eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
606 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
130 ویدیو
11 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
گل کرده باغ احسان از لطف بیکرانش ریزد به قلب وجانها گلواژه نهانش آید بهار رحمت باغنچه های پر بر دنیا شود گلستان درعیدخوش نشانش شیطان گشته پنهان با نقشه های بی جان خاموش گشته ظلمت سوزد تن خزانش از آسمان بریزد باران لطف و احسان شد دامن محبت جاری به بندگانش زیبا کند جهان را صبحی به رنگ دریا در عید با طراوت آید مه جهانش ازبارگاه ایمان تابد به دل کمالی سر می زند به دلها با لطف بی امانش دارم به لب ولله باعشق حضرت دوست در عید فطر احسان جویم ره جنانش یارب به حرمت خود زیبا نما نهانم ریزد به عمق باطن صد جلوه عیانش احسان شود نمایان درعید فطریزدان ازدامن سخایش غوغا شود زمانش @shaeranehowzavi
عید فطر است، بگو فطریه‌مان گردنِ کیست؟ هر دو عمری‌است که مهمانِ دلِ هم شده‌ایم! @shaeranehowzavi
. درب مهمانی خود را کمی آرام ببند یک نفر از صف بخشیده شدن جا مانده @shaeranehowzavi
نشسته است رد اشک روی رخسارم ز ترس فاصله از نو دوباره می‌بارم نبودن تو به هم می‌زند معادله را فراق تو گره انداخته‌ست در کارم به میهمان خود آنگونه مرحمت کردی خیال کردم از این آستان طلبکارم بیا و از کرم خود مرا حلالم کن نشد که حرمت این سفره را نگه دارم گذشت فرصت و ناگفته ماند حرف دلم نشسته بین گلو بغض های بسیارم مرا به هوش بیاور ، بپاش مشتی آب به اشک دیده کن از خواب تلخ بیدارم بیا و چشم طبابت نگیر از دردم اگر غلط نکنم من هنوز بیمارم بیا و مرحمتی کن که رو سفید شوم سری که هست به تن پای عشق بگذارم چه می‌شود که به کرب‌ و بلا مرا ببری چه می‌شود که به پایان رسد شب تارم @shaeranehowzavi
روزه یک سو شد و عید آمد و دل‌ها برخاست می ز خُمخانه به جوش آمد و می‌باید خواست نوبه‌ی زهدفروشانِ گران‌جان بگذشت وقتِ رندی و طرب کردنِ رندان پیداست چه ملامت بُوَد آن را که چنین باده خورَد؟ این چه عیب است بدین بی‌خردی؟! وین چه خطاست؟ باده نوشی که در او روی و ریایی نَبُوَد بهتر از زهدفروشی که در او روی و ریاست ما نه رندانِ ریاییم و حریفانِ نفاق آن که او عالِم سِرّ است، بدین حال گواست فرضِ ایزد بگزاریم و به کس بد نکنیم وان چه گویند روا نیست، نگوییم رواست چه شود گر من و تو چند قدح باده خوریم؟ باده از خونِ رَزان است، نه از خون شماست این چه عیب است کز آن عیب، خلل خواهد بود ور بُوَد نیز چه شد؟ مردم بی‌عیب کجاست 🌸🍃 @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک جُرعه غزل، سهم من از هر دو جهان بس از هر دو جهان، عشق مرا نام و نشان بس یک قطعه ترنم ز لبِ باد مسافر یک چشمه تبسم ز لب آبِ روان بس همسایگی باغ ُگلی شاعر و شیدا هم صحبتی باغچه ای غُنچه دهان بس یک کوزه ُپر از خواهش نوشیدن دریـا یک ُسفره ُپر از خاطره های خوش نان بس  یک رکعت مقبول، ارادت به گل سرخ یک باغچه ادراک، ز ُگلبانگ اذان بس   یک قبله دعا، در شب عرفانی تقدیر یک جُرعه اجابت، ز سبوی رمضان بس   لب تشنه ام، آبم  بدهید از غزل عشق یک جُرعه غزل، سهم من از هر دو جهان بس @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ماهِ نو آمد، نیامد ماه من مانده بر در، چشم خاطرخواه من @shaeranehowzavi
بخشیده به ما شور دل افروز خدا بر نفس نموده باز پیروز خدا یک ماهِ تمام، میهمانش بودیم مهمان دل ما شده امروز خدا @shaeranehowzavi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
این مداحی، شاهکار مشترک و در عید فطر سال ۸۳ است؛ دقیقا بیست سال قبل. @shaeranehowzavi
. این روزها خالی است جای تو سلیمانی ای کوه عزم و غیرت ای سردار ایرانی بغضی نهان داریم از تنهایی رهبر بغض غریبی که تو آن را خوب می‌دانی ✍️، ۱۴۰۳/۰۱/۲۴ ساعت به وقت ۰۱:۲۰ 💔 هدیه به روح ملکوتی و بلندپرواز حاج‌قاسم سلیمانی صلوات @SharheAtasheDel @shaeranehowzavi
سرزند آفتابِ صبح ظهور سررسد عمرِ این شبِ دیجور دشمنان را بگو نمی افتد پرچمِ ایستادگان از شور @shaeranehowzavi
شاید شبی قسمت کنم دارایی ام را تنهایی ام تنهایی ام تنهایی ام را آیینه ی نقش و نگار دیگرانم اما نمیبیند کسی زیبایی ام را چون موج رفتی از کنارم؛نه ندیدی... اشک غروب غربت دریایی ام را با رفتنت دنیای بی تصویرم انگار می ریخت از چشمان من بینایی ام را هرگز نفهمیدی برایت شعر گفتم.. من مادری لالم که تو لالایی ام را....!! @shaeranehowzavi
قصیده بچه آوری شاخه ی گل بیار بچه بیار دسته دسته بهار بچه بیار نرسد نو بهار با یک گل دسته ی گل بکار بچه بیار تا رسد کاروان شور و نشاط کوپه کوپه قطار بچه بیار غول غم پشت تپه ی شادی تا شود استتار بچه بیار شرکت شیر خشک خوابیده تا شود نو نوار بچه بیار نیست در کارخانه ی پوشک رونق کسب و کار،بچه بیار وعده دادند میشود عملی به دلت بد نیار بچه بیار انتظار چه داری از دولت دور از انتظار بچه بیار مشکل تو اگر که ماشین است هست این راهکار ،بچه بیار بعد عمری که بر سر کاری میشوی خانه دار بچه بیار! سینه ات را بده جلو، چون هست باعث افتخار بچه بیار مایه داران خدم حشم دارند نیستی مایه دار بچه بیار مثل کتری که هست روی اجاق تا که داری بخار بچه بیار نکند که یواشکی، ابدا بلکه با اذن یار بچه بیاره هست ظرفیت تو بیش از این پشت هم بی گدار بچه بیار مملکت از کمی جمعیت هست تحت فشار بچه بیار مملکت پیر می شود برخیز شده سالی دو بار بچه بیار! می شود چید چند چین دگر پس چه شد پشتکار بچه بیار؟ چون کدو تنبلان نباش ای مرد مثل گوجه خیار بچه بیار ساحل رودسر اگر زشت است لب زیبا کنار بچه بیار نیست دست تو، حکم از بالاست پس تو بی اختیار بچه بیار! گر نکردی درختکاری پس لااقل گل بکار بچه بیار منِ شاعر سه تا توانستم تو ولی بیشمار بچه بیار @shaeranehowzavi
کمالِ زور ما در گریه زاری می شود پیدا که سرسبزی پس از ابر بهاری می شود پیدا چنان طفلی که بعد از جنبش گهواره می خوابد قرار ای دوست بعد از بی قراری می شود پیدا دو روزی صبر کن چون غوره تا گردی شراب ناب که بُرد آخر به شرط بُردباری می شود پیدا اگر‌ که جام خالی داشتی پُر می‌کند ساقی ببین دارایی اینجا در نداری می شود پیدا حجابی نیست سالک را در اینجا بدتر از "هستی" اگر رستی ز هستی، رستگاری می شود پیدا جهان کوچک تر است از آن‌ که عصیان را بپوشانی همان جا که گمانش را نداری می شود پیدا @shaeranehowzavi
بدون تو چه جهانم غریب و بی رنگ است کرانه های کلامم برای تو تنگ است نفوذ گرم نگاهت همیشه در جانم اگر چه روح نحیفم شبیه یک سنگ است زمان برای وجودت هماره می خواند گهی بلند چو گِرد و گهی سه لاچَنگ است غم درون مرا تو چه خوب می دانی اگرچه بین من و تو هزار فرسنگ است تمام فاصله ها را دل گذر داری که عارفانه ترین لحظه ات دل جنگ است خوشا به حال وجودت که خوب تاخت زدی کنون زمانه لبالب ز کین و نیرنگ است مس وجود چه خواهد جز اینکه زر گردد ولی چه حیف که جانم کنون پر از زنگ است دلم دویدن و پرواز از پی ات خواهد دوصدهزار دریغا که پای من لنگ است توان من نبوَد شعر گفتن از شهدا به یاد توست اگر واژه ها هماهنگ است تقدیم به حمید شریف پور.🌷 @shaeranehowzavi
از نام علی گرفته قومی که مدد هم خیبری است و ملتی کار بلد آماده ی محو قریه ی اسرائیل با امر ولایت است جد اندر جد @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مرا ببر به سرزمین شعرها @sarzaminesher
بی‌مِهـری تـو کـار مـرا ساخته است یک‌‌عمر مرا به‌زحمت انداخته است رفتی و نشـد حـال دلـم هیچ ردیف بعد از تـو دلم قـافیه را باخته است @shaeranehowzavi
@sarayeketab_mkhtarnamh_-_mjmveh_rbaeyat.pdf
4.37M
مختارنامه: مجموعه رباعیات عطار نیشابوری نویسنده: عطار به تصحیح: محمدرضا شفیعی کدکنی مجموعه رباعیات عطار که خود او، آن را به نام مختار نامه و در پنجاه باب بنا بر مضمون دسته بندی کرده، ‌بیشتر از آثار دیگر عطار لحظه ها و تجارب روحی عطار را به نمایش گذاشته است. ارزش این اثر گذشته از جنبه عرفانی، ادبی و زبانی آن، راه خیام شناسی این رباعیات است چرا که بسیاری از معروفترین رباعیاتی که به نام خیام مشهور شده، در نسخه های قدیمی این کتاب یافت شده که دو قرن بعد از کتابت آن به خیام نسبت داده شده اند. دکتر محمد رضا شفیعی کدکنی با تعمق در آثار عطار، به چاپ انتقادی این اثر دست زد و رباعیات را از دو نسخه قدیمی (731 ق) و نسخه صحیح تر مربوط به سال 826 ق و نسخه چاپ سنگی مختارنامه تصحیح کرد. از نسخه های دیگر رباعیات هم استفاده شده ولی نسخه اساس، همان نسخه کتابت شده در 826 ق است. @arayehha
من که افتاده ام چوبرگ خزان، عکس زیبا بگیر و بگذر عشق اول نامه ات خداحافظ! چه نیازی به مرگِ دفتر عشق؟ تلفن های سکه ای چندیست، شانه ی گریه های من شده است چشم هایم تو را نمی بیند ،می‌زند پشت باجه بر در عشق بال های پرنده را چیدم، در دهانش هزار آواز است نپریدم خودت که فهمیدی، نشود از سرود دل کَر عشق تو فریدون! تو کِی! توکاووسی، من پُر از دیو سیرتی، باشد و درونم هزارجمشید است، نبُرَم دل! که نیست بیوَر عشق تومسلمان زهد اگر باشی دفترت آیه، حرف تو، خبر است منم آن مست لاابالی که به من خسته گفته کافر،عشق جاده هم مُنقَطِع نفَس دارد، تندتر میروم که دل نبُرد عمر من می‌رود به تندرَوی، می رسد زندگی به آخر عشق؟ @shaeranehowzavi
از این رگان یخ زده خون می‌کشی که چه؟ داری مـرا بــه مـرز جنون می‌کشی که چه؟ تسلیـم توسـت ایــن مــن تنهــای بـی‌سپــاه شمشیــر از نیــام بـــرون می‌کشی که چه؟ @shaeranehowzavi
هـی فاجعه پشت فاجعه رخ می داد غم مـژده ی روزهـای فرخ می داد پا در دل معرکـه شبی «یوز» گذاشت باید به جنون «موش» پاسخ می داد @shaeranehowzavi