eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
674 دنبال‌کننده
2هزار عکس
280 ویدیو
16 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم رسم اهل کرم صبا که عطر به نام بهار می‌بخشد صفا به آینه‌ی روزگار می‌بخشد بهار می‌رسد و نشئه‌ی هوای خوشی به جان خسته‌ی باغ خمار می‌بخشد به دانه‌دانه‌ی بی‌آب، آب می‌ریزد به شاخه‌شاخه‌ی بی‌بار، بار می‌بخشد عبای خون به تن دشت لاله پوشانده قبای سبز به قد چنار می‌بخشد طرواتی به لب غنچه‌ها می‌افشاند حلاوتی به صدای هَزار می‌بخشد به خشک‌سالی لب‌ها شکوفه‌ی لبخند به بی‌قراری دل‌ها قرار می‌بخشد اگر‌چه باد صبا هر بهار را به زمین هزار صورت و نقش و نگار می‌بخشد ولی بهار و صبایش فدای مردی که تمام زندگی‌اش را سه‌بار می‌بخشد همان که با ادب و با‌وقار می‌بخشد فقط به خاطر پرودگار می‌بخشد کریم فکر حساب‌و‌کتاب بخشش نیست به رسم اهل کرم بی‌شمار می‌بخشد به اسم و رسم توجه نمی‌کند هرگز به آشنا و غریب دیار می‌بخشد برای اینکه شود حفظ آبروی گدا بدون منت و بی‌ننگ و عار می‌بخشد مقابل بدی و طعنه پاسخش خنده است سکوت کرده و آیینه‌وار می‌بخشد برای گفتن یک‌بیت ساده یک ممدوح کجا به دشمن خود سی‌هزار می.بخشد؟ به این دلیل غلام حسن خودش آقاست که گل همیشه به خار اعتبار می‌بخشد ازآن که عادتش احسان، سجیّه‌اش کرم است عجیب نیست که بی‌اختیار می‌بخشد چرا که او پسر ارشد همان مردی‌ست که در مدینه به سائل انار می‌بخشد چرا که او پسر ارشد همان مردی‌ست که بین معرکه‌ی کارزار می‌بخشد که بین معرکه‌ی کارزار از سر لطف به دشمن سر خود ذوالفقار می‌بخشد بجز علی که به هنگام جنگ بخشیده‌ست کدام شیر به وقت شکار می‌بخشد؟ همیشه موقع بخشش که می‌شود این مرد به رسم فاطمه اول به "جار" می‌بخشد برادرش هم از او ارث برده بخشش را اگر به راه خدا شیرخوار می‌بخشد # نمی‌دهم به دوعالم غلامی او را گرفتم اینکه به من اختیار می‌بخشد @Mojtaba_khorsandi
🥀 برای سخت‌است ازشراب ازل روی پا شدن از ابتدای مستی‌اش عاقل‌نما شدن سخت‌است بعد دعوت ساقی، چو شیخ‌ها در مسجدی به ذکر و دعا مبتلا شدن سخت‌است سخت، راحت جان را گذاشتن در کوی دلبران به‌عذاب آشنا شدن سخت‌است با کهولت جسمی،به وقت وصل چون آهوان دشت ختا تیز پا شدن سخت‌است از غریب رسد نامه بر حبیب وآنگه چو کوفیانِ وفا بی‌وفا شدن... اما چه‌راحت است ز خانه به‌شوق وصل آواره‌تر ز باد رحیل صبا شدن برخیز ای حبیب! که بهتر نبوده از چوب درخت پیر برای عصا شدن فارغ ز کار ساحر شامی و مارها در دست یک کلیم‌ِغریب اژدها شدن ای پشت شاه گرم ز تو نيست کم مقام همچون عبا به خامس آل‌عبا شدن ای نوح عاشقان حسینی مبارک است اصحاب را در این یم‌ِخون ناخدا شدن وقتی هدف نشانه گرفتی، چه‌غم ز عمر؟ قلب کمان هراس ندارد ز تا شدن از هو شدن به‌معرکه دل را غمین مساز! آیینه را چه غم بنشیند ز "ها" شدن فهمید شأن احمد مرسل ز سختی‌اش هرکس که کرد عزم حبیب خدا شدن شمعی چنین نبوده که بعد از خموشی‌اش آتش به سر گرفت برای فنا شدن کار تو بود مردن از بام عشق و بعد یک "یاحسین" گفتن و از جای پا شدن آموخت با دومرتبه جان دادن خودش یک‌مرتبه که سخت نباشد فدا شدن فرق سرش شکافت ز عشق حسین، چون کعبه که قبله گشت از این فرق وا شدن چون راز سر به مُهر بخندید تا که دید دارد زبان نیزه سر برملا شدن ای پیرمرد باده‌پرستان کربلا این خاک از تو داشت‌طلب کیمیا شدن ای مرد، زیر قبّه‌ی ارباب یافتم از نقره‌ی ضریح تو راه طلا شدن سخت‌است بین اهل‌ِریا بی‌ریا شدن از برکت وجود گلی لاله‌ها شدن عشاق را چه حاجت طی منازل است در نیم‌روز می‌شود از انبیا شدن رفتند از جفای سم اسب تا به‌عرش گندم به‌سفره می‌رسد از آسیا شدن ای مدعی ز لاف حذر کن، که خاک نیز خون‌ها خورد به مرتبه‌ی کربلا شدن اصحاب شاه کرببلا را چه‌حاجت است از غیرت مداد سیه‌رو ثنا شدن سخت است سخت ساحل آرام دیدن و در موج خون تپیدن و مرد شنا شدن مانند حر قبول گنه‌کاری و سپس چون کهنه‌خانه‌ای ز خرابی بنا شدن همچون زهیر بی‌غم مال‌وعیال خویش از خوف خود گذشتن و در او رجا شدن در عهد دوست مثل سعید ایستادن و چون تیرهای خورده به‌جسمش رها شدن چون عابس از حفاظت جان بگذر و بگیر از جسم خویش مانع حاجت روا شدن مانند جُون ناز بکش تا رسی به‌جان ای ناسزا بکوش برای سزا شدن خندان چنان بریر بخوان این ترانه را باید فدای بوسه‌گه مصطفی شدن ای نوعروس امت عیسی مبارک است داماد را به‌خیمه‌ی گل پاگشا شدن ننگ است پس گرفتن هدیه، نشان بده ام‌وهب، به‌سر ره و رسم عطا شدن ای مسلم‌بن‌عوسجه باشد مبارکت همراه باحبیب در این ماجرا شدن ای منبر محاسن مردان کبریا خون از رگش گذشت به شوق حنا شدن تنها خداست لایق کار شما و بس کز بیم زرد گشته زر از خون‌بها شدن برخیز ای ، تو را لذتی‌ست در با زور در مناسک عشاق جا شدن عشق حسین را چو صحابه به‌جان بخر ای دل بکوش بهر شبی بوریا شدن گفت آرزوی ماست؛ - به‌خواب کسی حبیب - در بزم روضه مثل تو اهل بکا شدن @shaeranehowzavi