🥀
نشسته شعر به پابوسی غمی در من
شکسته آینه ی بغض مبهمی در من
دوباره شال عزای تورا به سر کردم
که اشک زنده کند شور ماتمی در من
دلم خوش است به اینکه دوباره قد بکشد
به یاد داغ تو حزن مجسمی در من
به سینه میزنمت دست نوکری حسین !
بریز مستی ناب دمادمی در من
غم مصیبت سرخ تو آتشم زده است
مگر که شعله کشد عشق تو دمی در من
شنیده می شود از گوشه گوشه ی قلبم
صدای جاری اندوه عالمی در من
به لطف گریه برای تو باز هم گل کرد
هلال دیگر ماه محرمی در من .
#معصومه_سادات_اسدیان
#محرم
@shaeranehowzavi
مقابلم بنشین همصدا، صدایم کن
به رسم آینه با خویش آشنایم کن
شبیه خانهٔ متروکهای پر از زخمم
مرا خراب کن از ابتدا بنایم کن
طناب یخزدهٔ دور دستهایم را
به بوسه پاره کن از تنگنا رهایم کن
به من پرندهشدن را نشان بده این بار
هوای تازهتری نذر بالهایم کن
شکستههای غرور مرا به شانه بکش
از این جنازهٔ بیسرزمین جدایم کن
بریز عاطفه را قطرهقطره در جانم
قدمقدم به غم عشق مبتلایم کن
در این جهان هیاهو ،در این جهان صدا
فقط صدای تو خوب است پس صدایم کن
#معصومه_سادات_اسدیان
@shaeranehowzavi
پرنده را بگذار از قفس رها باشد
به رود اجازه بده با تو هم صدا باشد
به گل بگو که نخشکد بهار میآید
به آسمان برسان تا گره گشا باشد
به شب اشاره کن از خواب ناز برخیزد
که آفتاب به نور تو مبتلا باشد
به کوهها بنویس از صبوری این شهر
بیا که بودن تو ختم ماجرا باشد
چه لحظههای خوشی این کویر خواهد داشت
اگر که عطر تو هم پای بادها باشد
قدم به چشم زمین رنجه کن که بعد از این
ستاره شاهد گل خندههای ما باشد
به شوق ،قاصدک از راه میرسد روزی
که جشن آمدنت در زمین به پا باشد.
#معصومه_سادات_اسدیان
#میلاد_نور
@shaeranehowzavi