عهدی که بستهایم🍃🌹
اهل ولا چو روی به سوی خدا کنند
اول به جان گمشدۀ خود دعا کنند
شد عالمی اسیر جمال تو، رخ نما
تا عاشقانه سیر جمال خدا کنند
روی تو را ندیده خریدار بودهاند
«تا آن زمان که پرده برافتد چهها کنند؟»..
آهسته چون نسیم گذر کن در این چمن
تا غنچهها به شوق تو آغوش وا کنند..
عهدی که بستهایم، فراموش کی کنیم؟
صاحبدلان به عهد امانت وفا کنند
از ما جمال خویش مپوشان که گفتهاند:
«اهل نظر معامله با آشنا کنند»..
«پروانه» سوخت ز آتش هجران ولی نگفت:
«شاهان کم التفات به حال گدا کنند»
#محمدعلی_مجاهدی ( پروانه)
#شاعران_آئینی
#استاد_محمدعلی_مجاهدی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
عید ما دلشدگان لحظهی دیدار شماست
سال ما ساعت تحویل خودش را دارد
#محمدعلی_مجاهدی
#امام_زمان
💠 @shaeranehowzavi
قافلۀ اشک
صفای اشک به دلهای بیشرر ندهند
به شمع تا نکشد شعله، چشم تر ندهند
امیر قافلهٔ اشک چشم بیدار است
به دست هر صدفی رشتهٔ گهر ندهند
هوای چشم تو ای گل هنوز بارانی است
چرا به مرغ گرفتار این خبر ندهند؟
مباد خون تو ای گل، نصیب خار مباد
به دست هر مژهای پارهٔ جگر ندهند
ز شرم روی تو گلها ز شاخه میریزند
بگو که قافله را از چمن گذر ندهند
به دست سرو اماننامهٔ تهیدستی است
که گفته است که آزادگان ثمر ندهند؟
مراد اهل نظر گنج بینیازیهاست
به عالمی نظر کیمیا اثر ندهند
مرید اهل نظر شو که از بلندی طبع
بهای جام سفالین به جام زر ندهند
چه جای ناله که در بارگاه استغنا
مجال آه به دلهای شعلهور ندهند
چو شمع رشتهٔ باریک عمر میسوزد
چرا مجال به «پروانه» تا سحر ندهند؟
#محمدعلی_مجاهدی
#پروانه
#استاد
💠 @shaeranehowzavi
والایی قدرِ تو نهان نتوان کرد
خورشیدِ تو را نمیتوان پنهان کرد
توفندگی خطبۀ طوفانی تو
کاخ ستم یزید را ویران کرد
#محمدعلی_مجاهدی
@shaeranehowzavi
#امام_رضا علیهالسلام
#مربع_ترکیب
🔹آیینۀ جمال خدا🔹
آن شب مدینه عطر پر جبرئیل داشت
در سر امین وحی، هوای خلیل داشت
بر لب مدام، زمزمۀ یا جلیل داشت
صبر جمیل، وه که چه اجری جزیل داشت
موسی به طور قرب خداوند بار یافت
تشریف مکرمت ز عنایات یار یافت
در هر دلی فروغ حضور مدینه بود
در هر سری نشانۀ شور مدینه بود
خورشید بردمیده ز طور مدینه بود
کآفاق مستفیض ز نور مدینه بود
ماه فلک ز شوق دل اخترشمار شد
آیینۀ جمال خدا آشکار شد..
ای بوده با زبور و صُحُف آشناییات
تورات را امید به معجزنماییات
شد جاثلیق محو فروغ خداییات
جالوت مات شعشعۀ ایلیاییات
عمرانِ صابی است کمال تو را گواه
نسطاصِ رومی است جلال تو را گواه
عارف اگر ز شعشعۀ «هو» تو را شناخت
سالک ز قدر و منزلت او تو را شناخت
بیدل به خلق و خوی خداجو تو را شناخت
من بندۀ کسی که چو آهو تو را شناخت
پیچد چون نوای تو در بندبندمان
یا ثامنالائمه! رها کن ز بندمان
خورشید، با جمال جمیلت جمیل نیست
بر درگه جلال تو گردون جلیل نیست
جایی که همرکاب تو غیر از خلیل نیست
دیگر مجال پر زدن جبرئیل نیست
وقتی به محضر تو شرفیاب میشوم
از شرم شعله میکشم و آب میشوم
کوثر، پیالهای ز شراب طهور توست
طور شهود پرتو فاش ظهور توست
سینای جلوه، آیۀ نور حضور توست
خورشید هم از آینهداران نور توست
چشمم که محو حسن ملیح تو میشود
اشکم دخیلبند ضریح تو میشود..
آن زائرم که آمده با دست خالیام
رحمی به دلشکستگی و خستهحالیام
بال و پری ببخش به بیدست و بالیام
کز شاعران حضرت مولیالموالیام..
مپسند بار خواهش ما را به ذمّهات
سوگند میدهم به جوادالائمهات..
#محمدعلی_مجاهدی
@shaeranehowzavi