eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
604 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
116 ویدیو
11 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
‼️شعر اختصاصی شاعر قرن دهمی برای رییسِ بدون جمهور ما😊 💐دوستان! در حال خواندن دیوان هلالی جغتایی بودم که به این بیت رسیدم: ترحمي بکن، اي پادشاه کشور حسن که غير ظلم و ستم نيست در زمانه تو 📌 کشورِ حُسن را اینگونه بخوانید فقط؛ ترحمی بکن ای پادشاه کشور، حَسَن (و برادران😊) تفاسیر دیگر با خودتان 🤺حالا زبان حالتان را بخوانید👇👇😉 نميکشيم سر از آستان خانه تو کجا رويم؟ سر ما و آستانه تو ترا بهانه چه حاجت براي کشتن من؟ مکن، مکن، که مرا ميکشد بهانه تو ترحمي بکن، اي پادشاه کشور حسن که غير ظلم و ستم نيست در زمانه تو از آن سمند تو برميجهد گه جولان که رقص ميکند از ذوق تازيانه تو سفيد گشت مرا استخوان و خوشحالم بدان اميد که روزي شود نشانه تو شب از فسانه بروز آورند و اين عجبست که روز خود بشب آرم من از فسانه تو 👈 سمند رو خوب اومده شاعر قصه و غصه ما😭😭 یعنی بازار خودرو😁 @pooyanevisi پویانویسی# https://eitaa.com/joinchat/3834314754C58903f67c6
🔥🔥💥💥چهارشنبه سوری 💥💥🔥🔥 چارشنبه سوری است و هرطرف میدان جنگ جان خود بردار و در رو ای عزیز شوخ و شنگ این طرف باروت و دینامیت و گاز و فشفشه آن طرف تر آبشار و بمب و کپسول و فشنگ دود و آتش ، کهکشان و چلچله یا فرفره مشعل و پروانه و چرخ فلک یا تکه سنگ پیرمردی خواست از آن سوی کوچه بگذرد خورد پیشش یک ترقه ، هردوپایش گشت لنگ این طرف مرد جوانی صورتش گشته سیاه بچه در آغوش مادر می کند او ونگ ونگ بمب گویا خورده بر ماشین یک بیچاره ای آمده پایین موتور همراه چرخ و میل لنگ این طرف آتش گرفته خانه مستاجری منفجر شد خانه با ترکیب اکلیل و سرنگ نبست راه دررویی از معرکه در کوچه ها عرصه بهر مردمان شهر هم گردیده تنگ این یکی انگشت و آن یک دست خود را قطع کرد آمده از آسمان بر فرق یک مردی کلنگ با صداهای مهیبی یک زن از جایش پرید گشت او دیوانه و مجنون و گیج و بس مشنگ لشگر داعش تو گویی آمده در شهرها حمله با خمپاره کرده یا مسلسل یا تفنگ بهر اطفای حریق و آتش و دود و شرار آمده آتش نشان با آب پاش و هم شلنگ یا برو در پشت بام و یا درون خانه ات جان خود بردار و در رو گر تو می باشی زرنگ دوست داری جان خود را در خیابان ها مرو باید از میدان گریزی بی تامل بی درنگ گر دو پا داری دو تا هم قرض گیر و در برو همچو یک آهو بدو از زیر چنگال پلنگ این همه مصدوم و کشته سالیان سال رفت باز هم تکرار گردد قصه شهر فرنگ درس عبرت گر نگیرد از حوادث این بشر بایدش بر سر خورد هم سنگ و تیر و هم خدنگ چارشنبه سوری کهنه کجا و نو کجا ؟ زشت گردیده رسوم کهنه و خوب و قشنگ 💠 @shaeranehowzavi
هدایت شده از مجتبی خرسندی
گیرم که مقام و شهرتش بسیار است عکسش همه‌جا روی در و دیوار است روزی چو کویر خشک از یاد رود هر مرد که در مجردی "گل‌زار" است @Mojtaba_khorsandi
گفتم بدهم پیام با پررویی : تو دختر زیبای کمان‌ ابرویی ! ای کاش شبی رسد که من باشم و تو در سالن ازدواج دانشجویی 👨🏻‍🎓❣👩🏻‍🎓 ✍ 🔸 🔸 @shaeranehowzavi
برای آقا زاده ها: ای من به فدای غربت تو سعید سلیمان پور ارومی ای نوزده ساله قره العین ای گنده شده به طرفه العین آن روز که هفت ساله بودی فارغ ز چک و حواله بودی واکنون که به نوزده رسیدی در وجه زمانه چک کشیدی پس گوش به پندهای من کن آویزه ی گوش خویشتن کن آنجا که بزرگ بایدت بود از نام پدر تو را رسد سود با زور پدر سپه شکن باش فارغ ز خصال خویشتن باش یرخیز و بتاب بی مهابا بالا بنشین به لطف بابا تا از دم گردن کلفتت بارد شب و روز پول مفتت دولت طلبی نسب نگه دار با دولتیان ادب نگه دار با چهره ی ظاهر الصلاحت با لطف و مراحم جناحت تا رو نکند به تو کسادی رو کن به فساد اقتصادی پروا مکن از بی آبرویی این آب بزن به پول شویی غافل نشوی ز رانت باری عزت بطلب ز رانت خواری گر گفت کسی که آن حرام است القصه بدان که از عوام است کان گشته حلال ای برادر از بهر تو همچو شیر مادر هرچند که رانت را خواص است در خوردن آن شگرد خاص است خود را ز غذای بد نگه دار در خوردن رانت حد نگه دار رانت ار چه همه حلال خیزد از خوردن پر ملال خیزد دیدی به بهانه های واهی گشتی دو سه روز دادگاهی البته بدان در این مواقع کک هم نگزد تو را به واقع برجسته تویی به نزد یاران دیدم که به جمع رتبه داران صاحب تویی آن دگر غلامند سلطان تویی آن دگر کدامند ای صورت و سیرت تو مطلوب به به به به، به این ژن خوب من مانده ام از تو در تحیر میهن ز تو هم تهی و هم پر از عشق وطن شدی که مجنون سر بنهادی به دشت و هامون این دشت و دمن چو تنگت آمد عزمی به سوی فرنگت آمد اکنون سبز است جایت آری چون کارت اقامتی که داری دل سوخت از این مشقت تو ای من به فدای غربت تو شعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب،فروردین 1403 @shaeranehowzavi
اصلآ عددی که نیستی ،ناچیزی هر لحظه تو آبروی خود می ریزی با ریز پرنده و بالستیک که هیچ با گاو چرنده هم بیایی ،ریزی @shaeranehowzavi
یاد بادا بود در دکان هر عطار، گوشت میخریدی با دو من جو قدر یک انبار ،گوشت از چه رو تحریم کردی دوستان خویش را این فقط باشد مرام و خوی استکبار، گوشت ناگهان دیوانه گشتی قیمتت بالا گرفت مثل اجدادت بریدی ناگهان افسار، گوشت کات کردی از چه رو با بنده، اِی محبوب من عاقبت از هجر رویت می شوم بیمار، گوشت از ده بالا به من می گفت دیشب خانمی می خورَد تنها در آن ده ، خانم دهیار، گوشت کرده ام از تو شکایت پیش قاضی ها، بِدان؛ بهر آن بالا نشینی میشوی احضار، گوشت یادبادا آن زمان در هر غذا می دیدمت آن زمان بودی برایم مونس و غمخوار، گوشت هم سحر ها بنده می خوردم تو را با جان و دل هم وجودت بود فخر سفره ی افطار، گوشت یاد بادا آخرین باری که من خوردم تو را رفته بودم با پرایدم خانه ی دلدار، گوشت نام نیکت تا مبادا حذف گردد از دلم مینویسم عاشقانه بر در و دیوار،گوشت گر ببینم من تو را یک بار دیگر بی گمان جان خود را من برایت می دهم این بار، گوشت @shaeranehowzavi