eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
674 دنبال‌کننده
2هزار عکس
280 ویدیو
16 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
دوباره داخل ديوار سد، تَرَک افتاد و در اَداي نماز جهول، شُك افتاد نفوذِ حاشيه در متن كلّ جريان‌ها به باد دادن ملّت، كَفِ خيابان‌ها تبارِ عافيت انديش‌ها جسورتر از... و رفته رفته از اصل نظام، دورتر از... شعارهاي هدفمند جوخه‌اي مُزدور نگاهي ابري و لبخندِ جوخه‌اي مزدور شيوع شبهه درونِ فضاي دانشگاه تجمّعِ جلويِ درب‌هاي دانشگاه فجايعي كه درآورد، داد مردم را... گرفت! قاطبه ی اعتقاد مردم را اگر چه قائله‌ها ظاهراً تمام شده ولي تتمّه‌ي آن زخم‌ها جُذام شده چهارشنبه‌اي آتش گرفته در شادي و نردبان شدنِ استخوان اجسادي... كه حجم خالي تابوت‌هايشان برگشت فقط! تواليِ تابوت‌هايشان برگشت "هنوز! خانه‌ي ما بوي جنگ را دارد" هنوز! مَرميِ سُرخِ فشنگ را دارد... كه يادگاري ماقبل آخرين سفر است تمام هستي قلبي هميشه در به در است هنوز! عكس پدر روي ميخ ديوار است هنوز! صاحب اين خاكريز، بيدار است "اگر چه نسل پس از باكري سه دسته شدند" و عدّه ای وسطِ انقلاب خسته شدند "براي مادر من قطع نامه بي‌معني ست" كنار رفتن و ترس از ادامه بي‌معني ست قرارگاه چهل‌متري‌اي در آخرِ شهر خلافِ باور چشمان پيش داورِ شهر و مستمريِ سي سالِ پاي تخته سياه زني كه تَک تَک موهاش! جايِ تخته سياه... زني كه اُمّه وهب هم به گَردِ پاهايش همان زني كه علي رغم دردِ پاهايش! شنيده فصل زمستانِ سوريه سخت است براي تك پسرش! فكر چند دَس رخت است سلام‌الله‌علیها 💠 💠 @shaeranehowzavi
🥀🥀🥀🥀 یک جمعه هم از گذار ایام بپرس از داغِ همیشه نابهنگام بپرس معنای همیشه منتظر بودن را از مادر یک شهید گمنام بپرس @shaeranehowzavi
سروده افشین علا در وصف مادر شهید رئیسی/ آن دست پر چروک واکر به دست، پیرزنی خسته می‌رفت سوی تخت خود آهسته در آتش فراق پسر می‌سوخت می‌گفت با غریبه و وابسته: "آیا ز خاک پر زده فرزندم؟ آیا کبوترم ز قفس رسته؟" بیرون خانه منتظرش بودند مردم چه ناشناس چه برجسته هر دم برای تسلیت از هر سو می‌آمدند در صف پیوسته مثل کبوتران حرم پر زد مشهد به سوی آن زن وارسته هرچند او برای پذیرایی جایی نداشت درخور و شایسته حتی نداشت خانه‌ی دلبازی مشرف به صحن و گنبد و گلدسته اما شبیه بال ملائک بود آن دست پر چروک حنابسته @shaeranehowzavi