eitaa logo
شفای درون💎
165 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
1.9هزار ویدیو
26 فایل
📚 معرفی کتاب🍃 حمدوسپاس🍃دعاونیایش🍃 شکرگزاری 🍃 روانشناسی🍃داستان وشعر🍃 تاریخ🍃سخن بزرگان🍃ضرب المثل🍃جهان آفرینش🌍 ارتباط با ما: @Mis_M_N14
مشاهده در ایتا
دانلود
☘میرزا اسماعیل دولابی(۸) به همراه ابراهیم سلام کردیم و در گوشه اتاق نشستیم. صحبت حاج آقا با یکی از جوان‌ها تمام شد. ایشان رو کرد به ما و با چهره‌ای خندان گفت: آقا ابراهیم راه گم کردی؟ چه عجب از این طرف‌ها! ابراهیم سر به زیر نشسته بود. با ادب گفت: شرمنده حاج آقا، وقت نمی‌کنیم خدمت برسیم. همین طور که صحبت می‌کردند فهمیدم ایشان، ابراهیم را خوب می‌شناسد. حاج آقا کمی با دیگران صحبت کرد. وقتی اتاق خالی شد رو کرد به ابراهیم و با لحنی متواضعانه گفت: آقا ابراهیم ما را یک کم نصیحت کن! ابراهیم از خجالت سرخ شده بود. سرش را بلند کرد و گفت: حاج آقا تو رو خدا ما رو شرمنده نکنید، خواهش می‌کنم اینطوری حرف نزنید! بعد گفت: ما آمده بودیم شما را زیارت کنیم. ان‌شاء‌الله در جلسه هفتگی خدمت می‌رسیم. بعد بلند شدیم، خداحافظی کردیم و از اتاق بیرون رفتیم. بین راه گفتم: ابراهیم! این بنده خدا را کمی نصیحت می‌کردی. سرخ و زرد شدن نداشت! با عصبانیت پرید تو حرفم و گفت: چه می‌گویی، تو اصلا این آقا رو شناختی!؟ گفتم: نه، راستی کی بود!؟ جواب داد: این آقا یکی از اولیاء خداست. اما خیلی‌ها نمی‌دانند. ایشان حاج میرزا اسماعیل دولابی بود. سال‌ها گذشت تا مردم حاج آقای دولابی را شناختند. تازه با خواندن کتاب «طوبای محبت» فهمیدم که جمله ایشان به ابراهیم چه حرف بزرگی بوده است. @shafayedaroon1402
(۹) اسب‌سواری حاج اسماعیل دولابی نقل می‌کند: در جوانی اسبی داشتم. وقتی از کنار دیواری عبور می‌کرد و سایه‌اش به دیوار می‌افتاد، اسبم به آن نگاه و خیال می‌کرد اسب دیگری است. به همین خاطر خرناس می‌کشید و سعی می‌کرد از آن جلو بزند و چون هرچه تند می‌رفت، می‌دید هنوز از سایه‌اش جلو نیفتاده است؛ باز هم به سرعتش اضافه می‌کرد تا حدی که اگر این جریان ادامه پیدا می‌کرد مرا به کشتن می‌داد. اما دیوار تمام می‌شد و سایه‌اش از بین می‌رفت، آرام می‌گرفت. در دنیا وقتی به دیگران نگاه کنی، بدنت که مرکب توست می‌خواهد در جنبه‌های دنیوی از آنها جلو بزند و اگر از چشم و هم چشمی با دیگران باز نگهش نداری، تو را به نابودی می‌کشد. @shafayedaroon1402
ا اسماعیل دولابی(۱۲) بشارت گرد و غبار آشوب‌ها و ناآرامی‌های جهان در روزگار ما، خبر از نزدیک شدن «فارس الحجاز» یعنی امام زمان (عجل الله) می‌دهد. 💠 عارف دلسوخته حاج اسماعیل دولابی: « تلاطمات و ناآرامی‌‌هایی که در روزگار ما در سراسر عالم بروز نموده است، حاوی بشارت بزرگی است. جهان از درد زایمان، به خود می‌پیچد و به زودی، فرزندی را بیرون خواهد داد. آشوب‌ها و نابسامانی‌‌هایی که در روزگار ما در سراسر جهان پدیدار شده است، نزدیک شدن هوای لطیف و آسمان صاف و آفتابی عصر ظهور را بشارت می‌دهد. سواری که از دور می‌آید، پیش از آنکه خودش برسد و دیده شود، گرد و غبار زیر پای اسبش دیده می‌شود. گرد و غبار آشوب‌ها و ناآرامی‌های جهان در روزگار ما، خبر از نزدیک شدن «فارس الحجاز» یعنی امام زمان (عجل الله) می‌دهد. بعد از هر شلوغی، خلوتی متناسب با آن خواهد بود و هرچه شلوغی بیشتر باشد، خلوت بعد از آن بزرگ‌تر است. در آخر الزّمان، شلوغی خیلی زیاد است به نحوی که: گروهی گروه دیگر را تکفیر می‌کنند و جمعی جمع دیگر را لعنت می‌کنند.» 🤲 ان شاء اللّه خداوند آن روز را زودتر بیاورد که بسیار زیبا است. » @shafayedaroon1402
اسماعیل دولابی(۱۵) ایشان می فرمود: بعضی از دعاها یا اسما مال خود انسان است و همراه اوست. باید آن را پیدا کرد. بعضی را می‌بینیم از بچگی «لا حول ولا قوه الا بالله» به ذهنشان آمده است. اگر خلقش تنگ شود یا حالش به جا آید این ذکر را می‌گوید. یکی «سبحان الله» می‌گوید و دیگری «الحمدالله». یکی شکر می‌کند و دیگری استغفار. اینها مال خود شماست. خدا به شما داده است و این خیلی قیمتی است. ان شاء الله یک روز خودتان را پیدا می‌کنید و مصداق همان ذکر می‌شوید. یک وقت می‌گوییم: «یا غفّار» و یک وقت خودمان می‌بخشیم. مصداق، بالاتر است. یا غفّار به من رسید و خودم هم بخشنده شدم. ادامه دارد... @shafayedaroon1402
اسماعیل دولابی(۱۶) ادامه قسمت قبل👇 اول گفتم: «یا غفّار»، کم کم دیدم شب و نیمه شب خدا دستی به سرم کشید و حالم بهتر شد. قوّت قلبم زیادتر شد. می‌توانم با او بنشینم و صحبت کنم. در وقت گرفتاری رضایتم بیش‌تر شد. غفار آمد و مرا گرفت. الان خودم ریخت و پاش می‌کنم. هر کس به من ظلم کرده است، آبرویم را ریخته است، او را می‌بخشم. «یا من اظهر الجمیل» وقتی آفتاب بزند، تاریکی‌ها کنار می رود جمیل و جمال و جمال آفرین که آمد تاریکی‌ها کنار می‌‌رود. «سَتَرَ القَبیحَ» ؛ تاریکی‌ها رفت چون جمال آمد. چه این که جمال را ببینی یا جمال در خودت بیاید و خودش اخلاق باشی. کسی که قبیح را می‌پوشاند نامه را رسیدگی نمی کند، می‌بخشد. همه این‌ها در «یا من اظهر الجمیل» هست. «یا عظیم العفو» خدایا چه کردی؟ گمان می‌کردم جمال آوردی، بعد دیدم کمال هم هست. این تعبیر «اظهر الجمیل» را در قلبت وارد کن تا لذت آن را ببری. «انا اعطیناک الکوثر»(1) فاطمه زهرا(س) است. هرچه «لیل» در قرآن آمده است فاطمه زهرا(سلام الله علیها) است. پیغمبر خدا هر روز سینه‌اش را می‌بوسید. صبح و عصر او را می‌بویید. این به خاطر این نبود که زهرا(سلام الله علیها) فرزند اوست. چون کلام و رفتار پیامبر همه وحی و نور است. همه از جانب خداست. ان شاء الله خود را بیابید، مومن باشید و با خدای خود معامله کنید که افعال و کردار شما همه به او می‌خورد. 1- سوره کوثر، آیه 1. کتاب طوبی محبت – ص 121 مجالس حاج محمد اسماعیل دولابی @shafayedaroon1402
اسماعیل دولابی(۱۷) ایشان می فرمود: از حضرت امیر(علیه السلام) نقل شده است که هر جا بسم‌الله بگویند و صلوات بفرستند – یعنی بگویند بِسم‌اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ وَصَلَّی اللهُ علی مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ – خداوند ملکی می‌فرستد که در آن مجلس غیبت نمی‌شود. صلوات به آدم قوت می‌دهد. هم در امر آخرت و هم در خوشی و ناخوشی به انسان قوت می‌دهد و بهجت می آورد و غم را زائل می‌کند. صلوات هم در بین دعاها برای رفع خستگی و باز شدن نطق و راه افتادن است. هر وقت با خدای خود صحبت می‌کنی، اگر دیدی تعطیل شد و نتوانستی حرف بزنی صلوات بفرست، دوباره نطقت باز می‌شود. @shafayedaroon1402
🍀میرزا اسماعیل دولابی(۱۸) مؤمن نزد خداوند شریف است..... عارف واصل حاج آقای دولابی فرمودند: مؤمن نزد خداوند شریف است و یک موی او را در قبال همه ی زمین و آسمان نمی دهد. چگونه است که مؤمن نز خداوند شریف می شود؟ مؤمن در راه حق و سیر به سوی مقام مطلق الهی یک هدف دارد که آن تقرب به خداوند رحیم است. قرب یعنی نزدیکی، آنقدر نزدیک که با آن مطلق رحمانی یکی شود. مؤمن آنقدر به خداوند نزدیک می شود که در نهایت با خداوند یکی می شود و روح مجرد می گردد و میان او و خداوند هیچ باقی نمی ماند و جمالی را جز جمال حق مشاهده نمی کند آنگاه است که نور مطلق می شود که عالم را روشن می کند. نوری که در چهره ی مؤمنان مشاهده می شود نور الهی است که از این نزدیکی به آنها رسیده است مگر نه اینکه گِلی که با گُل خوش بو همنشین شد خوش بو شد و از بوی آن گُل هم به او رسید. مؤمن اینگونه است. کسی که نور خدا را بگیرد نزد خداوند عزیز می شود و محبت خداوند به او بسیار زیاد می شود تا آنجا که خود خداوند فرمودند من عاشق بنده ام می شوم. اگر خداوند را می خواهید بجویید در زمین و آسمان نیابید که پیدا نمی شود چون خود رحمانش فرمودند: زمین و آسمان وسعت مرا ندارد دل مؤمن جایگاه من است @shafayedaroon1402
یکی از راههای بیداری از خواب غفلت خواندن است. بهمین منظور هر روز مختصری از زندگی یک ولیّ خدا تقدیم می‌گردد: ☘آیت الله حسن حسن زاده آملی (۱) استاد علامه حضرت آیت الله حسن زاده آملى متضلع در علوم عقلیه و نقلیه، صاحب علم و عمل، و طود عظیم تحقیق و تفکیر، حِبر فاخر و بحر زاخر و عَلَم علم، عالم به ریاضیات عالیه از هیئت و حساب و هندسه، عالم به علوم غریبه و متحقق به حقائق الهیه و اسرار سبحانیه، مفسّر تفسیر انفسى قرآن فرقان، معلم اخلاق و مکمل نفوس مستعده، جناب حسن بن عبدالله طبرى آملى(رحمه الله) که به" حسن زاده" شهرت داشتند. در اواخر سال 1307 هجرى شمسى در روستاى ایراى لاریجان آمل متولد و در حجر کفالت و تحت مراقبت پدر و مادرى الهى، بزرگوار و اهل یقین، تربیت و از پستان پاک مادرى عفیفه شیر نوشیدند و پرورش یافتند. @shafayedaroon1402
☘آیت الله حسن حسن زاده آملی(۲) در حالى که شش ساله بودند، به مکتبخانه خدمت یک معلم روحانى شرفیاب شدند و پیش او خواندن و نوشتن یاد گرفتند و تعدادى از جزوات متداول در مکتبخانه هاى آن زمان را خواندند، تا اینکه در خردسالى تمام قرآن را به خوبى یاد گرفتند. پس از آن وارد دوره ابتدایى شدند. تاریخ ورود حضرت استاد(رحمه الله تعالى) حوزه علمیه مهرماه سال 1323 هجرى شمسى مطابق با شوال المکرم سال 1363 هجرى قمرى بود. @shafayedaroon1402
☘آیت الله حسن حسن زاده آملی استاد حسن زاده خود مى فرمایند: در عنفوان جوانى و آغاز درس زندگانى که در مسجد جامع آمل سرگرم بصرف ایام در اسم و فعل و حرف بودم، و محو در فرا گرفتن صرف و نحو، در سحرخیزى و تهجّد عزمى راسخ و ارادتى ثابت داشتم؛ در رؤیاى مبارک سحرى به ارض اقدس رضوى تشرف حاصل کردم و بزیارت جمال دل‌آراى ولى اللّه اعظم ثامن الحجج على بن موسى الرضا- علیه و على آبائه و ابنائه آلاف التحیة و الثنا- نائل شدم. در آن لیله مبارکه قبل از آنکه بحضور با هر النور امام- علیه السلام- مشرف شوم مرا به مسجدى بردند که در آن مزار حبیبى از احبّاء اللّه بود و به من فرمودند در کنار این تربت دو رکعت نماز حاجت بخوان و حاجت بخواه که برآورده است، من از روى عشق و علاقه مفرطى که به علم داشتم نماز خواندم و از خداوند سبحان علم خواستم. ادامه دارد.... @shafayedaroon1402
☘آیت الله حسن حسن زاده آملی(۵) پس از آن امام- علیه السلام- طى الارض را عملا به من بنمود، که از آن خواب نوشین شیرین که از هزاران سال بیدارى من بهتر بود بدر آمدم، به آن نوید سحرگاهى امیدوارم که روزى بگفتار حافظ شیرین سخن بترنّم آیم که:. دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند * وندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند چه مبارک سحرى بود و چه فرخنده شبى * آن شب قدر که این تازه براتم دادند من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب *** مستحق بودم و اینها برکاتم دادند . @shafayedaroon1402