تعریضی و گزنده تمام آنچه را که شعرا در گذشته به عقیلۀ بنیهاشم(سلاماللهعلیها) نسبت دادهاند به خود شعرا نسبت داده:
شاعران بیچاره
شاعران درمانده
شاعران مضطر
با نام تو چه کردند؟
یعنی اگر شعرا شما را بیچاره و درمانده و مضطر خواندهاند، از بیچارگی و درماندگی خودشان بوده وگرنه نام باشکوه شما از تمام این اوصاف مبراست.
✍🏻 #حسن_بیاتانی
📗 #چهل_شعر_چهل_نکته
🌐 shereheyat.ir
@shaeranehowzavi