eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
676 دنبال‌کننده
2هزار عکس
281 ویدیو
16 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
برای ❤️ ای ناخدای کشتی جان‌ها و ایمان‌ها رام‌اند و آرام‌اند با تو سیل و طوفان‌ها لبخند تو زیبایی گل‌های باغ ما شب‌گریه‌های تو دلیل هر چه باران‌ها   چشمان تو دریایی از آرامش و طوفان پیشانی‌ات روشن‌ترین ماه شبستان‌ها در هر کنار و گوشه‌ای با یاد گیسویت جمع‌اند و سرگرم‌اند هر شب را پریشان‌ها بالابلندا جای دارد از تو بنویسند با هر قلم تاریخ‌دان‌ها و غزلخوان‌ها آغوش وا کردی که برگردند از هر سو آری پشیمان‌اند، از عشقت پشیمان‌ها تو از تبار آفتابی و شکوهت را آخر چرا باید که نشناسند انسان‌ها در امتداد چشم تو خورشید را دیدند در اوج ظلمت شب‌شکن‌مردان میدان‌ها  از روزهای عاشقی با ما روایت کن ای یادگار حاج قاسم‌ها و چمران‌ها 💠 💠 @shaeranehowzavi
چرا سکوت کنم؟🍃🌹 مگر نه اینکه همان طفل غزه طفل من است چرا سکوت کنم سینه‌ام پر از سخن است برای من اگر انسانم و مسلمانم جوانِ جان به کف غزه نیز هموطن است هنوز هم که هنوز است خون‌نوشتۀ «قدس» برای پیکر اسلام نقش پیرهن است به آتشی که برافروخته‌ست باد خزان چه غنچه‌ها که زبان‌بسته گرم سوختن است ببین مقابلۀ تانک‌ها و انسان را کسی نگفت چرا! این چه جنگ تن به تن است؟ جوان سنگ به دستی به خط زد و دیدیم به روی شانۀ شهری شهید بی‌کفن است مگر پرندۀ ما از قفس چه می خواهد؟ تمام آرزویش لحظۀ رها شدن است 💠 💠 @shaeranehowzavi
🍃🌹 هم عشق تو در این دل شیدا متفاوت هم جنس غمت با همه غم ها متفاوت ای ماه تر از ماه که دیدست و شنیدست بر روی زمین مثل تو زیبا، متفاوت ای سرو سرافراز نشسته است بهاران بر قامت سبزت به تماشا متفاوت یک روز بر این شب زده دنیای دل ما سر می زند از چشم تو فردا متفاوت هر لحظه به جان دادن در راه خدایت دلواپسی ات با همه دنیا متفاوت اینبار که راهی شده ای از سر حسرت افتاده به پاهای تو صحرا متفاوت ای موج خروشان وفاداری و ایثار برخاستی از دامن دریا متفاوت افسوس از آن لحظه که دیدند علمدار برداشته مشک و علمش را متفاوت از هرچه که در کرب و بلا بوده حساب... دستان علمگیر تو با ما متفاوت 💠 💠 @shaeranehowzavi  
تو از تبار بهاران، تو از سلالۀ رودی تویی که شعر شکفتن به گوش غنچه سرودی تویی شکوه بهار و به پیشگاه تو دارد جوانه عرض سلامی، شکوفه عرض درودی به صدر «جامعه» خود به اَلسّلامُ علیکی تمام پنجره‌ها را به سوی باغ گشودی... کسی که در قفس شیر رفت و آهوی چشمش به یک اشاره دل از هر چه شیر برد تو بودی اگرچه سامره‌ات را حصار کرده شب اما می‌آید از سوی کعبه نسیم صبح به زودی @shaeranehowzavi