#احسن_القصص
حاج آقا فخر تهرانی(۳):
قسمت اول
یکی از خوبان و فضلای با تقوای حوزه علمیه قم، ماجرای آشنایی خود را با حاج آقا فخر چنین بیان می کند:
📝طلبه ای نوجوان بودم و همراه برادر کوچکترم از روستای خود، برای تحصیل به حوزه علمیه قم آمده بودیم.
⚡️⚡️⚡️
...من با توجه به کمکهایی که پدرمان می فرستاد تصمیم گرفته بودم از پول و شهریه حوزه استفاده نکنم... ولی بعد از مدتی برای پدرمان مشکلاتی بوجود آمد و کمکهای او رفته رفته کم شد.
ما به شدت در تنگنا و سختی قرار گرفتیم و اوضاع ما روز به روز سخت تر شد.
⚡️⚡️⚡️
من به برادرم تاکید کرده بودم هیچکس نباید از این وضعیت باخبر شود. ما هر روز در و پنجره های حجره را می بستیم و با دعایی خاص به امام زمان متوسل می شدیم. ما طلبه هایی ساده بودیم و این سادگی سبب شده بود تا از ساحت مقدس امام زمان فقط خوراکیها و چیزهای مورد نیازمان، از جمله مقداری گوشت، روغن، قند و اینطور چیزها بخواهیم.
#شرح_حال_اولیاء_خدا
@shafayedaroon1402
#احسن_القصص
☘حاج آقا فخر تهرانی(۴):
قسمت دوم
روزهای زیادی گذشت و ما هر روز برای دست یافتن به آن خوراکیها به امام زمان متوسل می شدیم. تا اینکه یک روز در حال توسل دیدیم در می زنند.
وقتی در را باز کردیم آقایی غریبه با قیافه ای مهربان و دلنشین دیدیم.
⚡️⚡️⚡️
بعد از سلام و علیک عبای خود را کنار زد و ما را بشدت متحیر کرد. آن پیر مرد زیر عبایش کیسه ای داشت که همان خوراکیهای مورد نیاز ما درون آن بود. آن بنده صالح خدا کیسه را بسوی من گرفت و با لبخندی بسیار معنا دار و نافذ گفت: "آدم که از امام زمانش این چیزها را طلب نمی کند. آدم باید از امام زمانش فقط خود حضرت را بخواهد..."
⚡️⚡️⚡️
آن پیرمرد همان حاج آقا فخر تهرانی بود.
#شرح_حال_اولیاء_خدا
@shafayedaroon1402
#احسن_القصص
حاج آقا فخر تهرانی(۶)
توصیه های طبی ایشان👇👇👇
ایشان معتقد بودند، بوی گلاب تاثیری مستقیم بر آرامش روان دارد و کسانی که استرس و هیجانات منفی دارند بایستی بر روی متکای خوابشان مقداری گلاب بپاشند که این مساله، بسیار در بهبود استرس ها و اختلالات عصبی آن ها مفید خواهد بود. ایشان میفرمودند: چشم هایی که تراخم و قرمزی دارد میتواند با شستشوی گلاب ناب، بهبود یابد.
#شرح_حال_اولیاء_خدا
@shafayedaroon1402
#احسن_القصص
☘حاج آقا فخر تهرانی(۷)
توصیه های طبی ایشان👇👇👇
ایشان معتقد بودند، روغن های نباتی که در بازار عرضه می شود به شدت بیماریزا بوده و تاثیر مستقیمی بر مفاصل پا دارد، تا آنجا که معتقد بودند بزرگترین علت پادردهای زمان ما بخاطر مصرف روغن نباتی و چای است.
ایشان میفرمودند: خوردن چای برای قلب بسیار مضر است. زمانی که چای را از هند به ایران آوردند، انگلیس به آن ها سفارش کرد که چای را به ایران ببرید اما دستور استفاده از آن را به آنان آموزش ندهید. هندیها چای را با شیر میخوردند اما ما چای را با آب جوش دم میکنیم. چای با شیر ضرر کمتر و اثرات بیشتری دارد
#شرح_حال_اولیاء_خدا
@shafayearoon1402
#احسن_القصص
☘حاج آقا فخر تهرانی
توصیه های طبی👇👇👇
ایشان معتقد بودند که: گوجه یک میوه فرنگی است که با ذائقه مردم ایران سازگار نیست و معتقد بودند که باعث قلب درد و بیماری های قلبی می شود و مضرات گوجه را بیشتر از منافعش میدانستند.
ایشان معتقد بودند که: گوجه و خیار که از مواد اصلی تشکیل دهنده سالاد هستند، مصرفشان بیماریزا است و طبع سرد آن با مزاج ایرانی ها سازگار نمیباشد و در غرب که سالاد را جزء ارکان اصلی غذایی خود لحاظ میکنند آن را با مشروبات الکلی میخورند تا مضراتش کم شود.
* مشروبات الکلی مزاج گرم دارند.
#شرح_حال_اولیاء_خدا
@shafayedaroon1402
#احسن_القصص
☘حاج آقا فخر تهرانی
توصیه های طبی ایشان👇👇👇
ایشان میفرمودند: آب قم بواسطه آهک و املاحی که دارد باعث بیماریهای مجاری ادرار میشود. قدمای حکیم قم برای پیشگیری از آن سوهان را درست کردند تا مداوای این امراض گردد.
(گفته می شود که متاسفانه امروزه برخی از سوهان ها را از کره های مانده بازار درست می کنند. از این رو دقت شود، خواصی که برای هر خوراکی ذکر می شود مربوط به نوع اصل آن است و هرقدر از این اصل بودن دورتر شود، سود آن نیز کمتر میگردد.)
#شرح_حال_اولیاء_خدا
@shafayedaroon1402
#احسن_القصص
☘حاج آقا فخر تهرانی
توصیه های طبی ایشان👇👇👇
ایشان فرموده اند: کسانی که چشمشان ضعیف است با برگ پیازچه، آش درست کنند یا با آن کوکو درست کنند و بخورند [که] حتماً بر نور چشم آن ها تاثیر مثبت میگذارد.
ایشان معتقد بودند مسائلی که در ایجاد بیماری و درمان چشم و اعصاب تاثیر دارد، ریشه در معده و دستگاه گوارشی دارد و مادر آن ها، مساله یبوست است و بایستی آن را بسرعت مداوا نمود.
در احوالات آقا فخر آمده است که ایشان به شکر سرخ بسیار علاقه داشتند و میفرمودند: خواص ملینی و مسهلی آن در درمان یبوست، اعجاز آور است.
#شرح_حال_اولیاء_خدا
@shafayedaroon1402
#احسن_القصص
☘حاج آقا فخر تهرانی
توصیه های طبی ایشان👇👇👇
ایشان معتقد بودند، بوی گلاب تاثیری مستقیم بر آرامش روان دارد و کسانی که استرس و هیجانات منفی دارند بایستی بر روی متکای خوابشان مقداری گلاب بپاشند که این مساله، بسیار در بهبود استرس ها و اختلالات عصبی آن ها مفید خواهد بود.
ایشان میفرمودند: چشم هایی که تراخم و قرمزی دارد میتواند با شستشوی گلاب ناب، بهبود یابد. در حمام های قدیم، گلاب را به چشم میزدند تا در خزینه های قدیم که منبع آلودگی بود چشم هایشان آسیب نبیند.
#شرح_حال_اولیاء_خدا
@shafayedaroon1402
#احسن_القصص
☘حاج آقا فخر تهرانی(قسمت آخر)
روزهای پایانی عمرش این شعر از مرحوم آیت الله غروی اصفهانی را زمزمه میکرد:
تا به کیام نوش جان میزنیم نیشتر
زخم از این بیشتر یا دل از این بیشتر
ز آه من اندیشه کن بیخ جفا تیشه کن
مهر و وفا پیشه کن بیشتر از پیشتر
در نظر اهل دل سادگی آزادگی است
جز متصنع مدان از همه بد کیش تر
ایشان در ۱۳۷۵/۵/۱ه.ش وفات یافت و در آرامستان بقیع قم آرمیده است.
#شرح_حال_اولیاء_خدا
@shafayedaroon1402
#احسن_القصص
🍀کربلایی احمد(میرزا حسینعلی تهرانی) 1
💥یکی از راههای بیداری از خواب غفلت خواندن شرح حال اولیاء خداست. بهمین منظور هرروز قسمتی از زندگینامه یک ولی خدا تقدیم می شود:
مرحوم کَل احمدآقا[2]، در یکی از محلّههای جاهلنشین تهرانِ قدیم از مادری «بتول» نام، که در خوی مردانگی و دلیری، شُهرت زیادی داشت، تولّد یافت. شاید یکی از وجوه رشدِ فرزند، در این سلوکِ پُر از مَرارت و مَلامت، همان مادرِ رشید و نترسِ تهرانی بود، که توانست رمز عاشقبودن و حیدریزیستن را با شیرهی جانش، در کامِ این شیربچّه بچشانَد. پدرش نیز «علیاصغر» نام داشت و از کاسبهای قدیم تهران بود[3].
کَل احمدآقا، در اَصل بزرگشدهی محلّهی «پاچنارِ» حوالی میدان «اِعدام» بود و در مجموع همیشه از آن محلّه و روزگار به حسرت یاد میکرد و جرقّههای نخستین مَحبّت عَلَوی و شورِ حسینیِ درون خویش را، در گفتار و کردار مَردم محلّهی خویش جستوجو میکرد.
#شرح_حال_اولیاء_خدا
@shafayedaroon1402
#احسن_القصص
🍀کربلایی احمد
(میرزا حسینعلی تهرانی)۲
گاهی که کَل احمدآقا از ایّام کودکی و خاطرات آن دوران تعریف میکرد، دریافته میشد که عهد نوجوانی را بسیار پُرانرژی و جسورانه سپری کرده است... البتّه این مسأله، زیاد به طول نینجامید و ایشان در همان دورهی ابتدایی از مدرسه اخراج شد! و همان چموشیِ کودکانه و سرکشیِ ایّام جوانی که تا پانزده سالگی دروی رخنه کرده بود، دُرست پس از ملاقات با اولیای حق و تجلّیِ مَحبّتِ الهی در خزانهی دلش، به نور معرفت و مَحبّت مبدّل گردید.
او خود در ایّام جوانی، مایههایی از پهلوانی و خوی عَیّاری داشت و پس از مدّتی، لطف خداوندی را به عینالیقین، دربارهی خویش مشاهده کرد؛ و توبهکار از مرحلهی نَفْسی به مقام روحانیّت هجرت کرد؛
#شرح_حال_اولیاء_خدا
@shafayedaroon1402
#احسن_القصص
کربلایی احمد
(میرزا حسینعلی تهرانی)۳
چهارساله بودم که وقتی با پدر و مادرم به دیدن دستهی عزاداری حضرت سیّدالشّهدا علیه السلام میرفتیم، به محض دیدن دسته و عَلَم و کُتَلِ امام حسین علیه السلام، دیگر خودم را گم میکردم. از همان طفولیّت، اسم امام حسین علیه السلام دلم را با خود میبُرد و چیزی را به شیرینیِ امام حسین علیه السلام نمیشناختم. همیشه در دستهی عزاداری گم میشدم... دسته که میرفت، من هم میرفتم».
در قصّهی بی سر و سامانیِ کربلایی احمد، افسونِ نَفَسهای ولایتاللّهی دو مَردِ بزرگ بود که در انبار پروانهی جوان، شعلهای الهی افکند، و دار و ندارِ پندارهای او را به آتش کشید.
#شرح_حال_اولیاء_خدا
@shafayedaroon1402