eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
612 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
118 ویدیو
11 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
. «وقتی موجی می شوند!»🍃🌹 ...حتی نمی دانند که کیستند و نام شان چیست و آنجا چه می کنند؛ اینان که هویت من هویت تو هویت میهن در عظمت نام شان است. بی هوا می گریند بی دلیل می خندند بی هدف می روند با شعف باز می گردند و در دایره ای به تنگی بودن تکرار می شوند. پرنده نیستند اما حسرت پرنده شدن یک دم رهای شان نکرده است؛ در قفس اوهام خویش بال بال می زنند؛ می افتند بر می خیزند می زنند می شکنند و از درد، سر به دیوار می کوبند. فریادشان بی صداست در گذشته مانده اند؛ نه آرزویی که به دنبالش بدوند و نه امیدی که به جایی برسند؛ در مشت زندگی مچاله اند و با سرنوشت، دست به گریبان؛ نه مرگ را پس می زنند و نه زندگی را پیش می خوانند. خسته اند از زمانه ای که زبان سکوت شان را نمی فهمد و سخن گنگ شان را دست کم می گیرد. دریغا با تمام آشنایی بیگانه اند با من با تو با خود با جهانی که «جانباز اعصاب و روان» سرش نمی شود! 💠 💠 @shaeranehowzavi
🍃🌹 دارد بهشت آرزوی دیدن تو را مشتاق تر به معجزه ،فهمیدن تو را آخر تو کیستی که همه مات مانده‌اند درمانده اند قدرت سنجیدن تو را ان چشمه های جاری تحت النهارها تشنه شدند نغمه ی باریدن تو را رقص سماع عشق به هر ،هو ،هوای تو عارف چشیده است درخشیدن تو را دنیا زمین خشک ِترک خورده و ..خدا منت نهاد کوثر ِ روییدن تو را خورشید استعاره ی خامیست از طلوع شاعر سرود ،،مطلع تابیدن تورا چشم انتظار توست خداوند کوه طور فرقی نمیکند ،ارنی یا ،لَن تو را لرزیده است عرش خدا چونکه دیده است در پشت درب ِفاجعه ،،لرزیدن تو را دانسته اند روح نبی،، جان مرتضی است با قصد امدند قسم چیدن تو را 💠 💠 @shaeranehowzavi
🇮🇷 دست‌هایم به روی تو باز است، تا زمانی که عمر امان بدهد چه نیازی به اینکه ‌نامحرم، به تو آغوش رایگان بدهد پارۀ جان و ساقۀ تُردَم، قد بکش، گل بده، بهاری باش نکند پاسخ سؤالت را، رنگ و وارنگی خزان بدهد سر سجاده، زیر چادر من، خانه‌ات را دوباره برپا کن خانۀ عشق و اعتقادت را، نتواند کسی تکان بدهد درد دل کن همیشه می‌شنوم، غم اگر داشتی خریدارم نگذاری تمسخر دستی، اشک‌های تو را نشان بدهد خانه و خانواده‌ات اینجاست، ما تو را عاشقانه می‌خواهیم نکند نور چشم این خانه، دل خود را به این و آن بدهد خانه با قلب‌های ما گرم است، سر سفره کنار هم‌ شادیم نفروشی کرامت خود را، بی‌طمع کی غریبه نان بدهد؟ خانه یعنی وطن عزیز دلم، وطن آغوش مادر است آری! عاقل آخر نمی‌تواند که خانه را دست دشمنان بدهد 💠 💠 @shaeranehowzavi
سلام و رحمت روزگارتون به نیکی🍃🌹 💎خیر مقدم به اعضاء جدید سکوی انتشار شاعران حوزوی و تشکر از حضور دوستان سابق در این کانال🌺🌹 💎امیدواریم بتوانیم در جهت شناخت اشعار خوب و همچنین شناخت شاعران خوب قدمهایی برداریم.🌺 💎خوشحال می‌شویم دوستان شاعر حاضر در گروه اشعارشون رو برای حقیر بفرستند تا در این کانال مورد استفاده قرار بگیرد. با تشکر، مهرتان را طالبیم 🌹🍃 💠 💠 @shaeranehowzavi
🍃🌹 🔰 با اجازه شیخ اجل سعدی شیرازی یک شهرنشین ساده‌ هستم بی ناز و قر و افاده‌ هستم در امر تلاش و کسب روزی دارای کمی اراده هستم در حد توان و فرصت و حال در خدمت خانواده هستم البته فقط درون اشعار دنبال شراب و باده هستم نه کشته‌ی حزب پایداری نه عاشق تاج‌زاده هستم در فن شریف حقه‌بازی وز حیث کلک پیاده هستم اکنون که حدود بیست روز است در صحن امامزاده هستم «بنشینم و صبر پیش گیرم دنباله‌ی کار خویش گیرم» **** دانی که چرا کشیده کارم اینجا که چنین غمین و زارم؟ بشنو که دهم برای تو شرح از موشکلات! بی‌شمارم یک واحد شصت و هشت متری در حومه‌ی شهر یزد دارم وقتی که به صد وام و پس‌انداز با خرج النگوی نگارم ساکن شدم، از سرور خواندم آواز به همراه سه‌تارم: من صاحبِ خانه‌ام لذا هست بر وفق مراد روزگارم اما چو ز هفتصد جهت داد همسایه‌ی محترم فشارم «بنشینم و صبر پیش گیرم دنباله‌ی کار خویش گیرم» **** در واحد چپ برو بیا بود واحد که نه کاروانسرا بود هی گله به گله میهمان از هر سمت روان به سوی ما بود در راهرو بود کوهی از کفش در گوش فقط سر و صدا بود فرزند سعید جیغ می‌زد فریاد شکوفه بر هوا بود هوشنگ در اوج داد و فریاد دنبال خرید اپتیما بود جاری منیره آن‌طرف‌تر در حال گلایه از ندا بود گفتم که کنم در این شلوغی کاری که به موقع و به جا بود «بنشینم و صبر پیش گیرم دنباله‌ی کار خویش گیرم» **** بودم شب جمعه غرق در خواب گویی که شده‌ست بمب پرتاب از واحد روبه‌رو نه، بالا همراه صدای شرشر آب مردی زده‌بود زیر آواز انگار که خورده بود تیزاب با پا به زمین گرم می‌کوفت لابد به هوای ووفر و ساب با انکر الاصوات عجیبی می‌خواند مدام شعر سهراب می‌رفت به اوج با صدای شهرام، معین، مجید اخشاب خواب از سر من پرید و گفتم حالا که ندارم اصلا اعصاب «بنشینم و صبر پیش گیرم دنباله‌ی کار خویش گیرم» **** در ساختمان ما ببینی زین گونه امور یک دو جینی همسایه‌ی سمت راست دارد در واحد خود چهار نی‌نی البته نه این‌که آدمیزاد بلکه سگی از نژاد چینی همسایه‌ی آن‌طرف بریزد بر روی زمین مخاط بینی همسایه‌ی روبرو مداوم دارد حرکات اینچنینی با جامعه‌ی اناث گاهی دارد مهمانی غیردینی القصه که اوضاع وخیم است گفتیم به ناله‌ی حزینی: تا گسترش عمیق و فهم فرهنگ آپارتمان‌نشینی «بنشینم و صبر پیش گیرم دنباله‌ی کار خویش گیرم» 💠 💠 @shaeranehowzavi
دیده اشک است و جگر آتش و دل غم دارد دار دنیا چه کم از داغ جهنم دارد؟ نسل ها در پی هم چشم به راهت مردند نسل امروز هم آینده مبهم دارد آفتاب پس ابری و گمان دارم ابر از غم توست اگر بارش نم نم دارد شوق بوییدنت آخر بکشد گل ها را هر بهاری برسد باز تو را کم دارد نه فقط من همه عمر پریشان توام کائنات از غمت اندیشه درهم دارد حیف از ایام جوانی که جدا از تو گذشت هر دم و بازدمم زجر دمادم دارد پدر صبر درآمد خبری از تو نشد نه مرا می کشد این زخم، نه مرهم دارد صبر سروی ست که هرچند به پایت مانده ست زیر بار غمت اما کمری خم دارد گرچه دیر است ولی چشم به راهت هستم این شب تار سپیده سحری هم دارد 💠 💠 @shaeranehowzavi
اگر بناست دمی بی تو بگذرد عمرم هزار بار بمیرم ، نبینم آن دم را... 💠 💠 @shaeranehowzavi
🍃🌹 مست اند از نسیمِ دمش عطر سیب ها دارند شوق نوحه گری، عندلیب ها در روز حشر با نفسش زنده می شویم عمر دوباره می دهد او بر حبیب ها پیچید، اگر که کار جهانی چه باک تا پیچیده اند، نسخهٔ ماتم طبیب ها در روضه ای که سنگ در آن آب می شود سینه دریده اند از این غم شکیب ها آه از تنش که زخم به بوسه امان نداد مات اند در شمارش زخمش حسیب ها با شوق سکه بر تن پاک که تاختند؟ بر پاسخ تضرعِ امن یجیب ها افتاد تا که روی زمین، قامتِ حیا کَندند پیرهن ز تنش، نانجیب ها «از آب هم مضایقه کردند کوفیان» دق کرده اند از غمِ آقا غریب ها با یاد جسمِ بی کفنش زار عقیله زد هر جا که دید گودی و هر جا که شیب ها 💠 💠 @shaeranehowzavi
خاک تربت دوست🍃🌹 دوباره بغض و کمی آه، علتش این است حرم نرفته بمیرم خجالتش این است «سلام می دهم از بام خانه سمت حرم ببخش نوکرتان را بضاعتش این است» هنوز توبه نکرده، مرا خرید آقا محبت و کرم یار سرعتش این است به ذکر و نام قشنگش لبم شده شیرین تمام لذت فرهاد و خلوتش این است رقیق شد دل آلوده از گناهم باز کمی ز معجزه چای هیئتش این است به قطره قطره اشکم ملک خورَد غبطه که اشکِ روضه ارباب قیمتش این است شفای هر مرضی گشت، خاک تربت دوست چه ها کند نظرش آنکه تربتش این است عجیب نیست که بدکاره هم شود زاهد که جذبه نظر یار، قدرتش این است محبتش ز ازل با گلم شد آغشته که ماجرای من و عشق قدمتش این است خوشا میان عزا جان دهم، همه گویند: غلام کویِ حسینیه قسمتش این است 💠 💠 @shaeranehowzavi
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِیِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم 💠 💠 @shaeranehowzavi