#خاطرات_شهید
سر قبر #شهید_تورجی_زاده که رفتیم دقایقی با شهید آهسته درد و دل کرد بعد گفت: آمین بگو
من هم دستم را روی قبر شهید تورجی زاده گذاشتم و گفتم هر چه گفته را جدی نگیرید...
اما دوباره تاکید کرد تو که میدانی من چه میخواهم پس دعا کن تا به خواستهام برسم...
#شهادتش را از شهید تورجی زاده خواست...
#شهید_مسلم_خیزاب🌷
راوی : #همسر_شهید
اللهم عجل لولیک الفرج
#خاطرات_شهدا
دو نفر ما خادم حرم حضرت معصومه(سلاماللهعلیها) بودیم. دفعه آخر که برای #خداحافظی رفتیم حرم،
وقتی برمیگشتیم،
گفت دفعات قبلی خودم کار را خراب کردم عزیز❗️
گفتم:چرا⁉️
گفت:《چون همیشه #موقع خداحافظی میگفتم یا حضرت معصومه(سلاماللهعلیها) من را #دو ماهی قرض بده تا برای حضرت زینب(سلاماللهعلیها) نوکری کنم.
ولی اینبار از حضرت خواستم من را ببخشد به حضرت زینب(سلاماللهعلیها).》
من هم خندیدیم و گفتم:
"خب چه فرقی کرد"
گفت:《اینها دریای کرم هستند
چیزی را که ببخشند دیگر پس نمیگیرند.》
راوی: #همسر_شهید
#شهید_مصطفی_نبی_لو
#سالروز_شهادت
#عاشقانه_بهسبک_شهدا
همسر شهید حججی:
عزیزدلم؛دروغ چرا؟خیلی دلم برایت تنگ شده است.میدانم که تو هم همین حس و حال را داشته ای. شب قبل از عملیات زنگ زدی و گفتی:(#دلتنگتان_شدهام).
آمدم بی تابی کنم... اما باز #کربلا نگذاشت.آخرین دیدار #رباب و #همسرش.
آمدم بی قراری کنم... اما به یاد روضه حضرت رباب افتادم.روضه رباب #خدافظی اش فرق میکند.#وداع آخرش فرق میکند.خودت هم قبول داری،اصلا رباب جنس غمش فرق میکند. رباب سر،هم سرش را بریده دید. بالای نیزه دید.به دنبالش هم رفت. نمیدانم من هم سر،هم سرم را میبینم یانه؟!اما،میدانم به اسارت نمیروم.
#همسرخوبم،اگر عشق به تو نبود آرامش من هم نبود.قبل از رفتنت به من گفتی:(#صبورباش،بیتابی نکن،محکم باش،قوی باش،شیرزن باش).من هم گوش کردم.عشق به تو مرا به این اطاعت رساند.
#شهید_محسن_حججی
#همسر_شهید
❤️❤️