May 11
May 11
دریا همیشه آبی، آرام و مهربان نیست. گاهی خاکستری، مواج و عصبانی است.
مدام کف به لب می آورد. گاهی حالت تهوع دارد سراسیمه است. آشوب است حالش. زیرورو میشود.
مثل مرغان دریایی. یادم هست بچه که بودم مرغ دریایی نماد مهربانی، پرواز در افق، رشد و به نور رسیدن بود مثل شخصیت پرنده ای به نام آذرباد یا جاناتان مرغ دریایی.
اما نبود! خودم دیدم قیافه ای خشن با نوکی خمیده و تیز، چشمهایی طلبکار و ابروهای هشتی، پنجه هایی خمیده و پرهایی خاکستری و پر از لک، در طمع غذای رهگذران.
اگر عابری پاکت سیب زمینی سرخ کردهای به دستش بود، پا به جفت در یک متری اش می ایستاد یا ارتفاع کم می کرد تا نزدیک سرش، خوب که می ترساندش ، از دستش سیب زمینیها رها می شد. مثل کرکس می افتاد به جان ته مانده غذاها.
من به آنها می گفتم بچه پرو. مثل آنها که قدیم سر کوچه می ایستادند و به موتور تکیه می دادند و یک پا را به دیوار میزدند و زنجیر می چرخاندند. حالا انگار قالب عوض کرده اند و شده اند دسته مرغان دریایی.
می گویند آنها هم خُلق عوض کرده اند از همنشینی با آدمها.
این تجربه همسایگی با ساحل اسخفنینگن است در غروبهای سرد و زودهنگام و خاموش.
غربت و غروب و باد و دریا و آسمان خاکستری که با هم قرین می شود، دل آدم می گیرد، تنگ می شود.
وطن عزیز است و دوست داشتنی. این را وقتی از آن فاصله بگیری بهتر می فهمی.
جانت به آرامشش وصل است.
باور کن فرق می کند که از پنجره که بیرون را نگاه کنی، چراغ کازینو رقص نور برود یا خانه ات زیر سایه پرده بزرگ یا اباعبدالله ، آرام بگیرد.
حالا اما وطن هم آرام نیست، من هم.
جانم به آرامشش وصل است ، من هم دلم زیرورو میشود. آشوب است حالم.
حالا مرغان دریایی ارتفاع کم کرده اند.
لقمه دندان گیری است مترصد فرصت اند.
🌪🌪🌪💨
دستهایمان را به هم بدهیم مثل زنجیر. نه! مثل رشته کوه.
طوفان که بیاید اولش یک موج است. دور خودش میچرخد. تاب میخورد.
می پیچد. هیاهو می کند. همه را گیج میکند میچرخد. میچرخد.
نمیگذارد فکر کنی اگر وصل نباشی اگر دستت را محکم نگیری تو را با خودش بلند می کند. با او می پیچی. میچرخی. عِده و عُدهاش می شوی. ویران میکند. ویران می کنی.
اما اگر محکم باشی ، ریشه داشته باشی با او بلند نمی شوی. از هیاهویش نمیترسی.
دست در کمر هم بیندازیم تک تک و جداجدا نباشیم. زیر گوش هم زمزمه کنیم. از حق . از صبر
المومنون بعضهم اولیاء بعض
#کالجبل_الراسخ
#تواصوا_بالحق
#تواصوا_بالصبر
#رابطوا
#صابروا
@shafaghghotb
هدایت شده از عطر نرگس🕊
مردم ژاپن یک ضرب المثل جالب دارند که اساس توسعه کشورشون قرار گرفته :
بخاطر میخی نعلی افتاد
بخاطر نعلی ، اسبی افتاد
بخاطر اسبی ، سواری افتاد
بخاطر سواری ، جنگی شكست خورد
بخاطر شكستی ، مملكتی نابود شد
و همه اینها بخاطر كسی بود كه میخ را خوب نكوبیده بود...
هر كار ما که درست و اصولی انجام نشود ، حتی كوچک،
اثری بزرگ دارد كه شاید در همان لحظه ما نبینیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#برای_دختر_همسایه
کار زیبای دختران افغان
#عبرت
دنیا شاید جای پیچیدهای باشد. یک پازل هزار تکه چند بعدی.
نمی دانم گاهی تو اراده می کنی. گاهی با اراده تو، قفل مرحله بعد باز می شود.
چند پازل از غیب چیده می شود.
بدون اینکه بفهمی و بدانی چطور
یکباره تصویر جلوی چشمت ساخته می شود.
چشمت باز می شود. دست خدا را می بینی در چیدن این پازل چند بعدی
مسیح دختری در آمستردام که به واسطه پستی در اینستاگرام با او آشنا شدم،
از انقلاب درونی می گوید بعد شهادت آرمان
یک دومینوی تغییر که از چند ماه پیش شروع شده و حالا رسیده به یک اوج
مسیح محجبه شد.
@shafaghghotb
سلام
با این که زمان ثبت نام دوره روایت انسان تمام شده بود، اما «به رغم مدعیانی که منع عشق کنند»، این سه روز رو با توان بیشتر فعالیم.
https://b2n.ir/y29118
📜 باهم
روز مصاف، آرش و سهراب و رستمیم
با هرچه اختلاف، زمانی که با همیم
هم شهرزاد راوی افسانهها و هم
سلمان پاکزاد و شجاع و مصممیم
یک چشم اشک غربت و یک چشم اشک شوق
زیباترین یگانگی شادی و غمیم
شادند روز شادی ما عاشقان دهر
مایی که فخر مردم رنجور عالمیم
همراه ماست روح شهیدان این دیار
وقتی غیور بر سر پیمان و پرچمیم
در خون ماست قدرت ایران هرآنزمان
در خواندن سرود وطن قرص و محکمیم
زخمیم اگرچه بر جگر دشمن وطن
بر زخمهای هموطن خویش مرهمیم
در واپسین زمانهٔ انسان، قسم به عشق
ماناترین ترانهٔ حوا و آدمیم
آیا که راست جرات تهدید این دیار
اینک که ما دوباره شکوه مجسمیم
پیروزی است آخر این جنگ رنگرنگ
وقتی که سبز و سرخ و سپیدیم: باهمیم
#حسن_صنوبری
#شعر #ایران_ولز
@FihMaFih