eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
628 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
167 ویدیو
11 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
اکنون که بینوا شده ایم از نوای دوست آرام مان نمی کند الا صدای دوست پر شد خیال خلوتم از او ، چه غم اگر راهم نمی دهند به خلوت سرای دوست؟ فرمونده اند «مِن نِعَمِ لله الإبتلاء» شادم از آن دمی که شدم مبتلای دوست گفتی ‘بلا به دور’ مگر حسرت تو چیست؟ گفتم همین که بر سرم آید بلای دوست مردم مرا به شعر و شعورم شناختند دیوانگی نمی کنم الا برای دوست رغبت نمی کنم به وفای غریبه ها خندان و نیکبخت و خوشم با جفای دوست ماندم دگر به چنته چه دارد هوای نفس؟ یکدم اگر نفس بکشم در هوای دوست زیبنده نیست شان مرا تاج و تخت تان کوچک کند برای چه خود را گدای دوست؟ کو آن سعادتی که شوم کشته غمش؟ کو آن لیاقتی که کنم جان فدای دوست؟ عمرم به پای عشق به پایان اگر رسید خاکم کن ای برادر من زیر پای دوست 💠 💠 @shaeranehowzavi
«ساقی کوثر»🍃🌹❤️ عقل گفت از باغ فردوس آرزو داری کجا را؟ حور می خواهی ز جنت یا مقام کبریا را؟ گفتمش رضوان و انعام کثیرش سهم خوبان‌ جز نمی از آب کوثر که به وجد آورده ما را با تعجب گفت آخر آب؟ گفتم آب آری… نیست پاداشی از این جذاب تر روز جزا را گفت در فردوس نهری از عسل جاری ست! گفتم آنچه از دست علی باشد لذیذ است و گوارا حوض و آبش هر دو معمولی ست، ساقی بی نظیر است روز حشر از شوق در صف می کشاند انبیا را منتظر می مانم آن دنیا چون اسکندر بیاید پای حوض آخر نشانش می دهم آب بقا را خواست بشناسد علی را، گفتمش کو عقلت ای عقل؟ جز خدا و مصطفی نشناخت قدر مرتضی را هیچکس نشناخت مولا را، ولی او می شناسد شب به شب کوچه به کوچه سائل دردآشنا را گفت شاه ماسوا بودن کجا و زاغه گردی؟ گفتم او خود دوست دارد هم نشینی با گدا را او که دائم انبیا را در خفا یاری نموده بوده یار مصطفی هم چند روزی آشکارا کار جبرائیل اگر آوردن پیغام وحی است پس خدا روز احد فرموده باشد لافتی را نشنو از من مدح تیغ ذوالفقارش را که حیف است بشنو از مرحب که می گوید به حیدر مرحبا را منقلب شد، مست شد، گفتم نجف را بنگر ای عقل تا از انگور ضریحش خود بفهمی ماجرا را هرکسی شد مبتلایش، می رود بالا بهایش آری ایوان طلایش، قیمتی کرده طلا را چون منی در بحر عشقش دست و پا خواهد زد ای کاش روز حشر از خود نراند بنده بی دست و پا را از همین حالا به فکر توشه روز حسابم من که از این شعر نفروشم به عالم یک هجا را در قیامت نامه ها بی مِهر او مُهری ندارد جز صراط مستقیمش نیست راهی بنده ها را باز هم شعرم کم آورده است در توصیف حیدر انتهایش هم رسید و من نگفتم ابتدا را… 💠 💠 @shaeranehowzavi