.
داستان شرط عجیب طلاق:
با یک احساس گناه و عذاب وجدان عمیق، برگه طلاق را آماده کردم کـه در ان قید شده بود میتواند خانه،ماشین و یک سوم از سهم کارخانهام را بردارد. نگاهی بـه برگه ها انداخت و ان را ریز ریز پاره کرد. صبح روزبعد او شرایط طلاق خودرا نوشته بود: هیچ چیزی از من نمیخواست و فقط یک ماه فرصت قبل از طلاق خواسته بود.
او تقاضای کرده بود کـه در ان یک ماه هر دوی ما تلاش کنیم یک زندگی نرمال داشته باشیم. دلایل او ساده بود: وقت امتحانات پسرمان بودو او نمی خواست کـه فکر او بـه خاطر مشکلات ما مغشوش شود. برای من قابل قبول بود. اما یک چیز دیگر هم خواسته بود.
او از من خواسته بود زمانی کـه وی را در روز عروسی وارد اتاقمان کردم بـه یاد آورم. از من خواسته بود کـه در ان یک ماه هرروز وی را بغل کرده و از اتاقمان بـه سمت در ورودی ببرم. فکر می کردم کـه دیوانه شده اسـت. اما برای این کـه روزهای آخر باهم بودنمان قابل تحمل تر باشد، تقاضای عجیبش را قبول کردم.
صورتم را برگرداندم تا نگاه نکنم چون میترسیدم دراین لحظه آخر نظرم را تغییر دهم. بعد وی را در آغوش گرفته و بلند کردم و از اتاق خواب بیرون آورده و بـه سمت در بردم. دستانش را خیلی طبیعی و نرم دور گردنم انداخته بود. من هم وی را محکم در آغوش داشتم. درست مثل روز عروسیمان.
اما وزن سبک تر او باعث ناراحتیم شد.
در روز آخر، وقتی وی را در آغوشم گرفتم بـه سختی میتوانستم یک قدم بردارم. پسرم بـه مدرسه رفته بود. محکم بغلش کردم و گفتم، واقعاً نفهمیده بودم کـه زندگیمان صمیمیت کم دارد.
سریع سوار ماشین شدم و بـه سمت شرکت حرکت کردم. وقتی رسیدم حتی در ماشین را هم قفل نکردم. میترسیدم هر تاخیری نظرم را تغییر دهد. از پلهها بالا رفتم. معشوقه ام کـه منشی ام هم بود در را بـه رویم باز کرد و بـه او گفتم کـه متاسفم، دیگر نمیخواهم طلاق بگیرم.
او نگاهی بـه من انداخت، تعجب کرده بود، دستش را روی پیشانی ام گذاشت و گفت تب داری؟ دستش را از روی صورتم کشیدم. گفتم متاسفم. من نمی خواهم طلاق بگیرم. زندگی زناشویی من احتمالاً بـه این دلیل کسل کننده شده بود کـه من و زنم بـه جزئیات زندگیمان توجهی نداشتیم نه بـه این دلیل کـه من دیگر دوستش نداشتم.
حالا میفهمم دیگر باید تا وقتی مرگ ما را از هم جدا کند هر روزی وی را در آغوش گرفته و از اتاق خوابمان بیرون بیاورم. معشوقه ام احساس میکرد کـه تازه از خواب بیدار شده اسـت. یک سیلی محکم بـه گوشم زد و بعد در را کوبید و زیر گریه زد. از پلهها پایین رفتم و سوار ماشین شدم.
سر راه جلوی یک مغازه گل فروشی ایستادم و یک سبد گل برای همسرم سفارش دادم.
فروشنده پرسید کـه دوست دارم روی کارت چه بنویسم. لبخند زدم و نوشتم، تا وقتی مرگ ما را از هم جدا کند هرروز صبح بغلت می کنم و از اتاق بیروم می آورمت.
شب کـه بـه خانه رسیدم، با گلها در دست هایم و لبخندی روی لبهایم پلهها را تند تند بالا رفتم و وقتی بـه خانه رسیدم دیدم همسرم روی تخت افتاده و مرده اسـت! او ماه ها بود کـه با سرطان میجنگید و من اینقدر مشغول معشوقه ام بودم کـه این را نفهمیده بودم. او می دانست کـه خیلی زود خواهد مرد و میخواست من را از واکنشهاي منفی پسرمان بـه خاطر طلاق حفظ کند. حالا حداقل درنظر پسرمان من شوهری مهربان بودم!
جزئیات ریز زندگی مهم ترین چیزها در روابط ما هستند. خانه، ماشین، داراییها و سرمایه مهم نیست. اینها فقط محیطی برای خوشبختی فراهم میآورد اما خودشان خوشبختی نمیآورند. سعی کنید دوست همسرتان باشید و هر کاری از دستتان برمیآید برای تقویت صمیمیت بین خود انجام دهیدکه اگر ازدستتان برود دیگر پشیمانی فایده اي ندارد.
.
#داستان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
─═हई🍂🧡🍂ईह═─
@shafayzndgi
5.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدا همه جاهست
شاید دیده نمیشه
اما برای حس کردنش
یه قلب پاک و
یه بغل عشق میخواد ...
خدا تو قلبته؛ تو چشماته؛
تو همه وجودته
خداهمینجاست!
تو همین متنی که می خونی
چشماتوببند و احساسش کن ...
#مجیدعرشی
#شفای_زندگی
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
─═हई🍂🧡🍂ईह═─
@shafayzndgi
یک عصر قشنگ
یــــــــــک دل آرام
یــک شادی بـی پایان
یک نور ازجنس امیـد
یک لب خــ😃ــندون
یک زندگــی عاشقانـه
و هــــزار آرزوی زیبــا
ازخداوندبرایتان خواهانم🙏
سلاااام✋
عصــرتون بخیــروشادی یاران جان🌺
#عصربخیر
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
─═हई🍂🧡🍂ईह═─
@shafayzndgi
.
خودت را تماشا کن.....
بی قضاوت، فقط تماشا کن،
چقدر محتاج تحسین هستی؟
چقدر اشتیاق داری که کسی به تو بگوید چقدر قشنگ هستی؟
که تو چقدر باهوشی، که تو به زندگی من معنی بخشیدی،
که به سبب وجود تو بود که من معنا را تجربه کردم؟
شنیدن اینها بد نیست اما تو ببین چقدر محتاج شنیدن شان هستی.....
این یک اشتغال ذهنی پیوسته است،
و چقدر نگران می شوی وقتی کسی چیزی بگوید که خلاف تصور تو باشد.
چقدر آزرده می شوی ،چقدر دفاع می کنی، چقدر بحث می کنی ..
چرا این همه ترس؟
چرا این همه اشتیاق برای داشتن نظر خوب دیگران؟
زیرا این تنها روش آفرینش یک خود دروغین است.....
و خود دروغین ارزان است....
از این دام هشیار باش،
خودت را اختراع نکن، خودت را کشف کن،
و کشف کردن ،یک سفر درونی است،
در خلوت از خود بپرس،
من کیستم.🤔
.
#مثبت_اندیشی
#مجیدعرشی
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
─═हई🍂🧡🍂ईह═─
@shafayzndgi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
وقتــی خـــداونـــد تـــو را
تا لبهی پرتگاه مشکلات سوق میدهد،
تماما به او اعتماد کـــن، زیرا
دو چیــــز ممکـــــــن است اتفــاق بیفتــد:
یا خــودش تـــو را میان زمین و آسمان میگیرد و یا پــرواز کردن را بـــه تــو یاد
خـــــواهد داد❗️
.
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
─═हई🍂🧡🍂ईह═─
@shafayzndgi
.
آرام باش
آنچه برایت پیش می آید
و آنچه برایت رقم میخورد
به دست بزرگترین نویسنده عالم ثبت شده است
او که بدون اذنش برگی هم نمی افتد
دعا کن
و با خدا از آرزویت سخن بگو
برآورده شدن آرزویت
و مستجاب شدن دعایت
فقط یک نگاه خدا را نیاز است
امیدوار باش به آینده ای که خدا زودتر از تو آنجاست
اعتماد داشته باش به بخت نیکی که پس از صبرت سرخواهد زد
برای خدا که کاری نداره
که تو چی میخوای و خواسته ات چقدر بزرگه
تو بسپار به خدا
تلاش خودت را بکن
و به این فکر نکن که چجوری قراره برآورده بشه...
هر خواسته ای داری از خدا بخواه
و به اجابتش مطمئن باش.
.
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
─═हई🍂🧡🍂ईह═─
@shafayzndgi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
ﻓﺎﻧـــــﻮﺱﺁﺭﺯﻭﻫﺎﯾــﻢ
ﻫﻤﯿﺸﻪﺭﻭﺷﻦﺍﺳﺖ...
ﻭﺍﯾﻨــﮕــــــﻮﻧﻪﺍﺳﺖ
کـــه ﻣﻦ ﻣﯿﻤﺎﻧﻢﻭ
ﺧﺪﺍﯾﯽکـــهﺑﻮﺩﻧﺶﺣﺎﻝِ
ﺩﻟﻢﺭﺍﺧﻮﺏ ﺧﻮﺏ میکند.
شبتــاندرپنــاهخـــدا یاران جان🌺
.
#شب_بخیر
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
─═हई🍂🧡🍂ईह═─
@shafayzndgi
ذهن تو همه چیزه
هم میتونه تو بدترین شرایط حالت رو خوب کنه
هم میتونه تو بهترین شرایط حالت رو بد کنه
علاقمندان ثبت نام در دوره فوق العاده شفای زندگی در #نجفآباد
دوشنبه:۱۴ اسفند ماه
ساعت: ۴ بعدازظهر
آدرس #نجفآباد
خیابان 15خرداد مرکزی، ابتدای خیابان 17شهریور غربی، پلاک 302
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
─═हई🍂🧡🍂ईह═─
@shafayzndgi
بـــه نــــام خـــــــدایــــــی کـــــه
مهر او قوت قلــ🫀ــب ما،
و یاد او راحتی روح ماست،
آبــــاد آن زبـــان
که بـــــر آن ذکـــر اوست،
آزاد آن کس
که وی دربنــــد اوست❗️
«بسم الله الرحمن الرحیم»
الهـــــی به امیــــدتــــــــو
صبحتون لبریز ازآرامش الهی یاران جان🌺
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
─═हई🍂🧡🍂ईह═─
@shafayzndgi
هدایت شده از شفای زندگی💫
41.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#دعای_عهد
#ماه_شعبان
💠 امام صادق علیهالسلام :
هر كس چهل روز صبح اين دعای عهد را بخواند، از يـاوران قائم ما باشد و اگـر قبل از ظهور آن حـضـرت از دنــيا برود خدا او را از قــبـر بيرون آورده و جزو #رجعتکنندگان در خدمت آن حضرت قرار میدهد.
اللهم عجل لولیک الفرج 🤲
.
#امام_زمان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
─═हई🍂🧡🍂ईह═─
@shafayzndgi
.
نیایش صبحگاهــی
پروردگارا ...🙏
بــه ما بیامـــوز
که دل آدم عصاره وجود توست،
حـــرمت دلها را از یاد نبــــریـم...
بیامـــوز کـــه دوست داشتـــن را
فـــراموش نکــرده و آنهایــي کـــه
دوستمان دارند را از یاد نبریـم...
بیاموز که سوگند راست بودن
دروغمان را به نام تو نسازیم...
و بیـــامـــوز همـــان بـاشیــــم
که قولش را به تو داده ایم ...
آمیـن🤲
.
#نیایش_صبحگاهی
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
─═हई🍂🧡🍂ईह═─
@shafayzndgi
خدایا ارامشت را عطا کن_۲۰۲۴_۰۳_۰۴_۰۶_۳۸_۳۴_۹۴۲.mp3
12.38M
❣مهربان خدای من !
از اینکه مرا لایق حیات میدانی سپاسگزارم ..
از اینکه فرصت "یک زندگی" را به من
عطا کردی متشکرم ..
مهربانا از تو میخواهم:
"به من درک و درایتی بیش از پیش ببخشی
تا امروز اشتباهات دیروز را تکرار نکنم"
#شفای_زندگی
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
─═हई🍂🧡🍂ईह═─
@shafayzndgi