eitaa logo
شهید محمد رضا تورجی زاده
269 دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
10.1هزار ویدیو
158 فایل
🌟🌹ستارگان آسمان🌹🌟 ♡″یا زهرا″♡ ✿محمد رضا تورجي زاده✿ ✯🔹فرزند: حسن ✷🌺ولادت:۲۳ تیر ماه ۱۳۴۳ °❥🌹شهادت: ۵ اردیبهشت ۱۳۶۶ محل شهادت: بانه _ منطقه عملیاتی کربلای۱۰ 💫🌹مزار: گلستان شهدای اصفهان
مشاهده در ایتا
دانلود
📕📗📘📙📒📔 📌آفات زبان 💢دشنام 🔰دوستی بین آن شخص و امام صادق(ع) موجب شده بود که وقتی مردم می‌خواستند از او یاد کنند به نام اصلی او توجه نداشتند و به او می‌گفتند:«رفیق امام صادق(ع)». 🔸روزی به همراه امام داخل بازار کفش‌فروشها شدند، غلام آن شخص هم همراه ایشان بود و از پشت سر حرکت می‌کرد. ناگهان به پشت سرخود نگاه کرد و غلام را ندید. سه مرتبه نگاه کرد؛ اما غلام را نیافت. مرتبه چهارم که سر خود را برگرداند غلام را دید، با خشم به وی گفت: مادر فلان! کجا بودی؟ 🔹تا این جمله از دهانش خارج شد، امام صادق(ع) دست خود را بلند کرد و محکم بر پیشانی خویش زد و گفت: سبحان الله! به مادرش دشنام می‌دهی؟ کار ناروا به او نسبت می‌دهی؟ من خیال کردم تو مردی باتقوا و پرهیزکاری. معلوم شد که ورع و تقوایی در تو وجود ندارد. 🔸گفت: یابن رسول الله(ص)! این غلام «سندی» است و مادرش از اهل سند است. خودت می‌دانی که آنها مسلمان نیستند. امام فرمود: مادرش کافر بوده که بوده، هر قومی سنت و قانونی در امر ازدواجشان دارد. وقتی طبق همان سنت و قانون رفتار کنند عمل‌شان زنا نیست و فرزندشان زنازاده محسوب نمی‌شود. 🔹سپس به او فرمود: دیگر از من دور شو. بعد از آن، دیگر کسی آن دو را با هم ندید. 🔹یَوْمَ تَشْهَدُ عَلَیْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَیْدِیهِمْ وَأَرْجُلُهُم بِمَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ‏(سوره نور-آیه ۲۴) روزى که زبان‏ها و دست‏ها و پاهایشان علیه آنان به آنچه انجام داده‏‌اند گواهى می‌دهند.
•| کتــاب خواب |• توقع حضرت آقا ازخانواده های ایـــرانـــــی چیــه؟!
"من کتاب را خواندم و در اکثر اوراق کتاب گریه کردم" سردار شهید حاج قاسم سلیمانی 📚 کتاب ▫️فضای کتاب «وقت مهتاب گم شد» بسیار عاطفی، معنوی و حماسی است، بار انسانی خاطراتش بسیار سنگین است. از طرفی قهرمان قصه بسیار شهره و مشهور می‌شود و احساس می‌کند علت اینکه همه دوستانش یکی یکی به می‌رسند این است که خیلی معروف و شناخته شده است و باید سلوک گمنامی داشته باشد. 📚
"من کتاب را خواندم و در اکثر اوراق کتاب گریه کردم" سردار شهید حاج قاسم سلیمانی 📚 کتاب ▫️فضای کتاب «وقت مهتاب گم شد» بسیار عاطفی، معنوی و حماسی است، بار انسانی خاطراتش بسیار سنگین است. از طرفی قهرمان قصه بسیار شهره و مشهور می‌شود و احساس می‌کند علت اینکه همه دوستانش یکی یکی به می‌رسند این است که خیلی معروف و شناخته شده است و باید سلوک گمنامی داشته باشد. 📚
📖میرزا می‌گوید: وقتی قرار شد آقای تشریف بیاورد ایران، قیدار زنگ زد به‏من...گفت ✔️می‌روی و در حلبی آباد، نزدیکِ کوره جدیدِ حاج علی فتاح، هشتاد گوسفند زمین می‌زنی برای سلامتیِ امام خمینی که طیاره‌اش سالم بنشیند... ▫️من باش رودربایستی ندارم مثلِ باقی...پریدم بهش که یک گوسفند اگر حق باشد، کارِ خودش را می‌کند...سرِ گنج نشسته‌ای که هشتاد تا؟! شنیده بودید که ...نمی‌گفت من، می گفت قیدار! ✔️گفت که حرفت حق، میرزا...اما آقا هشتاد ساله است...قیدار سالی یک گوسفند، برای سلامتی‏ش به عالم بدهکار بوده است و اعتقاد کن که روحش هم از این بدهی خبر نداشته است...این را گفت و گوشی را گذاشت... 📕 🖌 ویژه
📖آفتاب در حجاب 🖌سید مهدی شجاعی 🔻کتاب آفتاب در حجاب در هجده بخش یا به زبان خود کتاب در هجده پرتو نوشته شده و بخش‌های مختلف زندگی (س) را به تصویر می‌کشد. ⚫️این کتاب زندگی حضرت زینب (س) را از کودکی تا وفات توصیف می‌کند. 🔻در آفتاب در حجاب نکته‌های جالبی درباره‌ی زندگی حضرت زینب می‌خوانیم. به عنوان مثال طبق روایت‌های مختلف نام این حضرت را پیامبر (ص) از سوی جبرئیل گذاشته‌ و به معنای درخت نیکو منظر وخوش‌بو است. ▪️در آمده است که بعد از نام‌گذاری ایشان، پیامبر از جبرئیل سوال کرد دلیل این غصه و گریه چیست؟ ✔️جبرئیل عرضه داشت: «همه‌ی عمر در اندوه این دختر می‌گریم که همه‌ی عمر جز مصیبت و اندوه نخواهد دید». 👆این سخن جبرئیل به رنج‌ها و مصیبت‌های فراوانی که حضرت زینب (س) در زندگی متحمل شده و لقب «اُمّ المَصائب» را به او داده‌اند؛ اشاره کرده است.