از بیعت در #غدیر تا کُشتار در کربلا
به قدر یک #جنگ_نرم فاصله بود!
رسانه های دشـمن با #بمباران_اعتقـادی مردم،
حامیان علی را به دشمنان حسین مُبدّل کردند
#غدیر
#مبلغ_غدیر_باشیم
1.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۱۵ روز تا غدیر
#مبلغ_غدیر_باشیم
🚨 نوۀ چنگیزخان مغول چگونه شیعه شد؟
💐 #مبلغ_غدیر_باشیم
روزی سلطان محمّد خدابنده بر همسر خود خشم گرفت و در یک جلسه او را سه طلاقه کرد؛ ولی به دلیل علاقۀ بسیاری که به وی داشت, خیلی زود از کردارِ خویش پشیمان شد و به همین خاطر عالمان سنی را دعوت نمود و از آنان مشورت خواست. آنها گفتند: هیچ راهی وجود ندارد، مگر این که نخست فرد محلّل (فردی غیر از سلطان) با او ازدواج کند, سپس مجدداً سلطان میتواند با او ازدواج کند.
سلطان گفت: برای من پذیرشِ این امر، بسیار سخت است. آیا راه دیگری وجود ندارد؟ شما علما در بسیاری از مسائل با یکدیگر اختلافِ نظر دارید , فقط در همین یک مسئله همه باهم اتفاق نظر دارید؟! گفتند : بله.
در این هنگام یکی از مشاوران اجازۀ سخن خواست و اظهار داشت:
جناب سلطان! در شهر علامه ای زندگی میکند که چنین طلاقی را باطل میداند، خوب است او را نیز احضار نموده و نظر او را جویا شوید.(منظورِ وی، علامه حلی بود.)
عالمان سنی بر آشفتند و گفتند: آن عالم، رافضی مذهب بوده و رافضیان, افرادی کم عقل و بی خِرَد میباشند و اصلا در شأنِ سلطان نیست که چنین فردی را به حضور بپذیرد.
سلطان گفت: به هر حال دیدن او خالی از فایده نیست و دستور داد علامه حلی را در محضر او احضار نمایند.
وقتی علامه وارد مجلس سلطان محمّد خدابنده شد, علمای مذاهب چهارگانه ی اهل سنت نیز در آن جلسه حاضر بودند.
علامه بدون هیچ ترس و واهمه ای نعلینِ (کفش)
خود را به دست گرفت و خطاب به همۀ حاضران سلام کرد و آنگاه یک راست به سمت سلطان رفت و در کنار او نشست. عالمان سنی رو به سلطان کرده و گفتند :
دیدید؟ ما نگفتیم شیعیان, افرادی سبک سر و بی عقل میباشند؟! سلطان گفت: او عالِم است.
دربارۀ رفتار او از خودش سؤال کنید. آنها به علامه گفتند: چرا به سلطان سجده نکردی و آداب تشریفاتِ حضور را به جا نیاوردی؟ علامه گفت: *رسولِ خدا از هر سلطانی برتر و بالاتر بود و کسی بر او سجده نکرد، بلکه فقط به آن حضرت سلام میکردند* و خدای تعالی نیز فرموده است :
(چون داخل خانه ای شدید به یکدیگر سلام کنید، سلام و درودی که نزد خداوند مبارک و پاک است.)
از سوی دیگر به اتفاق ما و شما، سجده برای غیر خدا حرام است.
پرسیدند: چرا جسارت کردی و کنار سلطان نشستی؟ علامه پاسخ داد: چون جای دیگری برای
نشستن نبود و از طرفی سلطان و غیرسلطان با یکدیگر مساوی اند و این جسارت به محضر سلطان نیست. پرسیدند: چرا کفش های خود را به داخل مجلس آوردی؟ آیا هیچ آدم عاقلی در محضرِ سلطان و چنین مجلسی این گونه رفتار میکند؟علامه گفت: ترسیدم حَنَفی ها کفش هایم را بدزدند همانگونه که ابوحنیفه، نعلینِ رسول اکرم را دزدید. علمای حنفیِ حاضر در آن مجلس برآشفتند و فریاد زدند : چرا دروغ میگویی؟ این تهمت است. *ابوحنیفه کجا و زمان پیامبر کجا؟* ابوحنیفه صد سال پس از پیامبر تازه به دنیا آمد. علامه گفت: ببخشید اشتباه از من بود.
احتمالا شافعی , نعلینِ پیامبر را سرقت کرده است. این بار صدای شافعی ها درآمد که *شافعی در روز مرگِ ابوحنیفه و دویست سال پس از شهادت پیامبر دیده به جهان گشوده است*
علامه گفت: چه میدانم! شاید کار مالِک بوده است. *علمای مالکی هم مثل حنفی ها و شافعی ها و به همان شیوه اعتراض کردند.* علامه گفت:
پس فقط احمد بن حنبل میماند.قطعا سارق احمد بن حَنبل است. حنبلی ها هم برآشفتند و به اعتراض و انکار پرداختند.
*در این لحظه علامه رو به سلطان کرد و گفت : جناب سلطان! ملاحظه کردید که اینان اقرار کردند هیچ یک از رؤسای این مذاهبِ چهارگانۀ اهل سنت در زمان حیات رسول خدا حاضر نبوده اند و حتی صحابۀ آن حضرت را هم ندیده اند...*
سلطان گفت: آیا این حرف صحیح است؟ عالمان سنی گفتند: بله هیچ یک از این چهار نفری (که رئیس مذاهب اهل سنت میباشند), رسول خدا و صحابۀ آن حضرت را درک نکرده اند. *آنگاه علامه گفت : ولی ما شیعیان , پیرو آن آقایی هستیم که به منزلۀ نَفس و جانِ رسول خدا بود و از کودکی در دامان پیامبر پرورش یافت و بارها و بارها از سوی آن حضرت به عنوان وصی و جانشین رسول خدا معرفی شد.
سلطان که متوجه حقانیت مذهب شیعه شده بود
پرسید: نظر شیعه دربارۀ این طلاق چیست؟ علامه پرسید: آیا جنابعالی طلاق را در سه مجلس و در محضر دو نفر عادل ، جاری نموده اید ؟ سلطان گفت: نه ! علامه گفت: در این صورت طلاق باطل می باشد چون فاقد شرایط صحت است. آنگاه سلطان محمّد خدابنده به دست علامه شیعه شد و به حاکمان شهرهای تحت فرمانش نامه نوشت که از این پس با نام ائمۀ دوازدهگانه ی شیعه خطبه بخوانند و به نام ائمە ی اطهار , سکه ضرب کنند و نام آنان را بر در و دیوار مساجد و مشاهد مشرفه حک نمایند.🌷
📚 پیرامون غدیر_دکتر علی هراتیان
☘🌹☘🌹☘
ذات هرکس در قیامت
نقش پیشانی اوست؛
نقش پیشانی ما…
باشد: «غلام حیدرم»
☘🌹☘🌹☘
بر نور خدا شمس هدایت صلوات
برجان نبی شاه ولایت صلوات
بخشیده چو انگشترخود رابه فقیر
بر بذل علی بحر عنایت صلوات
#اللهم_صلی_علی_محمد_وآل_محمد_وعجل_فرجهم
#لیان
#مبلغ_غدیر_باشیم
میخواست قلم نقطه ضعفش بنگارد
بیچاره ندانست علی"ع" نقطه ندارد
#مبلغ_غدیر_باشیم
✾ ✾ ✾ ══════💚══
#غدیر_از_دیدگاه_قرآن
#مبلغ_غدیر_باشیم
⇦آیاتی دیگر از قرآن
جابر بن عبد الله انصاری میگوید: وقتی که پیامبر (ص) در روز غدیر خم، علی (ع) را (بر مسند خلافت) نصب نمود، عدهای (عمر) گفتند: چه بیزحمت بازوی فرزند عمویش را بالا میبرد و دیگری (ابوبکر) گفت: چه راحت به کارش بالا میدهد و درادامه قسم خورد که نشنیدم و اطاعت نمیکنم و متکبرانه با هم از آن مکان دور شدند. پس خداوند این آیه را نازل نمود:
آیا کسانی که در دل هایشان بیماری است گمان کردند خدا کینههایشان را آشکار نمیکند؟!
مجلسی، محمد باقر؛ بحارالانوار،ج ۳۰ ص ۳۱۵.
مجلسی، محمد باقر؛ بحارالانوار، ج ۲۳ ص ۳۸۶.
محمد/سوره۴۷، آیه۲۹.
#فقط_حیدر_امیرالمؤمنین_است